علیرغم سختی ها و آینده مبهمی که ازدواج خصوصا ازدواج با خارجی دارد، افراد زیادی هستند که تمایل دارند لااقل در این مورد اطلاعاتی داشته باشند. با وجود مطالب گذشته که در مورد ازدواج با خارجی در این وبگاه منتشر شد، هنوز سوالها و تقاضاهای زیادی برای ازدواج با لبنانی برای این پایگاه ارسال می شود. تلاش می کنم در این مطلب علاوه بر گزارش کامل پیرامون ازدواج در لبنان، بطور مفصل به بحث ازدواج ایرانی با لبنانی بپردازم.
گزارش اختصاصی لیبانیران
شرایط و قواعد ازدواج
قطعا در این جا قصد نداریم چگونگی ازدواج های قدیمی را گزارش کنیم. مثلا اینکه از افتخاراتشان بوده عروس را بدزدند و وظیفه برادران و خانواده عروس هم این بوده که داماد را با تفنگ بزنند. حتی خیلی وقتها عروس را هم می کشتند. چرا که حاضر شده با پسر برود و آبرو و حیثیت خانوادگی را با خطر مواجه کرده. نگران نباشید، این روزها، اختیار دخترها دست خودشان است. آنچه در اینجا می خوانید چگونگی عروسی به صورت کلی و عمومی است و کاری به ریزه کاریهای خاص برخی اقلیت ها ندارد.
نحوه آشنایی (التعرف / التعارف)
اولین گام برای ازدواج، یافتن مورد مناسب است. مورد یابی از طریق آشنایی در فضای حقیقی یا گاهی مجازی و در موارد نادر با معرفی یک گزینه، و سپس بررسی اخلاق و رفتار و شخصیت آن دختر یا پسر صورت می گیرد. عموما در لبنان دختر و پسر در یک مکان مشترک مثل محل کار، دانشگاه، آموزشگاه یا به واسطه خیابان گردی بعد از ظهرها، با هم آشنا می شوند. آشنایی اولیه یک دوستی است نه به سبک اسلامی نه به سبک غربی که به سلام و علیک و گپ خلاصه می شود. اگر از همدیگر خوششان آمد و قصد ازدواج داشتند، صحبتها و نشستن هایشان در جمع تبدیل می شود به جلسات خصوصی در کافه و رستوران و پارک (گفتنی است در لبنان تعداد پارکها تقریبا از تعداد انگشتان دست کمتر است).
ممکن است یک نفر قصد ازدواج نداشته باشد و دیگری اصرار داشته باشد که این پرونده را باز کند و بقول خودمان آویزان او شود. این حالت در دخترها زیاد است. چون پسرهایی که احساس آمادگی برای ازدواج کنند کم هستند اما دخترها هیچ آمادگی نیاز ندارند. نه قرار است جهیزیه بدهند نه منتظر جمع کردن پول هستند نه سربازی (البته پسرها هم در لبنان سربازی اجباری ندارند). گاهی ممکن است ببینید چند دختر دور یک پسر را گرفته اند. البته شنیده شده که برخی دخترها در یک زمان با چند نفر دوست هستند تا به نظر خودشان، با سنجیدن آنها، بهترین را انتخاب کنند! (از لحاظ شرعی چه مجوزی دارند، معلوم نیست).
نحوه خواستگاری (طُلبه / طلب الید)
دختر و پسری که از هم خوششان آمد، و یکدیگر را شریک آینده زندگی خود تصور کردند، تقریبا بیشتر راه را رفته اند. یعنی قسمت مهم، قبول کردن دختر خانم بود که انجام شده؛ بقیه اش ظاهری و رسم و رسومات است. بنابر این دختر و پسر با خانواده های خود صحبت می کنند. اول پسر برای آشنایی به دیدن پدر یا ولی دختر می رود و یکی دو جلسه صحبت می کنند. صحبتها در حد آشنایی است و جزئیات عروسی و زندگی را در بر نمی گیرد. همانجا از پدر دختر سوال می کند که دفعه بعد پدر و مادر و بزرگان خانواده را بیاورد یا فقط با پدر و مادرش برای آشنایی بیاید.
اگر جوان مقبول افتاد، خانواده داماد با بزرگان قوم به خواستگاری می روند. در بعضی شهرها یا روستاها هم ممکن است جلسه اول از پسر به عنوان مهمان، سه روز پذیرایی کنند. در این دو سه شب رفتار و اخلاق او را کاملا زیر نظر می گیرند. (این مورد در مناطقی که با مناطق بیروت فاصله دارد یا برای داماد خارجی که جا ندارد مرسوم است).
نتیجتا از دو قسمت پیش بر می آید که ازدواج به روش سنتی، که کسی یک دختر را معرفی کند، و خانواده پسر به خواستگاری بروند، و بعد پسر و دختر یکدیگر را ببینند، تقریبا وجود ندارد. پس خواهشمندم کسی تقاضای معرفی دختر لبنانی نداشته باشد.
وقتی پسر برای اولین بار به خانه دختر می رود، حتما با خود یک جعبه شیرینی همراه می برد. بار دوم اقلا گل هدیه می برد. هیچ وقت نباید دست خالی باشد تا بخیل به نظر نیاید. اگر قرار شد با خانواده برای خواستگاری بروند حتما یک سینی باقلوای لبنانی به همراه می برند. در این جلسه بزرگترها صحبت می کنند و قرار و مدارهایشان را می گذارند که در سوریه به جلسه قرائت فاتحه معروف است! یعنی پس از مذاکرات فشرده و پیچیده بر سر شرایط ازدواج از جمله اینکه عقد شرعی قبل از مراسم نامزدی باشد یا در همان مراسم، میزان علامِه (نشان کردن عروس با طلا سر عقد)، میزان مهریه، محل سکونت آینده عروس و داماد و ... به توافق رسیدند یک سوره حمد می خوانند تا زندگی دو جوان با تبرک به آیات قرآن آغاز شود. گاهی حلقه نامزدی را در این مرحله به دست می کنند، گاهی هم در مراسم نامزدی.
نامزدی (خطبه / خطوبه)
برای این منظور لباس نامزدی اجاره می کنند یا می خرند و دختر را به آرایشگاه می برند. در بیروت هزینه های مراسم نامزدی بر عهده عروس است. در جنوب گاهی هزینه ها از جیب آقا داماد است و در بعلبک در بسیاری موارد خانواده دختر است که هزینه های لباس و آرایش و پذیرایی را می پردازد. البته عموما طرف مقابل برای کمک و نشان دادن خوش اخلاقی اش، قسمتی از هزینه ها را متقبل می شود.
امروزه که امکانات دختر و پسرهای معمولی، خیلی کم است، اکثرا همه هزینه ها را با مشارکت و اتفاق نظر همدیگر تقسیم می کنند، اما قسمت عمده بر گردن داماد است. در میان مراسم، آقا داماد باید علامِه یا سرویس طلا به دختر تقدیم کند. اگر قبلا حلقه دست می کردند، آنرا پیش از مراسم در می آورند و در جعبه می گذارند تا جلوی مردم حلقه دست یکدیگر کنند.
عادات و رسوم دوران نامزدی
نامزدهای لبنانی حلقه ای به انگشت دست راست می کنند، با هم به گردش می روند. در کافه و رستوران روبروی هم می نشینند و با یکدیگر صحبت می کنند و از بودن در کنار دیگری لذت می برند. آنها این مدت را مرحله آشنایی بهتر و عمیق تر می دانند و جدا شدن در این مرحله به بهانه اینکه پسر عصبی بود، گدا و خسیس بود، خوش تیپ و تمیز نبود، یا بهانه های دیگر، اتفاق می افتد که اصلا مایه ناراحتی یا خجالت هیچ یک از آنها هم نیست!
هدیه دادن به نامزد و ولخرجی برای نشان دادن محبت و دست و دلباز بودن آقا پسر ضروری است. حتی خیلی اوقات دختر چیزی هم نیاز ندارد اما می گوید وای این لباس چقدر قشنگ است. پسر باید دست در جیب مبارک بکند و آنرا بخرد تا معلوم شود او را دوست دارد و دست و دلباز و کریم و بامرام است. نباید آقا پسر بگذارد در رستوران یا آبمیوه فروشی، دختر دست در جیب یا کیف کرده و حساب کند. وگرنه داماد آینده در امتحان شکست خورده است.
دوران نامزدی در لبنان قدیم اکثرا کوتاه بود؛ بین یک ماه تا چند ماه. خیلی استثنا بود که یک سال یا دو سال نامزد باشند. اگر هم چنین می شد به علت مشکل در تهیه مسکن یا مشکلات غیر مترقبه مثل فوت اقوام بود که گاهی برخی خانواده های متعصب تا یکسال با پوشیدن لباس سیاه و اصلاح نکردن، عزای خود را نشان می دادند و طبعا عروس و داماد هم باید منتظر می ماندند.
امروزه برای اینکه دختر از دستشان نرود نامزد می کنند و تا آماده شدن خانه و کاشانه و شناخت بیشتر از یکدیگر، نامزد هستند. در دوران نامزدی، داماد باید خانه ای تهیه کند یعنی بخرد یا اجاره کند و با عروس خانم دنبال خرید جهاز و لوازم منزل به سلیقه ایشان و از جیب آقا داماد بروند.
البته رسم بسیار خوبی در لبنان بود که جدیدا به علت مشکلات مالی کمرنگ شده، و آن اینکه عروس و داماد نزد یک مغازه لوازم منزل فروشی، «لیست دو موریاج» یعنی لیست مایحتاج عروسی خود را می نوشتند و فامیل می آمدند و به عنوان کادو، یکی از آنها را می خریدند یا قسمتی از مبلغ را پرداخت می کردند. یا برخی بانکها حسابی برای ازدواج باز می کنند که شماره آن روی کارت عروسی درج می شود و می نویسند هدایای شما را به این شماره حساب پذیرا هستیم.
