دمی چند بودن در این پارسی...
مدتی است ایران هستم و فرصت نوشتن پیدا نکردم. البته بیشتر دوست دارم نوشته هایم مربوط به لبنان باشد برای همین رغبتی به نوشتن نداشتم. خب خیلی از مواقع هم اینترنت نداشتم. از اینترنت نگویم که دلم خون است. اینترنت 2 مگ شرکت م.ن اکثر مواقع به اندازه مودم 56 کیلو هم جواب نمی دهد. جالب است سرعت سنج خود این شرکت، سرعت تبادل با سرورهای داخل ایران را 2 مگ و سرعت تبادل با سرورهای خارجی را 0/3 (سه دهم مگ) نشان می دهد. اما از مودم های 56 کیلوی قدیمی هم کندتر است! البته با قیمت 2 مگ! اکثر اوقات هم واقعا قطع است. هیچ چیزی لود نمی شود حتی صفحه سایت رهبری که از سریعترین سرعت لود در ایران برخوردار است. اینترنت موبایل هم به همین وضع؛ بسیار کند است و در تمام مدتی که در شهرهای مختلف ایران و نقاط مختلف تهران بودم شاید 20 درصد مواقع علامت 3g ظاهر شد که در اکثر مواقع الکی بود و تبادلی صورت نمی گرفت. بسته ده هزار تومانی یک گیگابایت روزانه و یک گیگابایت شبانه، تنها 70 مگا بایت به من خدمات رساند که عطایش را به لقایش بخشیدم و آنرا متوقف کردم.
چند صحنه از زندگی در لبنان
همین پریروز بود. توی آسانسور گیر کردم. حواسم نبود که ساعت داره 10 میشه و برق قطع میشه. خوبی آسانسورهای منطقه های ما (فقیر نشین ها که آسانسورش قدیمیه و شیک نیست) اینه که درب محافظ نداره. یعنی راحت میشه دست کرد لای قطعات قفل مکانیکی و درب رو باز کرد. همون که از بیرون با کلید مخصوص درب رو باز میکنن. اول از همه موبایلم رو درآوردم و چراغ قوه رو روشن کردم. بدبختانه آسانسور از طبقه، پایین تر رفته بود و دستم به قفل مکانیکی نمی رسید. چندبار در زدم. کسی نیومد کمک. همه یا بیرون خونه بودند یا خواب. کلیدم را درآوردم و با زحمت بسیار بلند ترین کلید رو پشت اهرم قفل، قرار دادم. با کلی مصیبت و درد انگشت بابت هل دادن کلید پشت اهرم، بالاخره درو باز کردم و نجات یافتم!
واحد پول لبنان
واحد پول لبنان لیره است. پیش از جنگ جهانی اول در لبنان از پول عثمانی با نام لیره عثملی (عُسمَلی) استفاده می شد. پس از سقوط سلطنت عثمانی برای مدتی از واحد پول مصری استفاده شد و برای همین در زبان محلی لبنانی به پول، مصاری گفته می شود. در هنگام استعمار فرانسه بر منطقه، واحد پول یکسانی به نام لیره سوریه تشکیل شد و با فرانک فرانسه مرتبط گشت. بطوریکه هر لیره ۲۰ فرانک فرانسه ارزش داشت و توسط بانک لبنان و سوریه ضرب می شد.
راهنمای سفر به لبنان
سفر به لبنان یکی از تجربه هایی است که اگر با هدف و برنامه همراه باشد بسیار مفید و فراموش نشدنی است. بسیاری از افراد سفر به لبنان را دوست دارند، برخی ها برای مناظر طبیعی جغرافیایی، برخی هم برای مناظر طبیعی زنده! برخی هم به عشق جهاد و مقاومت و شهادت.
هشت سال پیش که برای تحصیل و ادامه زندگی به لبنان رفتم قیمت دلار حدود هزار و صد تومان بود. وضع لبنان هم خوب بود. نه جنگ بود، نه گرانی، نه پناهنده های سوری در لبنان بودند؛ امنیت کامل برای توریسم فراهم بود. تورهای ایرانی زیادی در آن سالها به لبنان می آمدند و همیشه لب دریا و کنار صخره روشه، پر بود از توریستهای ایرانی.
بعد از گران شدن بی سابقه دلار و پس از جنگ در سوریه و بمب گذاری در لبنان دیگر ندیدم تور ایرانی در لبنان بچرخد. با این حال افراد بسیاری هستند که با وجود شرایط نامساعد مایلند به لبنان سفر کنند.
