۱۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام موسی صدر» ثبت شده است

همه ی آنهایی که امام موسی صدر را امام نمی دانند

همه ی آنهایی که امام موسی صدر را امام نمی دانند

امام در لبنان لقب رسمی رییس مجلس اعلای شیعیان است. اما چه کسانی امام موسی صدر را امام نمی دانند؟

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

ماجرای فلسطینی ها، امام موسی صدر و مخالفانش

از مدتها پیش می خواستم اطلاعاتی راجع به تقابل فلسطینی ها و دوستان ایرانیشان مثل جلال الدین فارسی با امام موسی صدر به دست آورم. بالاخره توانستم در این زمینه تحقیق کرده و اطلاعات جالبی پیدا کنم. این اطلاعات بر اساس منابع شیعیان لبنان است و مطمئنا در برخی نقاط جزیی ممکن است دیگر احزاب و طوایف نظر دیگری داشته باشند. 

چگونگی تشکیل فلسطین

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

تندرو ها زود به ته خط می رسند

تندرو ها زود به ته خط می رسند

همیشه همینطور بوده، مهم هم نیست در جبهه ی حق تندروی کنی یا باطل. تندروی نتیجه اش به بیراهه رفتن و دور شدن از جبهه ی حق است. ابوحنیف یکی از ایرانی هایی است که امام موسی صدر وی را زیر بال و پر گرفت و بواسطه ی شهید چمران وی را برای آموزش های نظامی به جنبش فتح معرفی کرد. اما ابو حنیف با شکستن نمکدان، افکار و راه جنبش فتح را دنبال کرد و با تندروی هایی که فلسطینی ها داشتند همراه شد. وی کار را به آنجا رساند که با امام موسی صدر و شهید چمران به دشمنی پرداخت.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

امام متواضع

امام متواضع

یه عده هستن که همیشه در حال سیاه نمایی و بزرگنمایی مشکلات و زشتی ها هستند و این ریشه از زشتی درون اونها داره. با آوردن یه نمونه همه رو متهم میکنن یا با تهمتهای واهی یه عده رو زیر سوال میبرن. مثلا میگه همه ی ملاها تریاکی اند! اینا همشون دروغگو هستند. (اینا در موقعی به کار میره که میخان نظام یا دولت یا مسئولین رو خطاب کنن) یعنی واقعا همه ی روحانی ها تریاکی هستند؟
ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

خاطرات نصرالله - قسمت ششم

یکی از علمای بزرگ لبنان هر هفته جلسه ای با مریدان خود داشت که می نشستند و در آن گپ می زدند. یک جلسه وی شروع به بدگویی از امام موسی صدر کرد و بقیه هم با او همراه شدند. اینکه امام موسی صدر شیعه را سیاسی کرده و با مسیحیان رابطه دارد و باعث ذلت شیعه شده و... .

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

خاطرات نصرالله - قسمت چهارم

خاطرات نصرالله - قسمت چهارم

قبل از آنکه حرکت امل شکل بگیرد امام جلساتی برای جوانها و مردم داشت. در دهکده ی ما هر هفته به صورت چرخشی در منزل یکی از اهالی ده جلسه برگزار می شد. یکبار قرار شد منزل یکی از اهالی باشد. او این چنین برای ابوجعفر نصرالله تعریف می کند: 

 ما در سالن مهمانخانه ویترینی داشتیم پر از انواع شیشه های شراب. شیشه های شامپاین رنگ و وارنگ که هر کدام قدمت و ارزشی داشتند و کلکسیون با ارزشی برایم بود و به آنها افتخار می کردم. شب با زنم نشستم به صحبت، که فردا سید می آید اینجا. چه کنیم؟ شیشه ها را جمع کنیم؟ پارچه ای بیاندازیم؟ همینطور باقی بماند؟

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

خواننده ی خواهر شهید

خواننده ی خواهر شهید

محمد وهبی وقتی با زن مصری خود ازدواج کرد فکر نمی کرد به زودی از او جدا شود. هیفا که به دنیا آمد، پدرش خیلی خوشحال بود اما خوشحالی وی دیری نپایید و زن مصری که نمی خواست دخترش بر اساس تربیت شیعیان جنوب لبنان بزرگ شود از همسرش جدا شد و هیفا در حالیکه در نوجوانی در جواهر فروشی کار می کرد ملکه ی زیبایی لبنان شد. اما جایزه را از او پس گرفتند چرا که برگزار کنندگان برنامه فهمیدند وی از شوهر سابق خود دختری دارد. وی از 16 سالگی به عنوان مانکن در شبکه ی نضال بشراوی کار می کرد و از طریق همین نوع برنامه ها به خوانندگی راه پیدا کرد. انواع جراحی های زیبایی و آرایش ها نتوانسته گذر زمان و پیری را برای او متوقف کند.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

خاطرات نصرالله - قسمت سوم

خاطرات نصرالله - قسمت سوم

 یک بار در مجلس نشسته بودیم. یکی از جوانها گفت امام می خواهند بروند دمشق. راه امن نیست و امام هم اجازه نمی دهند محافظ همراهشان برود. بیایید نقشه ای بریزیم. من می روم ماشین پدرم را می آورم شما هم اسلحه تهیه کنید و بگذارید در صندوق ماشین. ماشین را هم پشت مجلس پارک می کنیم. وقتی امام راه افتاد سریع دنبالش راه می افتیم و از دور مواظبش هستیم.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

خاطرات نصرالله - قسمت دوم

خاطرات نصرالله - قسمت دوم

آن زمان درگیری های داخلی بین جناح های راست و چپ بیداد می کرد. شیاح منطقه ی شیعیان بود که همسایه ی عین الرمانة منطقه ای مسیحی نشین است. جنگی شدید بین اهالی این دو منطقه در گرفته بود. امام جوانهای دور و برش را جمع کرد رفت آن وسط ایستاد و گفت: به من شلیک کنید. اگر مشکلتان با کشتن من حل می شود مرا بزنید. جنگ متوقف شد. دو طرف درگیری آمدند جلو و دور امام را گرفتند. امام برایشان صحبت کرد و تنش های مذهبی بین آنان را فرونشاند. یک زن مسیحی از خوشحالی توقف جنگ، جلوتر آمد تا با امام دست دهد. امام خیلی خونسرد و سریع با یک حرکت دست، عبایش را دور دستش پیچید و دستش را به او داد.

۱ ۰ ۰ دیدگاه


LIBANIRAN

اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.

پربیننده ترین مطالب
پیوندها