داماد لبنانی بر خلاف ایرانی ها لازم نیست چند برابر قدرت مالی خودش و پدرش خرج عروسی کند. مسکنی باید تهیه کند، جهیزیه ای در حد معقول و در شان خود تهیه کند، سپس مراسمی در در خورد شان، بگیرد و دست همسرش را بگیرد و به خانه ببرد. وسایلی که داماد باید برای زندگی تهیه کند شامل کالاهای اساسی مثل یخچال و گاز و ماشین رختشویی و سرویس اتاق خواب (یعنی تخت و کمد بزرگ و آینه و درآور و...)، و مبلمان و تلوزیون است. حالا ممکن است کسی که وضع معمولی دارد با پنج شش هزار دلار اثاثیه دست دوم تهیه کند و اگر پولدار بود لوازم منزل بهتری بخرد. مثلا با 20 هزار، یکی دیگر هم صد هزار دلار را کم بداند.
عادات و رسوم عروسی
مراسم عروسی عموما بر عهده داماد است. لباس عروس و سالن و اگر هزینه بیشتری کردند، گروه موسیقی و رقص شمشیر! البته در بیروت نزد قدیمی ها و اهل سنت، عموما مراسم عروسی و هزینه ها بر عهده خانواده عروس است. در جنوب و بعلبک، عروسی با خانواده آقا پسر است.
خیلی از عروسی ها حتی عروسی برخی متدین ها، مختلط است. بعضی خانم ها که بی حجابند، با آرایش و لباس مجلسی کوتاه می آیند. برخی خانم ها با چادر سر میز می نشینند. در بسیاری از عروسی ها شام نمی دهند. فقط میوه و شیرینی و آبمیوه، و در نهایت کیک عروسی بریده می شود. معجنات (یعنی پیتزای کوچک و سمبوسه و رول های پنیر یا گوشت) از انواع پیش غذا در لبنان است که در عروسی به جای شام سرو می شود. اگر احیانا عروسی خیلی خیلی مفصل باشد در هتل گرفته می شود و ممکن است انواع ماهی و میگو و کباب و گوسفند شکم پر هم در آن سرو شود که این نوع عروسی پر زرق و برق در طبقه متوسط شیعیان خیلی نادر است. یک وزیر غیر شیعه لبنانی در عروسی فرزندش فقط 150 هزار دلار هزینه شکلات تزیین شده داده بود که در انتهای مجلس به یادبود به میهمانان داده می شود.
برخی عروسی ها در تالار مدرسه یا تالار ارزان قیمت گرفته می شود که نهایتا 300 دلار هزینه دارد. خیلی ها هم در حیاط منازل روستایی خود مجلس عروسی می گیرند. دبکه یا رقص محلی در خیلی از عروسی ها رواج دارد. گاهی حتی مختلط برگزار می شود و می بینید بعضی خانمهای با حجاب دست محارم خود را گرفته اند و دبکه می کنند.
خیلی از مراسم ها پس از مغرب برگزار می شود و زود تمام می شود. یعنی تا نیمه شب علاف نمی شوید. فوقش ساعت ده تمام می شود و به خواب و زندگیتان می رسید. تازه بعضی ها ظهر یا عصر مجلس می گیرند. آنهایی که شام نمی دهند، اقلا به فامیل نزدیک شام می دهند. مثلا از ساعت 5 تا 7 بعد از ظهر عروسی عمومی است و بعد از آن فقط فامیل نزدیک برای شام حضور خواهند داشت. ممکن است در منزل پدر داماد شام گذاشته شود.
خوشبختانه شب عروسی حتی اگر دنبال ماشین عروس بروند، نمی روند داخل خانه تا فضولی کنند داماد چه خریده و چه کرده و با بی حیایی دید بزنند تخت و روتختی چه شکلی است! برای همین هم لازم نیست یخچال را پر از مواد خارجی شیک و گرانقیمت کنند یا توالت را پر از گل و شمع و تزیینات کنند و تا چند روز خانه همسایه یا مادر محترم قضای حاجت نمایند که مبادا تزیین توالت به هم بریزد!!! (بر خلاف ما ایرانی ها که گند کار را درآورده ایم و زنها داخل اتاقها سرک می کشند و از اتاقی به اتاق دیگر می لولند تا برای چند روز بتوانند پشت سر قوم عروس حرف بزنند و سر شوهرشان غر بزنند که ببین اینها چه کرده بودند توی بیعرضه نکردی!)
عکس گرفتن برای عروسی، آنقدر که ما ایرانی ها را درگیر می کند و وقت و پول حرامش می کنیم در لبنان، وجود ندارد. ممکن است یکی دو روز قبل از عروسی بروند کنار دریا یا در جنگل عکس بگیرند. در سالن هم عکاسی و فیلمبرداری بشود. اما آلبومهای آنچنانی چند میلیونی و فیلم کارگردانی شده آنچنانی، عموما انجام نمی شود.
یکی دیگر از رسمهای عروسی، ترقه و فشفشه زدن و خیلی اوقات، تیراندازی است. رسمی که گاه باعث کشته و مجروح شدن مهمانان یا عروس یا افراد بیگناه خارج از عروسی هم شده است.
در قدیم رسم بوده مادر داماد فردای عروسی به منزل آنها بیاید تا مطمئن شود عروس دختر بوده و اقدامات شب اول قبر، ببخشید شب اول زناشویی به درستی انجام شده است! البته امروزه این عادات و رسوم کمرنگ شده و حتی بعضی عروس خانمها یکی دوماهه باردار هم هستند! با این حال هنوز مادرشوهر می آید و صبحانه برای عروس و داماد می آورد.
برای ماه عسل خیلی زوج ها به عراق یا ایران می روند که هم زیارتی باشد هم سفر تفریحی. برخی هم کشورهای دیگر خاورمیانه یا آمریکا و اروپا. بعضی از زوج ها هم مجلس نمی گیرند و به ماه عسل رفته و حسابی خرج می کنند.
در لبنان پاتختی وجود ندارد. اما کادو می دهند. پس از بازگشت عروس و داماد از ماه عسل تا یکی دو ماه فامیل و دوستان به دیدن آنها رفته و کادو می دهند. حتی اگر در عروسی هدیه داده باشند، هدیه ای بابت منزل نو می برند. اکثرا برای عروس هدیه خاصی می برند. وسایل و لباسهای زنانه خاص (به علت حیای قلم توضیح بیشتری داده نمی شود).
هدیه را نباید صاف به دست صاحب خانه داد. این کار منت گذاشتن محسوب می شود و زشت است. آنرا بی سر و صدا کنار مبل یا دم در یا کنار میز می گذارند البته طوری که صاحبخانه ببیند. میزبان هم خوب نیست جلوی مهمان کادو را باز کند. به نوعی گدایی و حریص بودن تلقی می شود. ضمن اینکه شاید مهمان وضع مالی مناسبی نداشته و از باز کردن کادوی ساده اش خجالت بکشد. اگر میزبان خودش خیلی ثروتمند و با کلاس بود، و با میهمان خیلی صمیمی بود برای احترام بیشتر به میهمان، کادو را باز می کند و تشکر می کند.
در مقابل، از میهمانان با میوه و آبمیوه و تنقلات و آجیل پذیرایی می شود. هنگام رفتن میهمان، شکلات در سینی ای که تزیین شده تقدیم می شود. ضمن اینکه یادبودی زینتی هم هدیه می دهند که روی آن نوشته ازدواج فلانی و فلانی.
نکته جالب این که خیلی از دخترها پس از ازدواج در نوع لباس و حجاب خود بنا بر خوشایند همسرشان تغییر می دهند. ممکن است دختری بیحجاب بوده، با حجاب می شود، یا حجاب روسری و پیراهن شلوار داشته، مانتویی یا حتی چادری می شود.
زندگی مشترک
قسمت های شیرین و خاطره انگیز ازدواج، با شروع زندگی مشترک کم کم کمرنگ می شود و دستخوش مشکلات روزمره و سنگینی مسئولیت های تازه قرار می گیرد. دیگر آقا پسر دیروز، مرد خانه است و باید علاوه بر کار و درآوردن مخارج زندگی خود و همسرش، خرید بکند، و به همسر و زندگی اش برسد. هر روز آب مخزن را چک بکند که آب تمام نشده باشد، مشکل بی برقی را با خریدن اشتراک برق حل کند. هرچند خیلی از مردها از خرید بدشان می آید اما بالاخره باید خرید منزل را انجام دهد.
در شهرها اول هر ماه به سوپرمارکت بزرگی مراجعه می کنند و ما یحتاج یک ماه را تهیه می کنند. در روستاها، از مغازه های دور و بر خرید می کنند و در موسم زیتون و روغن زیتون، گندم و دیگر محصولات ضروری، به تهیه مایحتاج یکسال خود اقدام می کنند. به این کار مونه جمع کردن می گویند (برای مشاهده قیمت ها و هزینه های زندگی در لبنان به مطالب اقتصادی پیشین مراجعه فرمایید.)
وظایف خانم خانه، غیر از پخت و پز و تمیز کردن منزل، گاهی شامل خرید های روزانه هم می شود. نان و آب آشامیدنی و میوه و سبزی (آب لوله کشی در لبنان، مثل بیشتر کشورهای همسایه قابل آشامیدن نیست).
برخی از مردها در لبنان از اینکه زنشان به مغازه برود خوششان نمی آید و غیرتشان اجازه نمی دهد زنشان با مغازه دارها حرف بزنند. چون لبنانی ها طبیعتا خوش طبع و خوشرو هستند و با یکدیگر زیاد حرف می زنند و شوخی می کنند و فضولی کرده و گپ می زنند. بنا بر این خودشان زحمت خریدهای مختلف را باید بکشند.
در لبنان چون هنگام خرید گوشت از قصابی، گوشت را مطابق غذایی که می خواهند بپزند می خرند، زنها از گوشت پاک کردن معاف اند. خود قصاب گوشت تکه شده و تمیز برای خورشت، یا گوشت آماده برای بیفتک، یا گوشت آماده برای کباب، یا آماده برای دیگر غذاهای لبنانی در کیسه می گذارد. خانمها خیلی اوقات صبحیه دارند. یعنی صبح بعد از رفتن شوهر با دیگر دوستانشان جمع می شوند و قهوه می نوشند. گاهی هم صبحیه به صرف صبحانه مفصل لبنانی است.
