۵۶ مطلب با موضوع «شخصی - درباره ما» ثبت شده است

مالیات ماشین در لبنان

مالیات ماشین در لبنان

سه روز مانده به ماه جدید میلادی، بانک برایم اس ام اس داد که تشریف بیارید میکانیک ماشینتان را پرداخت کنید! میکانیک در لبنان منظورشان مالیات وسایل نقلیه است که قرار است به وزارت داخلیه و بلدیات (وزارت کشور و شهرداریها) برسد تا خیابانها را سوراخ کرده و چراغها را خراب کنند و پلیس ها را بفرستند منزلشان که مردم حالشان در ترافیک گرفته شود! واقعیت امر در لبنان همین است.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۶ دیدگاه

عاشورایی که گذشت

تقریبا از سه ماه پیش کلیپ نوحه زیبایی از مداح بحرینی، حسین اکرف در نظر گرفته بودم و کار ترجمه آن را انجام داده بودم که برای محرم با زیرنویس فارسی تقدیم دوستان عزیز کنم؛ اما گرفتاری ها و مصیبت های پیاپی، این توفیق را از من سلب کرد. سه روز علی اصغر (پسر یکساله ام) در بیمارستان بستری شد و شبها که روضه می رفتم کمی بهتر از همیشه با امام حسین و علی اصغرش احساس نزدیکی می کردم. سه روز هم خودم سینوزیت شدیدی پیدا کردم که تا به حال سابقه نداشت و اصلا نتوانستم دسته راهپیمایی روز عاشورا در ضاحیه را شرکت کنم و خلاصه ذره ای حال امام سجاد علیه السلام را هم درک کردم! 

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱۱ دیدگاه

تدریس در مدارس لبنان

تدریس در مدارس لبنان

از وقتی به لبنان آمدم هدفم ورود به مدارس و انتقال تجربه فرهنگی بود. از اول قصد داشتم تا کارشناسی ارشد را تمام کنم، که هم بیشتر با زبان عربی خصوصا زبان تعلیم و تربیت آشنا شوم هم موقعیت و پایگاه بهتری برای ورود به مدرسه داشته باشم.
بهترین راه ورود هم آموزش فارسی بود. برای همین در کلاس های تربیت استاد زبان فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان شرکت کردم.
از قبل شنیده بودم که معلم مرد بشدت مورد نیاز است و خیلی از معلم های فارسی، تدریس را رها کرده اند. تصور میکردم شاید فارسی خوب بلد نبوده اند و برای همین موفق نشده اند. البته شنیده بودم بچه ها هم کمی شیطان تشریف دارند.
چشمتان روز بد نبیند! جلسه های اول اینقدر بچه ها اذیت می کردند و شلوغ می کردند که وقتی بر می گشتم منزل، بسیار عصبانی و ناراحت بودم. به حدی که همسرم می گفت لازم نکرده درس بدهی. ول کن. نمی ارزد وقت بگذاری و اعصابت هم خرد بشود.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۲۹ دیدگاه

تجربه دوربینی

تجربه دوربینی

دیروز تجربه جالب، دلچسب و تازه ای در زمینه فیلمبرداری داشتم.

عصر دیروز نشستی در مورد امام موسی صدر در بیروت برگزار شد که شخصیت های مختلف علمی، دولتی، دینی و دوستداران امام موسی صدر در آن شرکت کردند. سخنرانان همگی با ذکر یاد و نام و عظمت امام موسی صدر، بر لزوم استفاده از فکر ایشان در شرایط حساس و پیچیده کنونی تاکید کردند و برای بازگشت ایشان دعا کردند.

پنج فیلمبردار بودیم. هرکدام از شبکه و موسسه ای. اولا خیلی احساس خوبی است وقتی می بینی دوربینت از بقیه پیشرفته تر و حرفه ای تر است. دوم اینکه در اول جلسه متوجه شدم صدای میکروفون بیسیم (بقول صدا سیمایی ها: هاش اف) نویز دارد. این اتفاق برای فیلمبردار شبکه الجدید هم رخ داده بود. اول فکر کردیم نویز از سیستم صوتی سالن است. اما بعد فهمیدیم میکروفون هر دوی ما روی یک کانال در حال ارسال است. لذا یکی را خاموش کردیم و از یک میکروفون هردویمان صدا گرفتیم. تجربه همکاری جالبی بود.