برای سفر به لبنان چه به قصد تجارت باشد چه بررسی اوضاع دانشگاه ها و تحقیق علمی، و چه برای گشت و گذار، نکاتی را خدمت دوستان عرض می کنم:
مالیات ماشین در لبنان
سه روز مانده به ماه جدید میلادی، بانک برایم اس ام اس داد که تشریف بیارید میکانیک ماشینتان را پرداخت کنید! میکانیک در لبنان منظورشان مالیات وسایل نقلیه است که قرار است به وزارت داخلیه و بلدیات (وزارت کشور و شهرداریها) برسد تا خیابانها را سوراخ کرده و چراغها را خراب کنند و پلیس ها را بفرستند منزلشان که مردم حالشان در ترافیک گرفته شود! واقعیت امر در لبنان همین است.
پیامدهای اقامت غیرقانونی در لبنان
اقامت غیر قانونی در لبنان شامل خارج نشدن در محدوده زمانی ویزا، یا تمام شدن محدوده زمانی کارت اقامت و تمدید نکردن آنهاست.
در مواردی مثل اقامت دانشجویی نتیجه بسیار می تواند سنگین باشد: اخراج و ممنوع الورودی به مدت سه سال!
در مواردی هم می تواند با جریمه مالی همراه باشد. مثلا بیش از یک روز تا مدت یک سال اقامت غیر قانونی جریمه 200 دلاری در پی دارد.
یکی از دانشجویان ایرانی هشت سال بی اقامت در لبنان مانده بود و حتی ظاهرا پاسپورتش هم باطل شده بود! نمی دانم چطور زندگی می کرد! اما پس از اینکه پاسپورت گرفت و رفت تا اقامت بگیرد، او را اخراج و ممنوع الورود کردند.
خادمه در لبنان
سالیانی است در لبنان داشتن خادمه فراگیر شده است؛ شاید بیست سی سال یا بیشتر. خادمه شبیه کلفت های قدیم خودمان هست. آنها از یک کشور خارجی برای کار به لبنان می آیند و در ازای یک حقوق ماهیانه اندک، تمام کارهای خانه را انجام می دهند: ظرف شستن، نظافت منزل، گردگیری، لباس شستن و پهن کردن، بچه داری، بچه شوری، گردش بردن بچه ها یا سگ! ، بعضی ها خرید کردن از مغازه بغل منزل، شستن سبزی و میوه و خرد کردن و سرخ کردن و اگر با سلیقه و تمیز باشد، غذا پختن، خلاصه تمام کارهای یک کدبانو را انجام می دهند. آنها اجازه دارند روزی 8 ساعت استراحت کنند و فقط ده ساعت در روز کار کنند، هر هفته هم یک روز مرخصی بروند.
دل نوشته یک بی جیره و مواجب
از قدیم گفتن سواره از پیاده خبر ندارد، سیر از گرسنه.
واقعا که وضع همین است. از اولی که برای خودم وبلاگ راه انداختم و از خاطرات و مسائل لبنان نوشتم، بعضی ها فکر می کردند یک آدم علاف که چند هزار دلار از سفارت یا جاهای دیگر حقوق می گیرد، خواسته وارد عرصه جنگ نرم شود! (یا شاید برای این کار کلی هم حقوق می گیرد). اگر مطلبی می گفتم بر ضد تروریستها و یا در تایید نظام سوریه جمله ای می نوشتم، می گفتند شما مزدورها و جیره مواجب بگیرها باید هم تایید کنید! کاش من یک جیره مواجب بگیر جمهوری اسلامی ایران بودم. چون هزاران بار شرف دارد به آدمی که بی جیره و مواجب، دنباله رو دشمن خودش است و مانند بز اخفش هرچه در ماهواره بگویند تایید می کند.
انواع حجاب در لبنان و هزینه آن
از آنجا که مطالبی در سایتها منتشر شد مبنی بر گران بودن حجاب چادر نسبت به حجاب مانتو، خواستم وضع لبنان را هم بشنوید. اطلاعات من حاصل شنیده ها و دیده های خودم در ضاحیه و فروشگاه های مختلف لبنان است. البته نه فروشگاه های خاص در خیابان الحمرا که هر قطعه لباسشان بین 500 ، ششصد دلار تا چند هزار دلار است. بلکه فروشگاه هایی که عموم مردم از آنها خرید می کنند.
هزینه پوشش برای خانمهای چادری در لبنان بسیار کمتر از مانتو پوشها یا بی حجابهاست.
اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.
دستهبندی
-
آشنایی با لبنان
(۷۲۰)-
فرهنگ و آداب و رسوم
(۹۸)-
غذای لبنانی
(۱۲)
-
-
اقتصاد و تجارت
(۱۳۴) -
سیاست
(۲۶۳) -
مقاومت
(۳۷۷) -
مذاهب و طوایف
(۶۵) -
توریسم
(۳۵)
-
-
اخلاق و دین
(۲۱۳) -
امام موسی صدر
(۹۲) -
دنیای دیجیتال
(۲۷) -
راهنمای ایرانیان در لبنان
(۷۶) -
شخصی - درباره ما
(۵۶) -
اخبار
(۳۴۷) -
ایران
(۷۹) -
سفرنامه و لبنان گردی
(۲۸)