عوامل مشوق ازدواج با لبنانی
در اینجا به چرایی علاقه ایرانی ها و خارجی ها به ازدواج با لبنانی می پردازیم. بسیاری از افراد علاقه دارند با لبنانی ها ازدواج کنند. این تمایل، عوامل زیادی می تواند داشته باشد.
عوامل واقعی:
- بسیاری از افراد به خاطر فرهنگ شرقی و اسلامی لبنانی ها (مسلمانان لبنان) مایلند با آنها ازدواج کنند. این نگاه که جامعه لبنان هنوز به اندازه ایران غربزده و تجملاتی نشده است در برخی افراد وجود دارد. هرچند این تصور در مورد همه لبنانی ها درست نیست اما در مقایسه با دسته هایی از ایرانیها، کاملا صحیح است.
اگر جزئی تر نگاه کنیم، در جوامع خرد لبنان مثلا روستایی ها، هر روستا با روستای دیگر متفاوت است. بسته به اینکه خانواده تحصیل کرده باشد یا نباشد، خارج رفته باشد یا نباشد، ثروتمند باشد یا نه، فرهنگ و سبک زندگی آنها با هم فرق دارد. خانواده های خیلی خیلی پولدار زندگی های تجملی دارند. بقیه زندگیشان شاید در حد طبقه متوسط ایران باشد. طبقه متوسط در لبنان بیش از اینکه به طبقه متوسط ایران شبیه باشد، به فقرای ما شبیه است.
از طرف دیگر وجود حجاب و دینداری و عزاداری و مقاومت باعث شده تشابه فرهنگی زیادی با هم پیدا کنیم. روی هم رفته فرهنگ عمومی شیعیان لبنان برای برخی افراد جذابیت زیادی دارد و علت مهمی برای تصمیم به ازدواج است.
- دختران لبنانی خانه دارند:
پسری در برنامه طنز ادای دخترهای کدبانو را در می آورد |
دختران لبنانی کدبانو هستند و علاوه بر آشپزی خوب، مدام برای کار خارج منزل غر نمی زنند. ذوق و سلیقه خوبی دارند و منزل را به خوبی اداره می کنند. آنها بچه دوست دارند و با آوردن بچه مخالفت نمی کنند. هرچند همه دختران امروزی ممکن است همه این صفات را نداشته باشند اما این عامل مشوق، دور از واقعیت نیست.
درست است امروزه بسیاری از دختران چه برای خوشایند خودشان چه به جهت احتیاج مالی خانواده، کار می کنند اما هنوز فرهنگ لبنانی مرد سالار بوده و زن مسئول رسیدگی به امور منزل است. ممکن است تمیزکاری و شستشو را خودش انجام ندهد و خادمه (کلفت) بیاورند اما در هر حال مسئولیت به گردن زن است. ذوق و سلیقه آنها در چیدمان منزل، انتخاب وسایل زینتی و چیدن سفره خوب است. عموما دستپخت خوبی دارند مگر واقعا دختر نازنازی بوده و از مادرش آشپزی یاد نگرفته باشد.
- مهریه کم: مهریه دختران لبنانی همانطور که قبلا شرح داده ام موجل و معجل است. یعنی یک مهریه هنگام عقد که مثلا یک شاخه گل و یک جلد قرآن کریم است و دیگری هنگام طلاق یا بعد از چند سال باید پرداخت شود. مثلا مهریه موجل یک خانم فلان مقدار طلا است که بعد از سی سال می تواند از شوهرش طلب کند.
البته در لبنان واقعا مهریه را کی داده کی گرفته! چون قانون و مجری قانون برای جلب شوهر و فشار به او برای دریافت مهریه تقریبا وجود ندارد. مهریه ها هم عبارت است از مقداری پول (مثلا چند هزار دلار به بالا) یا سکه طلا (مثلا صد سکه انگلیسی یا سکه ایرانی) یا زمین و املاک. راستی در لبنان مهریه عندالمطالبه نیست و عموما زمانی مشخص مثلا بعد از بیست یا سی سال خانم تازه می تواند مهریه را طلب کند. برخی هم عندالاجلین می گذارند. یعنی یا هنگام طلاق یا وقتی اجل برسد!
- زیبایی خاص دختران این منطقه:
از این دختر بزرگتر معذورم بذارم! |
قبل از هر چیز باید بدانیم زیبایی یک مفهوم پیچیده فلسفی و انتزاعی است. از لحاظ علمی زیبایی تا حدود زیادی آموختنی است. اما دانشمندان معیارهای خاصی مثل رنگ و فرم و توازن هم برای آن مطرح کرده اند. برای همین می بینیم در گذشته معیار زیبا بودن یک زن چاق و سفید بودن او بوده (چون ارباب ها و ثروتمندان همیشه در سایه بوده اند و در حال استراحت و خوردن) اما امروزه معیار زیبایی در سینما، مانکن بودن است یعنی شخص بسیار لاغر و برنزه باشد (سینمای غرب شخصی که زیاد برهنه باشد و زیاد در فضای آزاد و لب ساحل ورزش و تفریح کرده باشد را نماد زیبایی معرفی می کند). با این حال به لحاظ سلیقه، بسیاری از افراد از مردمان سفید پوست و لطیف مدیترانه ای خوششان می آید.
عوامل خیالی
در ادامه باید به عواملی اشاره کنیم که هرچند از مشوق های مهم جوانان ایرانی برای ازدواج با لبنانی هستند اما چندان واقعی و درست نیستند.
- کم توقع و کم هزینه بودن لبنانی ها: یکی از تصورات بسیار غلط برخی جوانان ایرانی، این است که چون به لحاظ هزینه ها، توان ازدواج با دختر ایرانی ندارند پس باید سراغ لبنانی بروند. اتفاقا زندگی در لبنان بسیار گران است. در لبنان اگر 2000 دلار درآمد نداشته باشید، زندگی بسیار سختی خواهید داشت. تهیه جهاز هم که بر عهده پسر است. درست است که برخی بریز و بپاش های عروسی ایرانی در لبنان نیست و هزینه کمتر می شود اما زندگی خرج دارد.
هرچقدر دختر لبنانی قانع باشد و هیچ مطالبه ای از شوهر نکند، هزینه های جاری کمر شوهر کم درآمد را خم خواهد کرد. ضمن اینکه دخترها ممکن است اولش فقط شوهر بخواهند، اما پس از ازدواج، همه چیز از شوهر می خواهند! فکر نکنید خب دختر می گیریم و به ایران می بریم. خیلی کم هستند افرادی که قبول کنند در ایران زندگی کنند. تازه اگر قبول کردند باید توانایی داشته باشید سالی سه بار اقلا وی را به لبنان بفرستید.
- دخترهای لبنان همه حزب اللهی و عشق شهدا هستند: خیلی از طلبه ها و جوانهای حزب اللهی با تصور نادرستی از دختران لبنانی، به دنبال ازدواج با آنها هستند. آنها فکر می کنند همه دختران لبنانی حزب اللهی و عشق شهدا و عشق ایران هستند. بله خیلی ها عاشق ایران و رهبر و شهدا هستند اما جوی که دختران حزب اللهی ایرانی دارند با جو دختران حزب اللهی لبنانی متفاوت است. ضمن اینکه حتی یک دختر چادری حزب اللهی لبنانی بسیار متفاوت از دختر ایرانی است.
لبنانی ها مساله اختلاط با نامحرم و بگو و بخند خیلی برایشان عادی است. خیلی اندک اند خانواده هایی که دخترانشان با نامحرم اختلاط نداشته باشند و مجالس خانوادگی شان هم غیر مختلط و جدا باشد. علاوه بر این، ممکن است یک دختری که حزب اللهی بپندارید، آن اندازه عمق ایمان و معرفتی که یک طلبه انتظار دارد را نداشته باشد.
- زیبایی بیمانند و خوش اندامی خاص: یکی از توهمات پسران ایرانی، این است. از آنجا می گویم توهم که در ایران تا دختری را ببینند حجاب لبنانی دارد و مدل خاص لبنانی ها روسری سر کرده، کلی می روند توی نخ اش و دلشان غنج می رود. تا دختر دو کلام حرف زد و مشخص شد ایرانی است، کل هول و حرص آقا پسر هم می خوابد و می رود پی کارش. یا مثلا در سفرهای زیارتی مثل عراق، تا یک کاروان لبنانی که دستمال گردن رنگی با اسم لبنان گردنشان است می بینند، دلشان می تپد و شاید حتی دنبالشان هم راه بیفتد.
همانطور که قبلا گفتم زیبایی سلیقه ای است و تابع آموزش و القائات محیطی. هر کشوری هم مردمان خوش چهره و هم مردم بی بهره از زیبایی دارد. متاسفانه برخی جوانهای ما به لبنان می آیند و با دیدن اولین دختر، آن را می پسندند و می گیرند. وقتی نگاه می کنی، دختری که گرفته اند، در برابر بقیه لبنانی ها خیلی هم معمولی است! این به خاطر آن توهم غبار آلود است که برایشان مهم است یک لبنانی ای گرفته باشند! همین.
قسمت زیادی از این توهم ناشی از دیدن تصاویر یا فیلم های بازیگران و هنر پیشه ها و خواننده های لبنانی است. بندگان خدا نمی دانند اگر همان خواننده بدون آرایش ظاهر شود، مادربزرگ همسایه شان از او زیباتر است!
- پاکی و نجابت: برخی تصور می کنند در ایران وضع عفاف و حیا بشدت خراب شده و خیلی از دخترها، قابل اعتماد نیستند. باید بدانید لبنان کشوری آزاد است و به علت آزاد بودن رابطه دختر و پسر، و کم بودن قید و بندهای دختر درباره حجاب و رفت و آمد، به اعتقاد برخی، 80 درصد از دختران دبیرستانی با اقلا یک نفر رابطه داشته اند.