۰ ۰ ۶ دیدگاه

دیر به دیر آپدیت می شوم

امروز اولین روزی بود که در یک مدرسه در لبنان به تدریس مشغول شدم. بچه های کلاس هفتم و هشتم (همون  راهنمایی خودمون) خیلی شیطون بودن و اصلا ساکت نمی شدند. خدا به دادم برسه. تازه بعد از کلاس سریع باید برم یه جایی تا ساعت 12 یک کار پژوهشی دارم. روزهایی که مدرسه شروع نشده بود از 8 صبح میرفتم اما حالا کارم فشرده تر میشه. ساعت 12 و نیم تا شش بعد از ظهر هم که همون کار قبلیمون سر جاش هست. خلاصه وقتی مثل یک مرده ی متحرک برسم خونه، و ناهار و شام رو به هم متصل کنم، دو ساعت وقت دارم تا وقت خواب برسه. به همین دلیل کمتر فرصت میکنم مطلب بنویسم و جواب دوستان رو بدم. از آنجا که در مورد دانشگاه و تحصیل در لبنان، ازدواج با لبنانی، شرایط اقتصادی و امنیتی لبنان مطالبی را قبلا نوشته بودم، تصور می کنم همان مطالب، نیاز دوستان را برآورده خواهد کرد. امیدوارم دوستان و خوانندگان جدید، اول قسمت سوال و جواب رو مطالعه کنند و اگر جوابی پیدا نکردند از صفحه تماس با ما اقدام به فرستادن سوالشون بکنند.  

۰ ۰ ۱۵ دیدگاه

رمضان در ایران اسلامی

رمضان در ایران اسلامی

امسال فکر نمی کردم شرایط فراهم شود و به ایران بیایم. اما به واقع سلطان جود و سخا حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء ما را طلبید و شکر خدا به ایران آمدم. سختی سفر با دو بچه کوچک کمتر از آنی بود که فکر می کردم. البته کم خوابی های قبل سفر و بعد از سفر، بخصوص به خاطر شرایط ماه رمضان و کم بودن فرصت افطار تا سحر، کمی مرا تحت فشار قرار داده است.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱۶ دیدگاه

گاهی سرم خیلی شلوغ می شود

این روزها گرما و رطوبت بیروت کم کم دارد زیاد می شود. همیشه نگران ارتشی ها و پلیس ها و مردم در صف ایست بازرسی بودم که نه تنها آفتاب گرم بیروت بلکه رطوبت غیرقابل تحمل را باید ساعتهایی طولانی تحمل کنند.

مدتی است به جهت اینکه اصلا فرصت نداشتم تا بنویسم، مطالب مختلف و سوژه های متفاوتی را از دست دادم. یکی از آنها موفقیت امنیتی حزب الله در کشف خطر حمله تروریستها به بیمارستان. ظاهرا قرار بود تروریستها مانند عملیاتهایی که در عراق و سوریه داشتند به بیمارستان حمله کنند و زنده و مجروح و مراجعه کننده و بیمار و دکتر و پرستار را قتل عام کنند. خدا را شکر که موفق نشدند.
دیگر اینکه توفیق دارم در انجام مصاحبه هایی پیرامون امام موسی صدر شخصیت های مختلفی را در لبنان ببینم و خاطرات ناب و زیبایی در مورد ایشان بشنوم اما به جهت رعایت امانتداری نمیتوانم آنها را منتشر کنم.
چند روز پیش همراه دوستان عزیزی به موزه ملیتا رفتیم. با اینکه بارها به آنجا رفته ام اما هر بار برایم تازگی دارد چون هر دفعه تغییرات و پیشرفت هایی مشاهده می کنم. تصاویری که از این موزه گرفتم به زودی در قالب سفر نامه منتشر خواهم کرد. شاید اگر توانستم و فرصت کردم فیلم هایی که گرفتم را تدوین کرده و در قالب فیلم بازدید ملیتا در اختیار شما عزیزان قرار دهم تا بتوانید بطور مجازی از این موزه بازدید فرمایید.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۵ دیدگاه

دل نوشته یک بی جیره و مواجب

دل نوشته یک بی جیره و مواجب

از قدیم گفتن سواره از پیاده خبر ندارد، سیر از گرسنه.

واقعا که وضع همین است. از اولی که برای خودم وبلاگ راه انداختم و از خاطرات و مسائل لبنان نوشتم، بعضی ها فکر می کردند یک آدم علاف که چند هزار دلار از سفارت یا جاهای دیگر حقوق می گیرد، خواسته وارد عرصه جنگ نرم شود! (یا شاید برای این کار کلی هم حقوق می گیرد). اگر مطلبی می گفتم بر ضد تروریستها و یا در تایید نظام سوریه جمله ای می نوشتم، می گفتند شما مزدورها و جیره مواجب بگیرها باید هم تایید کنید! کاش من یک جیره مواجب بگیر جمهوری اسلامی ایران بودم. چون هزاران بار شرف دارد به آدمی که بی جیره و مواجب، دنباله رو دشمن خودش است و مانند بز اخفش هرچه در ماهواره بگویند تایید می کند.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۲۱ دیدگاه

کجا می روی؟

کجا می روی؟

یادم میاد بعد از ماه رمضان سال قبل بود، یعنی حدود ۱۰ ماه پیش که تازه دو سه تا انفجار تو ضاحیه شده بود و حزب الله ورودی های ضاحیه رو به دقت می گشت. سعی می کردند از هر کسی به بهانه اینکه بچه ی کجایی؟ کجا می خوهی بروی؟ حرف بکشند تا از لهجه اش معلوم شود لبنانی است یا سوریه ای و فلسطینی یا خارجی.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۹ دیدگاه


LIBANIRAN

اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.

پربیننده ترین مطالب
پیوندها