صحت و سقم این رقم قابل تایید نیست. چرا که در مقابل عده ای معتقدند 80 درصد دختران دبیرستانی رابطه ای غیر اخلاقی و غیر شرعی نداشته اند. قاعدتا هرکدام بر اساس آشنایان و جمع اطراف خود نظر داده است. اما آنچه از دیده ها و شنیده ها می توان نتیجه گرفت این است که علیرغم سالم تر بودن جامعه لبنانی، وجود فساد در آن قابل انکار نیست.
عوامل بازدارنده
عواملی که بازدارنده و جلوگیری کننده از ازدواج بین ایرانی و لبنانی هستند از این قرارند:
-اختلاف فرهنگ: فرهنگ ایران با لبنان قطعا متفاوت است. وقتی فرهنگ شهرستانهای خودمان با هم تفاوت دارد، قطعا تفاوت فرهنگی بسیار زیادی با خارجی ها داریم.
در لبنان حتی بین قشر مذهبی اختلاط زن و مرد وجود دارد. گعده ها و نشستن های طولانی مدت که عموما با قلیان و سیگار همراه است، در لبنان بسیار عادی و جزو برنامه روزانه است. رفتار و تعامل شخصی آنها با ما بسیار فرق دارد. برخی جاها از ما بهتر است مثل رفتار فروشنده با خریدار، یا برخی جاها بدتر است، مثل دعوا سر جای پارک ماشین و مسائلی مثل این. سیگار کشیدن زیاد مرسوم است و حتی زنها می کشند.
خیلی ها بی برنامه و ابن الیوم هستند و برای ارتقای وضع خودشان تلاش نمی کنند. ممکن است در ایران یکی را ببینید پشت دخل مغازه نشسته و دارد یک کتاب درسی می خواند اما در لبنان، همه سرشان داخل موبایل است و داخل فیسبوک اند. پس انداز برای خیلی ها معنا ندارد. یعنی اصلا پولشان به مخارج نمی رسد که بخواهند پس انداز کنند. اما آنها که وضعشان تا حدودی مناسب است و دستشان به دهنشان می رسد، به جای پس انداز، خرج تفریح می کنند. ممکن است وضع خانه شان خوب نباشد اما ماشین بنز یا بی ام و چهل یا شصت هزار دلاری جلوی منزلش باشد. یا اگر کسی وضعش خوب بود، همه اش خرج لباس و کافه رفتن و رفیق بازی کند. البته در این زمینه مسیحیان لبنان وضع بهتری دارند و برای دانشگاه و تحصیل و ازدواج بچه خود پس انداز می کنند. این سبک زندگی ریشه در جنگهای مختلف لبنان دارد و باعث شده مردم تا پولی گیرشان آمد به وضع کنونی خودشان برسند.
- اختلاف زبان: یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده بلد نبودن زبان است. یا شما باید لبنانی را خوب بلد باشید یا همسر آینده تان به خوبی فارسی بداند. دست و پا شکسته بلد بودن، یا حرف زدن با زبان مشترک دوم مثل انگلیسی، اصلا جالب نیست. هرچند شاید در اول جالب و هیجان انگیز به نظر بیاید اما نمی توان صحبتهای مختلف بین زوجین را با زبان دوم منتقل کرد.
انتقال احساسات عمیق و بکار بردن ادبیات زیبا، تنها درصورتی امکان دارد که هردو زوج، زبان مشترک را در حد مادرزادی بلد باشند. یکی از دوستان نقل می کرد، جوانی از دوستانش، زنی خارجی گرفته بود. دم به ساعت زنگ می زد یا مسج می فرستاد که فلان چیز به انگلیسی چه می شود؟! دوستت دارم چه می شود؟ یک جمله عاشقانه بگو تا بهش بگم!
- مشکل اشتغال و درآمد و هزینه زندگی: همانطور که در این مطلب ذکر شد و در دیگر مطالب قبلی اشاره کرده ام، هزینه زندگی در لبنان بالاست. برای داشتن یک زندگی «معمولی» باید ماهیانه بالای 2000 دلار هزینه کرد. هزینه درمان بسیار بالاست و برای تحصیلات خوب باید هزینه زیادی پرداخت کرد.
از آنجا که کشور ما با کشور لبنان توافقنامه همکاری وزارت کار و تامین اجتماعی ندارد، حتی اگر جایی استخدام شوید، بیمه و سنوات نخواهید داشت؛ نه لبنانی، نه ایرانی. ضمنا به جهت آنکه نظام حکومت لبنان، یک نظام متمایل به آمریکا است، ایران در آن جایی ندارد و اصلا ایرانی استخدام نمی کنند. حتی حزب الله هم ایرانی نمی گیرد. حق هم دارند. وقتی اینهمه جوان بیکار دارند، برای چه به یک ایرانی که زبان هم درست و حسابی بلد نیست کار بدهند؟
- مشکل آینده فرزندان: یکی از مشکلات اساسی که عموما زوجها به آن فکر نمی کنند و بعدا باعث دردسر فراوان بچه ها می شوند، آینده نامعلوم و نامشخص بچه هاست. بچه های یک پسر ایرانی که با دختری لبنانی ازدواج کند، شناسنامه ایرانی خواهند داشت و شناسنامه یا پاسپورت لبنانی به آنها نمی دهند. بزرگ شدن آنها در لبنان و جدا ماندن از فرهنگ ایرانی، و گاهی یاد نگرفتن زبان ایرانی، یکی از مشکلات بزرگی است که در آینده آنها را اذیت خواهد کرد. برای کار و ازدواج در لبنان با مشکلات بسیاری روبرو خواهند بود. نه ایرانی درست و حسابی محسوب می شوند نه لبنانی. مگر آنکه به ایران برگردند. این مشکل دوگانگی و بینابینی حتی در فرهنگ و اخلاق و سبک زندگی آنها هم وجود خواهد داشت.
- عدم وجود قانونهای حمایتی در صورت طلاق: طلاق در لبنان خیلی راحت تر از ایران است. دخترها اصلا از طلاق ترسی ندارند. طلاق در دوران نامزدی که بسیار راحت تر است و اینطور تصور می کنند که شما جنسی را از فروشگاه گرفته اید و بعد پنج روز پس داده اید! مردها هم راحت طلاق می دهند. (مثلا می گوید مادرم خوشش نیامد، زن را طلاق دادم! خوب آینده بچه ها؟ آینده دختر بیچاره؟) اگر طلاق رخ دهد، ایران ابزارهای حمایتی برای حمایت از شما ندارد.
دیده شده برخی زنهای لبنانی غیابی طلاق گرفته اند و حضرت آقای شوهر، بدبخت و دست از پا درازتر به هر دری زده، نتوانسته کاری بکند. اینکه انتظار داشته باشید سفارت ایران یا حزب الله برای حل چنین مشکلی اقدام کند، انتظاری کاملا بیهوده است. آنها هیچ تعهد و مسئولیتی برای پا درمیانی و کمک به شما ندارند. ضمن اینکه هیچ ابزار قانونی در اختیارشان نیست. اگر خانم ایرانی با یک لبنانی ازدواج کرد و طلاق گرفت، خودش باید بیخیال مهریه شود و دست خالی برگردد ایران.
- مشکلات اجتماعی: در لبنان برخی خانواده ها بصورت طایفه و عشیره هستند و برخی از آنها اگر از شما خوششان نیاید روزگارتان را سیاه می کنند. از آزار و اذیت زبانی گرفته تا تیراندازی و تهدید به قتل! قبل از ازدواج با یک لبنانی حتما باید خانواده و عشیره وی را شناخت و از سلامت آنها مطمئن شد.
توصیه های ایمنی!
- داشتن صداقت (بلف نزدن): یکی از صفات بدی که بین لبنانی ها معروف شده ما ایرانی ها داریم، بلف زدن و لاف زدن است. یعنی آقا پسر نزد دختر یا پدر وی ادعا کند بله من خونه دارم ماشین دارم فلان شغل را دارم و مشخص شود که واقعیت نداشته یا کاملا مطابق واقعیت نیست. یکی از دلایلی که لبنانی های داخل ایران، از دادن دختر به ایرانی اجتناب می کنند همین امر است. پس اصلا چیزی غیر واقعی نگویید و واقعیت را صاف و پوست کنده ارائه دهید.
- عدم نشان دادن توان مالی و ثروت: بزرگترین ضربه هایی که ایرانی ها در ازدواج با لبنانی می خورند، به دلیل این است که دختر برای پول با آنها ازدواج کرده باشد. اصلا و ابدا توانایی های مالی خود را به رخ نکشید. اگر پدرتان نماینده و سردار و وزیر و وکیل است اصلا لازم نیست اول کار به آنها بگویید. اگر ثروتمندید و کارخانه دارید یا به هر صورتی خدا لطف کرده، ابدا در اولین آشنایی ها به دختر نگویید. موردهای زیادی را دیده ام که به خاطر پول ازدواج کرده اند و پولهای آقا را بالا کشیده اند و تازه طلبکار هم شده اند. آخر هم طلاق غیابی گرفته اند!
انسان ساده لوح و پولداری با دختری لبنانی در ایران آشنا شد. از حماقتش همین بس که یک میلیون دلار مهر دختر کرد. مهریه ای که دختر رییس جمهور لبنان هم ندارد! بعد عروس خانم از وی تقاضا کرد در بهترین منطقه بیروت مغازه ای برایش باز کند. دو کانتینر هم جنس برایش بفرستد. اصل و سود هم برای عروس خانم. برای پدرش ماشین فلان بخرد برای برادرش چه کند. خلاصه، خانم به ایران برنگشت و غیابا طلاق گرفت و با کسی دیگر ازدواج کرد و تقاضای مهریه را هم دارد! پدر این خانم هم شیخ است! پس اصلا گول ظاهر را نخورید، اصلا هم توانایی مالی خود را نشان ندهید.
- گول شیادان را نخورید: خیلی باید مراقب باشید. برخی دختران و پسران لبنانی برای شیادی به شما روی خوش نشان می دهند. همانطور که در بالا اشاره کردم، دیدید چطور دختر، مرد ایرانی را فریب داد و شاید کلا یکماه هم با هم نبودند ولی کلی پول از او بالا کشید و در رفت. همانطور که گفتم قانون و نهاهای قانونی ما هم توانایی اعمال نفوذ در خارج کشور را ندارند.
یا مورد دیگری که اطلاع دارم، خانمی ایرانی با مردی لبنانی ازدواج کرده بود. مرد با گرفتن ثروت خانم، ناپدید شد. خانم در لبنان و در دهکده آن مرد به دنبالش گشت. پدر و برادرهای همسرش کتکش زدند و با دخالت حزب الله، آش و لاش نجات پیدا کرد. توصیه یکی از مسئولان ایرانی حاضر در لبنان تنها این بود که جانت را بردار و برو! از آنجا که طبق یک بررسی آماری در لبنان 85 درصد دختران آماده ازدواج (از همه اقوام و ادیان و طوایف)، همسر پیدا نمی کنند، بسیار باید مراقب باشید که با چه کسی ازدواج می کنید.
- تا یکی را دیدید همان را نچسبید: خیلی از جوانها را دیده ام تا یک دختر پیدا کردند همان را می چسبند. دیگر به این فکر نمی کنند آیا سطح اجتماعی دختر با خودشان یکی هست، سطح فرهنگی و دیانت و اخلاق و رفتارشان یکی هست یا نه. البته شاید حق داشته باشند، گزینه هایی که ایرانی را قبول کنند کلا کم هستند.
- مادر شوهر لبنانی مداخله گر: این مورد مخصوص دخترهایی است که همسر آینده شان لبنانی است. مداخله برخی مادر شوهرها در لبنان بسیار زهرآگین است و گاه پسر را وادار می کنند زنش را که هیچ مشکلی با هم ندارند طلاق دهد. در فرهنگ قدیم لبنان و سوریه عروس تا حدودی مثل کلفت خانه بوده و ضمن احترام به مادرشوهر باید کارهای منزل را انجام می داده است. برای همین بوده که برخی از آنها خودشان می رفتند برای شوهرشان زن می گرفتند تا کار منزل تقسیم شود و درد و محنتشان کم شود. هرچند امروزه مانند قدیم نیست، اما خیلی از مادرشوهرها خود بزرگ بینی دارند و دخالت هایی در زندگی عروس می کنند.
نکاتی دوستانه: برای ازدواج با لبنانی باید تمام جوانب را ببینید و درک کنید. شاید درک نکنید زندگی در لبنان، گرانی، بی آبی و بی برقی یعنی چه، اما اقلا خبر داشته باشید. لبنان حدودا دو میلیون شیعه دارد. از این افراد اگر بی دینها، حرکت املی ها و فضل اللهی ها (که با ایران خیلی خوب نیستند) را کنار بگذاریم، در بهترین حالت 500 هزار شیعه که خیلی ایران را دوست دارند داریم. از اینها نصفشان خانم باشند، و فرض کنیم تمامشان ازدواج نکرده و متقاضی ازدواج باشند، چند نفرشان حاضر به زندگی با خارجی هستند؟ کسی که در ایران نتوانسته از بین 20 میلیون دختر و خانم، همسری بیاید، چقدر شانس دارد در بین 50 هزار نفر دختر آماده ازدواج در لبنان، همسری بیاید؟
آویزان نشوید! برخی افراد هستند چنان برای گرفتن زن لبنانی آویزان لبنانی ها می شوند که حرصشان را در می آورند. دختری می گفت یک پسر آمده من و همه دوستانم را در اینستاگرام اضافه کرده و به همه هم پیام داده می خواهم با شما ازدواج کنم. همه هم سرکارش گذاشته اند و مسخره اش کرده اند. به او گفتم اینها دارند مسخره ات می کنند. آبروی ایرانی ها را داری می بری. پاسخ داده، به ایرانی ها کاری نداشته باشند، خودم را مسخره کنند!
در آخر نصیحتی به خوانندگان لبنانی:
امان از دست ایرانی ها! دختران لبنانی باید مراقب باشند، برخی از ایرانی ها با همان توهماتی که در بالا ذکر شد جلو می آیند و پس از چند سال، یا حتی کمتر از یکسال، دختر را رها می کنند و می روند. تفاوت فرهنگی و نبودن زبان مشترک، و مشکلات اجتماعی و غریبه محسوب شدن در لبنان، باعث می شود ایرانی به فکر برگشت باشد. اگر شغل درست و حسابی پیدا نکرد که حتما از لبنان فرار خواهند کرد. بسیاری از پسرهایی که تنها برای خوشگذرانی حلال به لبنان می آیند، شاید دوباره فیلشان یاد هندوستان کند اما به علت رها کردن همسرشان نمی توانند پیش او برگردند. یک جوان سپاهی یک سالی با دختری ازدواج کرد و بعد به ایران برگشت. چند سال بعد آمد و با دوست همان زن سابقش صیغه کرد!
پی نوشت: آماده شدن این مطلب از اول مرداد ماه شروع شد و برای نوشتن آن، از تجربیات چند ایرانی که با لبنانی ازدواج کرده اند استفاده شد. ضمنا از لبنانی ها برای موارد مختلفی پرس و جو و سوال شد. تلاش شده تا موضوعات بطور کلی و عمومی در نزد شیعیان لبنان مورد توجه قرار بگیرد و آنطور که عامه مردم نزدشان رسم است، گزارش شود.
دیدگاهها (۷۹)
سميرا
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۲:۴۶
پاسخ:
۳ آبان ۹۵، ۱۹:۴۹
والا من خیلی سعی کردم نگاهم منفی باشه و تبلیغ نشه و از طرفی از واقعیت هم به دور نباشه. دیگه چه کنم؟
محمد
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۰
سیده افسانه
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۵:۵۵
پاسخ:
۳ آبان ۹۵، ۲۰:۰۰
مجید
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۵:۵۷
سميرا
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۶:۴۶
کمیل
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۷
سوال زیاد دارم بعدا می نویسم../.
سوال بی ربط:
عیدمیخوام بیام تفریح لبنان،به نظرت آزاد بیام یا تور
هزینه آزاد برا یک هفته چقدر میشه مجردی حساب کن،خوب بگردی تو لبنان البته اولویت با مناطق جنوب و بعد اگر فرصت شد جاهای دیگه..
پاسخ:
۳ آبان ۹۵، ۱۹:۵۶
با تور بیایید بهتره.
غیر از هزینه هتل روزی اقلا بیست دلار خوراکی دارید. تاکسی دربست روزی صد دلار.
سجاد
۰۳ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۴
پاسخ:
۴ آبان ۹۵، ۰۸:۴۶
میرزا علی کومانلیک
۰۳ آبان ۹۵ ، ۲۲:۵۸
پاسخ:
۴ آبان ۹۵، ۰۸:۳۷
مشکلات و تبعات ازدواج با لبنانی ذکر شد. هدف هم این بود که آمار طلاق ازدواج لبنانی ایرانی که شصت هفتاد درصد است پایین بیاید. هر کسی چشم بسته نرود ازدواج کند و با زندگی خودش و دختر مردم بازی کند و بعد هم ول کند برود دنبال زندگی خودش. متاسفانه بسیاری از این افراد در حال تخریب شدید آبروی ایران و ایرانی هستند. کاری که آمریکا و عربستان با آنهمه صرف بودجه، هنوز نتوانسته اند آنرا در این حد پیاده کنند.
سیده افسانه
۰۴ آبان ۹۵ ، ۰۰:۴۴
سميرا
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۲:۲۶
پاسخ:
۴ آبان ۹۵، ۱۳:۰۳
فارس
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۴:۲۰
مطلبتان واقعا جالب بود
با احترامی که برای مردم لبنان به ویژه حزب لله قائلم ولی من یکی خوشم از دخترهای لبنانی نمیاد یعنی به عنوان انتخاب همسر برای من که جذابیتی ندارند اخه این همه دختر خوب در کشور خودمان وشهرمان هست دخترهای ایرانی خیلی بهتر هستند چرا لبنان یا کشور دیگه ...
با اینکه شهر ما یکی از شهرهای محروم است وشاید قریب به اتفاق مردمش از نظر مالی خوب یا متوسط هم نباشند و لی مراسم ازدواج را برگزار میکنند اکثرا تالار میگیرند ویک نوع غذا هم بیشتر نمیدهندبا میوه وشیرینی... تازگی مراسم ازدواج یکی از اقوام بودیم که از نظر مالی شاید از متوسط یه کم پایین تر داماد فوق لیسانس سرکار ..بنده خدا خودش خرج عروسی با پس اندازش گرفته بود می گفت نزدیک به 11 میلیون خرج غذای عروسی شده ولی کادوی عروسی بیشتر از این مبلغ بود خداراشکر می کرد که هزینه برگشته بود(فامیل ها نزدیک میلغ کادوهاشون زیاد بود ..خدا این جور فامیلهارا زیاد کنه ) البته فکر میکنم بیشتر شهرهای ایران اگر عروسی بگیرند با کادوها خرج عروسی برمیگردد
پاسخ:
۵ آبان ۹۵، ۱۷:۳۶
قطعا هر کسی نزدیک تر به فرهنگ انسان باشد و مشترکات فرهتگی و سبک زندگی بیشتری داشته باشد در ازدواج ارجح است. قطعا وقتی دختر در همسایگی هست گرفتن از شهر دیگر جای سوال دارد. قطعا وقتی هم استانی خوب هست ازدواج با استان دیگر دقت لازم را می طلبد. وقتی هم وطن خوب هست، (و قطعا هست) گرفتن همسر از خارج، خالی از سوال و پرسش نیست.
مهدی
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۴:۴۱
سلام
مسئله: جوان ایرانی به طبع مایل به ازدواج است.
مشکل: ازدواج به علتهای متعدد دشوار شده است. سختگیری خانوادهها، شرایط جدید قتصادی، تغییر فرهنگ، عقباقتادگی نسل جدید در مهارت های اساسی زندگی و...
واقعیت این است. یک عده با برخورد با این مشکل به جای اینکه به رفع موانع موجود بپردازند( فراهم کردن مقدمات زندگی، صبر، تلاش، یادگیری مهارت، ، جستوجوی اصولی زوج و ...) به یک فرایند روانی پناه میبرند، که مشکل اساسی را فرافکنی میکند به جامعه که در آن زیسته و راه حل را در تعویض زمین بازی میبیند نه تلاش برای بهبود عملکرد خودش.
برای مثال در این توهم مشکل اقتصادی حاصل جامعه خودی میداند و آن را از جامعه خیالی حذف میکند و به خیالش ازدواج با تاجیکستانی، ارمنی، لبنانی... کمهزینه یا بیهزینه است، که تصور بسیار غلطی است. مشکلات عاطفی ناشی از بلوغ زودرس و نارضایتیهای عاطفی(ناتوانی در ارضا شدن) و سرخوردگی ها در روابط را که قبل تجربه کرده در جامعه مورد نظر حذف میکند، مثلا به تاجیکستانی یا ارمنی یا لبنانی زیبایی نسبت میدهد(که توانایی ارضا کردن او را داشته باشد) یا آنها را خوشخلق و بساز میپندارد یا ارتباط با خانواده همسر در جامعه مورد نظر را آسان تلقی میکند، مشکلاتی که با آنها دست و پنجه نرم کرده را از جامعه فرضی حذف میکند. یا حتی در بعضی موارد کار پیدا کردن در جامعه مورد نظر را آسان میپندارد تا سرخوردگی ناتوانی در پیدا کردن شغل مناسب در جامعه خویش را تقصیر جامعه بیندازد.
حال آنکه بیشتر این تصورات بیپایه و ناشی فرافکنی است. طنز این ماجرا اینجاست که گاهی جامعه مورد نظر ایشان از لحاظ جمعیت از یکی از مناطق شهرشان هم کمتر است! کسی که در میان 70 میلیون ایرانی شیعه، با گستردگی بینظیر قومی، فرهنگی، اقتصادی و... از پیدا کردن زوج مناسب عاجز است، به یک جامعه فرضی پناه میبرد که جمعیت شیعه آن از 2 ملیون بیشتر نمیشود(بخوانید کمتر از منطقه 4 تهران) که در این میان حزب اللهی ها ایشان احتمالا از ساکنین خیابان ایران و میدان شهدا بیشتر نمیشوند!
نتیجهاش میشود سرخوردگی بیشتر، ناکامی در اکثر قریب به اتفاق موارد، و آن موارد هم که موفق به ازدواج میشوند با آمار وحشتناک طلاق و شکست روبهرو هستند.
البته افرادی که به حسب کار، خانواده و... با جوامع مختلف در رابطه هستند، کاملا طبیعی است که بنا به هر دلیلی تصمیم بگیرند از میان جامعه الف و ب که هر دو آنها را از نزدیک لمس کردند، جامعه ب را برای همسر گزینی انتخاب کنند. این دلایل میتواند شخصی باشد یا اجتماعی یا... .
در پناه خدا
سیده افسانه
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۶
پاسخ:
۵ آبان ۹۵، ۱۷:۵۱
سميرا
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۶:۱۷
سجاد
۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۷:۱۳
پاسخ:
۵ آبان ۹۵، ۱۷:۴۳
با قسمت اول حرفت موافقم. اما شما اگر مواردی رو که من می دونستم می دانستید، می فهمیدید، من خیلی هم خوب نوشتم. گزارش رو من قبل انتشار، هم به ایرانی و هم به لبنانی نشان دادم. هیچکس برداشت شما را نداشت. یک گزارش جامع به همراه تمامی حقایق، و تمامی پند و اندرزهای لازم. فکر نکنید همه پسر های ایرانی مثل شما هستند. خیلی ها هستند تا لبنانی ببینند می روند دنبال اینکه خلاصه یکجوری صیغه ای چیزی هم شده ...... (واقعا فعل مناسب و محجوب به حیا برای پایان جمله نیافتم)
ابو محمد
۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۴:۲۷
سمیرا
۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۸:۳۹
سرباز خدا
۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۰
پاسخ:
۹ آبان ۹۵، ۲۱:۳۶
سجاد
۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۱
پاسخ:
۹ آبان ۹۵، ۲۱:۳۷
میثم
۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۲:۳۵
پاسخ:
۹ آبان ۹۵، ۲۱:۳۵
سجاد
۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۱:۳۸
سیده افسانه
۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۱:۴۹
پاسخ:
۹ آبان ۹۵، ۲۱:۴۶
اقا داماد
۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۲:۱۲
پاسخ:
۹ آبان ۹۵، ۲۱:۳۰
سميرا
۰۶ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۲
ابوکمیل
۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۶:۵۸
http://cinemamarket.ir/fa/Shop/product/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%20%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85
...
یه نکته خطاب به مدیر وبلاگ کاش این مستند هم مید دید و تو گزارش خودتون یه تحلیلی میکردید
پاسخ:
۹ آبان ۹۵، ۲۲:۰۹
بهزاد
۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۲
با تشکر از اینکه وقت صرف کردید و این مطلب رو نوشتید.
پاسخ:
۱۰ آبان ۹۵، ۲۲:۰۷
حسین
۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۹:۲۱
میرزا علی
۱۰ آبان ۹۵ ، ۲۱:۳۳
پاسخ:
۱۰ آبان ۹۵، ۲۲:۰۲
مشکلی درمورد اسم نیست. مگر عربها ماشین پژو رو چی میگند؟ مینویسند بیجو ولی پژو میخوانند. البته غیر از عربستانی ها!
سمیرا
۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۸:۰۱
وقتی دختر ایرانی متدین در شبکه های اجتماعی نیستند
۱۴ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۵
خیلی از طلبه ها به خواندن و درک مطلب (ریدینگ و لیستینگ) زبان خارجی آشنایی دارند ولی تسلط کامل به سخنرانی کردن و نوشتن به زبان خارجی خیلی مشکل تر هست و طلابی که به دلیل امتیازات واقعی یا حتی موهوم مالی یا علمی مایل هستند مسافرت تبلیغی خارج کشور داشته باشند (مثل تبلیغ ماه محرم یا ماه رمضان در کشورهای خارجی یا تبلیغ به صورت اقامت کردن یکی دو ساله در کشور خارجی) نیازمند تسلط کامل به زبان خارجی هستند و فکر می کنند ازدواج یا یک لبنانی (یا خلیجی) سبب تسلط آن به سخنرانی و نوشتن به زبان عربی می شود و همچنین سبب تسلط نسبی آنها به زبان انگلیسی یا فرانسه هم خواهد شد (فکر کنم به دلیل نظام آموزشی لبنان، دختران لبنانی آشنایی خیلی خوبی با زبان انگلیسی یا فرانسه دارند) البته ممکن است کسی بگوید پس چرا با دختران عراقی یا عرب ایرانی ازدواج نمی کنند؟ که این ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد من فکر می کنم از جمله دلایل آن این است که امکان ازدواج با لبنانی ها بیشتر از عراقی ها یا عرب ایرانی باشد چون عراقی ها یا عرب ایرانی خیلی کم در شبکه های اجتماعی اینترنتی هستند همین به قول شما 50 هزار دختر لبنانی خیلی بیشتر در شبکه های اجتماعی هستند تا میلیونها دختر عراقی و عرب ایرانی یا خلیجی یا حتی دختر متدین ایرانی فارسی زبان، برای طلاب که کم رو و خجالتی هستند این راه کمتر دردسر دارد، والا اگر مسیری باشد که دختر عراقی یا عرب ایرانی یا دختر متدین فارسی زبان به اینها معرفی بشه شاید خیلی از آنها همان ها را قبول کنند.
ممکنه خیلی دخترهای ایرانی فارسی زبان در شبکه های اجتماعی باشند ولی اکثرشون از قشر متدین که حاضر باشند با درآمد کم طلبه بسازند و قم زندگی کنند نیستند.
همین مشکل برای دختران لبنانی هم هست زیرا دختر لبنانی(یا عراقی یا خوزستانی) باید حتماً قبول کند نه تنها در ایران بلکه در شهر قم زندگی کند (مگر احتمالاً در ماه های محرم و رمضان)
.
۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۹:۲۳
ح.ن
۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۵۶
یادم اومد همین چند وقت پیش بود شایعه 15 هزار دلار کمک هزینه ازدواج اتباع خارجی مقیم با دختران روس، فضای مجازیو منفجر کرد و بازخورد علی الخصوص پسرهای ایرانی خیره کننده بود. من فکر می کنم در مورد رابطه نسل جوون ما با مقوله ازدواج، شاید یک کلمه بیشتر از هر چیز دیگه ای بازگوکننده باشه ... سرخوردگی ... که حالا به اشکال مختلف، مثل محکوم کردن جامعه، حاکمیت، خانواده، جنس مخالف و غیره خودشو نشون میده که البته شاید خالی از واقعیت هم نباشه، چون همگی تاثیر دارن، ولی واقعیت پررنگتر اینه که، تعیین کننده جایگاه هر کس تو زندگیش، خودشه ... الباقی اثر دارن، تعیین کننده نیستن ... من فکر می کنم مثل بسیاری از مسائل دیگه، این تمایلی که به ازدواج با خارجی ها در بسیاری وجود داره، خودش نشانه ای از یک نوع سرخوردگی یا احساس ناکامی یا عدم خوشبختی میتونه باشه که علاجش در جای دیگه ای جستجو میشه
شاید اخلاقی یا انسانی نباشه، ولی به هر حال واقعیت این روزهاست ... که پول تعیین کننده ست ... البته شاید زیاد شنیده باشیم که پول خوشبختی نمیاره، ولی مطالعات برخلاف این وهم رایج، پیوندی محکم بین میزان خوشبختی و ثروت افراد رو نشون میده، در واقع بعد از کیفیت روابط انسانی و اجتماعی، با فاصله ای اندک، ثروت موثرترین عامل خوشبختیه. پس پولدار شو، راهش همینه!
بعید میدونم اگر اینقدر که تمرکز رو خیلی از چیزها هدر میدیم، صرف تولید ثروت، به شیوه ای که خودمون میتونیم یا براش ساخته شدیم، کنیم، شانس موفقیتمون خیلی خیلی بیشتر نشه ... اینکه خیلی از چیزهای واقعا مهمو نمیشه با پول خرید، دلیل خوبی نیست برای اینکه به علت ثروتمند نشدن، از بیشتر چیزهای دیگه ای که پول میتونه بخره هم صرفنظر کنیم ... همه چیزهایی که بالاخره یک قیمتی دارند ... ازدواج هم همینطور ... مخصوصا اگر خیلی خودتونو معطل عشق و عاشقی نکنین یا عجله ای برای تولیدمثل نداشته باشین، از نوع موقتش ... نیازی به عدم رعایت شرع، قانون و اخلاق هم نخواهید داشت اگر بخواهید ...
همه پولدار نمیشن، چون واقعا دل به پولدار شدن نمیدن و روش تمرکزی ندارن، خوبیش اینه که خب رقابت بر سر خرید هر آنچه پول می تونه بخره آنچنان سنگین نمیشه، بدیش اینه که زندگی در جامعه ای ناکام هم زیاد دلچسب نیست.
اصالتا شمالی ام، بزرگ شده مذهبی ترین شهر کشور و از خانواده ای متوسط و مذهبی ام، تیزهوش بودم، سابقه رتبه خیلی تک رقمی هم تو کنکورهایی که دادم داشتم، الان هم فوق لیسانس نرم افزار دارم، در آستانه 30 سالگی این مهم ترین درسیه که زندگی به من داده.
محب او
۰۷ آذر ۹۵ ، ۲۳:۵۶
پاسخ:
۸ آذر ۹۵، ۱۰:۲۶
قطعا من اطلاع کامل درباره تمام دختران ایرانی یا لبنانی ندارم و اطلاعات من بر اساس اطلاعات شخصی است که با دیدن موارد مختلف یا شنیدن از افراد به دست می آید. قبلا هم گفته ام قرار نیست اطلاعات من صد در صد منطبق با واقیت باشد و ناشی از تجربیات و اطلاعات من است. اما متاسفانه اکثریت جامعه ایران دچار نابسامانی اجتماعی خصوصا ازدواج هستند. وقتی بگوییم دختران ایرانی یا لبنانی فلان مدل هستند، معنایش این نیست که دختر خوب اصلا وجود ندارد. ولی متاسفانه کم به چشم می آیند.
ممنون از تذکرتان که باعث غنای مطلب خواهد بود
محب او
۰۸ آذر ۹۵ ، ۰۰:۰۱
احسان
۱۲ آذر ۹۵ ، ۰۱:۴۹
پاسخ:
۱۶ آذر ۹۵، ۰۹:۱۴
خواهش میکنم. بله ایرانی هستم و به سختی کار پیدا کردم. شانس هر کسی اینطوری نیست.
کلا سخته حتی در بخش خصوصی. تابعیت لبنانی به کسی نمی دهند. در حزب الله که نباید به فکر پول باشید چون یک سوم زیر خط فقر لبنان حقوقشان است. من غیر از تجار و فرش فروش ها، کسی را ندیدم که مامور ایران نباشد. همه ماموریتی می آیند و به جایی وصلند و برای ایران کار می کنند. وگرنه ایرانی ندیدم برای لبنانی ها در شرکت ها یا موسسه های آنها کار کند.
سید علی
۱۳ آذر ۹۵ ، ۰۰:۱۷
خدا قوت
سید جان انشاالله خدا بخواد من قصد دارم بیام بیروت
کل پرواز ها رو چک کردم ایرلاین های خارجی که قیمت خوبی داشتن عمان ایر وفلای دوبی بود اما همه بالای 10-12 ساعت میبرن!
ایرلاین های ایران-ایران ایر از تهران به بیروت گرونه
اما از مشهد چک کردم رفت و برگشت به مشهد باشه حدود 1200هه
ممنون میشم بابت خرید بلیط راهنمایی کنی
پاسخ:
۱۶ آذر ۹۵، ۰۹:۲۲
سوالتان مربوط به این مطلب نیست.
باید بین هزینه کمتر و زمان کمتر یکی را انتخاب کنید.
بلیط مناسب را باید با کمک دفاتر هواپیمایی پیدا کنید.
محمد جواد
۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۲
پاسخ:
۳۰ آذر ۹۵، ۱۰:۰۳
فضل اللهی ها هرچند یک جریان سیاسی نیستند و خیلی از شیعیان مختلف از لحاظ دینی تابع آن هستد اما به هر حال سیاستهای شخصی مرحوم فضل الله در مخالفت با ولایت فقیه ایران و مخالفتش با امام موسی صدر در لبنان، در پیروانش اثر گذاشته است. برخی مردم فضل اللهی هستند اما از لحاظ سیاسی طرفدار حزب الله یا حرکت امل هستند.
حرکت امل یک جریان شیعه است که هر چند در طول زمان دستخوش تغییرات عمده ای شده است اما در بدنه مردمی خود از اصالت دینی و مقاومت مردمی برخوردار است. حزب الله یک گروه مقاومت بود که پس از تغییرات در ساختار مدیریت حرکت امل، از آن جدا شدند و مقاومت اسلامی را تشکیل دادند.
حزب الله لبنان در میان مردم شیعه (و ختی مسیحیان) طرفداران زیادی دارد. از لحاظ قدرت نظامی هم هیچ گروهی در لبنان و منطقه با آن برابری نمی کند. محبوبیت حزب الله به خاطر ازادسازی لبنان و آزادسازی و تبادل اسرا، و دور بودن از جریانهای ثروت و قدرت و فساد در نظام حکومتی لبنان، از دیگران بسیار بیشتر است.
سید علی
۱۶ دی ۹۵ ، ۲۱:۳۳
قبلا درمورد ازدواج مرد خارجی با زن لبنانی ازت سوال کردم
وگفتی گرفتن اقامت برای مرد خارجی غیرممکنه
کماکان مشکل دریافت اقامت مرد خارجی پابرجاست؟
یعنی حتی پاسپورت 1ساله لبنان رو هم نمیتونه بگیره؟
پاسخ:
۲۰ دی ۹۵، ۲۳:۳۴
عرض کردم قبلا. شناسنامه یا پاسپورت نمیدن. یکسال بعد از ثیت ازدواج کارت اقامت میدهند.
محمدرضا
۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۲۳
پاسخ:
۱۱ بهمن ۹۵، ۰۹:۵۷
در مورد بند سوم، کلا هر دختری بعد از ازدواج این طور می شود. پسر هم همینطور. شلخته می شود و کلی کار سر خانمش می اندازد. زن بیچاره هم آنقدر کار منزل دارد که خسته و کوفته دیکر نه وقتی نه جانی برایش می ماند. این مورد، از عوارض ازدواج است. مگر خانم فهمیده ای باشد و سرش را هزار جا بند نکند، کلاس فلان و دانشگاه و کار بیرون و بچه داری و ... در این صورت شما پول بدهید در اختیارشان، آنقدر آرایشگاه و ورزشگاه و فروشگاه لباس و عطر و ادکلن و لوازم آرایشی می روند که هنرپیشه های هالیوود جلویشان کم بیاورند.
ایرانی
۱۲ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۵۶
من تزوج امراة لمالها وکله الله الیه، و من تزوجها لجمالها رای فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک.
از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
هر که با زنی به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال وی واگذار می کند، و هر که با او به خاطر جمال و زیبائی اش ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست، خواهد دید، و هر که با وی به خاطر دینش ازدواج کند، خداوند تمامی این مزایا را برای او جمع می کند.
والسلام علیکم.
ف.م
۰۱ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۵۲
پاسخ:
۱ فروردين ۹۶، ۱۲:۳۷
Mel
۲۷ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۲۶
پاسخ:
۳۰ فروردين ۹۶، ۱۱:۰۳
یک مقدار اطلاعات خودتون رو بیشتر کنید لطفا. یک لبنانی بخونه میخنده.
اتفاقا غیر طلبه و بسیجی هم زیاده
پور مرادی
۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۴۰
پاسخ:
۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۰۹:۰۲
عقیده ندارم بدبینانه است. تلاش شده واقع گرایانه باشد. آمار جالبی نیست.
خیلی کم هستند قبول کنند خارج لبنان زندگی کنند. لبنان خاصیتی دارد که خاکش انسان را جذب می کند. حتی خارج نشین های لبنانی تلاش می کنند حتما برای تعطیلات سال نو یا عید فطر یا ماه رمضان به لبنان برگردند.
پور مرادی
۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۲۲
این که خاک لبنان این خاصیت را دارد به خاطر این است که مردمانش خونگرم تر و صاف و ساده تر از ما هستند و یا به خاطر جامعشون هست و یا دلیل دیگه ای اصلا دارد؟
پاسخ:
۲۸ ارديبهشت ۹۶، ۰۸:۵۹
0110safi
۰۸ خرداد ۹۶ ، ۰۶:۵۹
ندارم
۲۲ تیر ۹۶ ، ۱۶:۳۲
به سیده افسانه
۲۵ تیر ۹۶ ، ۲۳:۰۴
والا خانم افسانه خادم مسجد محل که برای پول آب و برق خونش محتاجه آنچنان عروسی برای دخترش در همین جمعه گذشته گرفت که بیا ببین!
واقعا در بین عروسی های متعددی که دعوت می شوم یا خبرش به گوشم می رسد هیچ موردی ندیدم که به صرف شام نباشد یا کم و کسری داشته باشد هیچ تفاوتی بین طبقه متوسط و پایین ندیدم فقط نمی دانم از کجا می آورند؟؟؟البته خودم عروسی نداشتم و بنا به توافقی که با همسرم داشتیم هزینه عروسی را صرف خرید خانه کردیم
البته شنیده ام در شمال کشور رسم نیست به همه شام بدهند و در زمان شام فقط خودمانی ها می مانند که البته خودش تعداد قابل توجهی می شود
امیرحسین
۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۳:۲۹
این بیشتر بین عرب ها هستش که زنو ول میکنن با چند تا بچه میرن یه زن دیگه میگیرن و انگار نه انگار یه زن و بچه ای قبلا داشتن
این موردو زیاد دیدم به جرعت میتونم بگم مردای عرب(کل کشورای عربی)خیلی انگشت شمار به زنشون وفادارن
...
۲۹ تیر ۹۶ ، ۰۰:۰۱
عادل
۲۹ تیر ۹۶ ، ۰۴:۴۳
خانمی ایرانی در لبنان
۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۲۸
پاسخ:
۳۱ شهریور ۹۶، ۱۰:۵۴
در مورد اختلاف فرهنگی و تصورات غیر واقعی از طرف مقابل، کاملا درست فرمودید.
خسروانیان
۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۰:۵۵
فک کنم البته ازدواج تو لبنان یکی از ترند های سایت شما باشه!!!درسته؟:-)))
شما در قسمتی از مطالبتون گفتید که دختران لبنانی کم توقع هستند ولیکن هزینه های زندگی در آنجا بسیار بالاست و به سختی می توان کار و در آمد خوبی داشت.به نظر من موضوع دقیقا همین است.مشکل اصلی انتظارات و توقع های بیجا است.دختر های امروزی تو کشور ما و در شهر هایی مثل تهران اکثرشان به گونه ای هستند که همدم و مونس پول همسر هستند و نه خود همسر!!!(البته اکثرا و نه همه).خیلی از پسران اساسا به همین دلیل قید زندگی مشترک را می زنند در حالی که همه شرایط ازدواج را دارند!و خیلی ها هم ازدواج با مردم کشور های دیگه می کنند چون هدف این است که انسان همدم و مونسی برای روز های خوشی و ناخوشی داشته باشد و از آن آرامش بگیرد و نه برعکس!
شما هم در این متن به نظر من خیلی سعی کردید تا دختران لبنانی را آنگونه که هستند معرفی کنید و نه آنگونه که ما فکر می کنیم اما نکته اینجاست که موضوع اساسا دختران لبنانی نیست.نکته اینجاست که خیلی ها از این انتظارات و شرایط ازدواج سخت خسته شده اند.
با سپاس.
پاسخ:
۱ آبان ۹۶، ۰۸:۱۰
سوگ
۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۲۱
پاسخ:
۱۸ بهمن ۹۶، ۰۹:۵۲
طلاق متاسفانه در لبنان خیلی راحت تر از ایران هست و عادی است. عموما مشکلی با طلاق و فرزند طلاق ندارند.
مهتاب
۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۵۹
پاسخ:
۶ اسفند ۹۶، ۲۱:۳۴
این نوع ازدواج خیلی خیلی در لبنان کم است و خانواده ها قبول نمی کنند. باید خانواده های هر دوی شما موافق باشند. توصیه همه کارشناسان مسائل ازدواج و مشاوران بر این است که دختر چند سال از پسر کوچکتر باشد. به الان نگاه نکنید، به آینده فکر کنید، وقتی که دیگر جذابیت های کنونی کمرنگ شده باشد و هر نفر، بیش از آنکه مراعات دیگری را بکند، به کنه وجود خود و تربیت خانوادگی خود برگردد. علاوه بر مسائلی مثل زودتر پیر شدن خانمها از لحاظ فرزند آوری و پخته تر بودن خانمها به خاطر بلوغ فکری زودتر نسبت به آقایان، اختلاف فرهنگی و مدیریت منزل در ایران و لبنان، ممکن است باعث بروز مشکلات شود. جامعه لبنان هنوز مردسالار است و حتی اگر همسر شما خیلی خوب باشد، جامعه به وی اجازه خوب ماندن نخواهد داد. در لبنان بسیار طبیعی است که کل کار منزل را به زن بسپارند و خودشان با دوستانشان بیرون بروند.
saeed
۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۲۵
پاسخ:
۲۵ فروردين ۹۷، ۱۳:۳۶
جون خادم المهدی
۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۶
ساینا
۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۴۸
پاسخ:
۳۰ ارديبهشت ۹۷، ۲۳:۳۳
م.ز
۱۰ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۰
پاسخ:
۱۱ تیر ۹۷، ۱۲:۵۳
اما برای ازدواج با لبنانی، اتفاقا پول اصلا مهم نیست. چون همه چیز با پسر است. از منزل تا لوازم منزل.
س
۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۱
سماء
۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۷:۰۸
پویا
۲۹ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۱
پاسخ:
۱ بهمن ۹۷، ۱۰:۳۵
مرتضی
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۵:۱۳
پاسخ:
۲۶ بهمن ۹۷، ۱۰:۰۴
کرار
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۹:۵۹
علی
۰۳ تیر ۹۸ ، ۲۱:۲۰
پاسخ:
۴ تیر ۹۸، ۱۰:۲۲
علی
۰۴ تیر ۹۸ ، ۲۳:۴۱
پاسخ:
۵ تیر ۹۸، ۱۲:۲۲
کرار
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۲:۱۸
پاسخ:
۷ تیر ۹۸، ۱۰:۲۹
کرار
۰۷ تیر ۹۸ ، ۱۵:۱۱
پاسخ:
۱۰ تیر ۹۸، ۱۱:۵۸
سروش
۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۲۱
سلام.کاش این مطلبو زود تر میخوندم...حلقه توی دست راستش بود فک کردم مجرده...از طریق واسطه وارد عمل شدم گفت ازدواج کرده!..آبروی هرچی ایرانی بود رو بردم پیش لبنانيا😖😖😖
پاسخ:
۲۸ مرداد ۹۸، ۱۲:۲۲
jaber
۲۸ دی ۹۸ ، ۲۲:۳۰
سلام و احترام.
تشکر از مطلب جامع وکاملتون.
سوال اینه که عموما نحوه ی برخورد دختران لبنانی با ایرانیا چه طوریه؟
یعنی اگر فرد مقابل بتونه باهاشون صحبت کنه،اون ها هم صحبت منیکنن(مخصوصا که در ارتباطات عمومی بی پرده تر از ایرانی ها هستند).و اگر این طور هستند،آیا پیشنهادات برای برقراری ارتباطات رو قبول میکنن اعم از آی دی،شماره و...ویا براشون یک حرکت زشت و ناپسنده؟
به طور کل در نحوه برخورد چه طور عکس العمل نشون میدن.
پاسخ:
۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۸
محمد
۱۸ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۰۲
سلام
خیلی ممنوبابت مطالب جامع تون. من با خانمی آشنا شدم ساکن بیروت که اصالتا از جبشیت هستند. آیا اطلاعی از مردم این ناحیه و نوع اخلاق و رفتار شون دارید؟
در کل چه راهی را برای تحقیق در مورد خانواده ایشون پیشنهاد می کنید؟
پاسخ:
۲۱ بهمن ۹۸، ۱۰:۲۸
فرزانه
۲۸ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۴
جالب بود.
البته فک کنم "لیست دو مرییژ"
(Liste de mariage) رو از فرانسوی ها (کلا اروپاییها) به ارث برده باشن، در واقع میراث استعماره. چون حتی اسمش رو هم تغییر ندادن و فرانسوی استفاده ش میکنن. اونام همچین رسمی دارن
سید نصیر عباس
۲۵ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۴۹
اون قسمت اربعین و دخترهای لبنانی رو خیلی قشنگ گفتی. اصلاً مطلب چندین لایه روانشناسانه داشت. خیلی عالی! اون قسمت دختر با حجاب لبنانی و رفقای هَوَل ما که تا می بینم فارسی حرف زد، یخ می کنن هم که زدی توی خال.
اتفاقاً سال 95 اربعین مشرف شدم کربلا، با یه زائر لبنانی به اسم عمار رفیق شدم و انگلیسی-عربی با هم گپ زدیم. اونهم قریب به همین مضامین رو درباره فرهنگ لبنان می گفت.
خلاصه که آقا خیلی کار شما خوبه، واقعاً بدون روتوش ما رو با لبنان آشنا می کنه. من کانال تلگرامتون رو که دائم چک می کنم. خدا قوت.
.....
۱۸ دی ۹۹ ، ۲۰:۱۲
یعنی اب خوردن هم ندارن میرن میخرن!!اب لوله مگه تو لبنان چشه؟؟
پاسخ:
۲۲ دی ۹۹، ۱۶:۱۹
.....
۲۹ دی ۹۹ ، ۱۴:۱۲
سلام
ایا دو همسری در لبنان رایج است یا مانند ایران است؟ایا انجا اگر کسی بخواهد زن دوم بگیرد مانند ایران زن اول باید اجازه بدهد؟ایا مشکلی پیش نمیاید مانند دخالت فامیل های زن و طلاق گرفتن زن اول ؟لطفا جواب بدید
پاسخ:
۶ بهمن ۹۹، ۲۳:۱۵
مبین
۲۸ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۱۲
سلام ممنون از سایت خوبتون
من با یک دختر لبنانی چهارساله آشنا هستم از سنی های لبنان هستن می خواستم بدونم شرایط ازدواج سنی های لبنان چطوره و در کل آداب و رسومشون برا ازدواج چیه؟
پاسخ:
۲۸ بهمن ۹۹، ۲۲:۲۸
مسعود
۱۷ بهمن ۰۲ ، ۰۳:۴۳
سلام من هم دختر لبنانی میخوام و ساکن قم هستم اگه امکانش هست معرفی بفرمایید
پاسخ:
۱۸ بهمن ۰۲، ۱۴:۲۲
امیر محمد
۲۷ تیر ۰۳ ، ۰۴:۰۴
سلام آقا متن کامل بود خیلی ممنون از راهنمایی
تصورات ذهنی عجیبی داشتم از لبنان دختران لبنانی البته همه جای دنیا خوب بد داره
شما میگی لبنان دو میلیون شیعه داره بعد این بی دین ها از کجا اومدن !!!؟
و توضیح بدید چرا آمل و فضل الله با ایران مشکل دارن!!؟؟
لبنان حدودا دو میلیون شیعه دارد. از این افراد اگر بی دینها، حرکت املی ها و فضل اللهی ها (که با ایران خیلی خوب نیستند)
محمد
۰۴ مهر ۰۳ ، ۱۴:۰۸
شب اول قبر😂😂خدا حفظت کنه این چی بود
علی
۲۷ آبان ۰۳ ، ۲۳:۱۴
ازدواج با دختری لبنانی