ظرفی برای او....
دیشب در مراسم احیا در تهران شرکت کردم و از اینکه به برکت انقلاب اسلامی، امکان برگزاری مراسم های بزرگ و حتی چند صد هزار نفری آسان و مهیا شده است خدا را شکر کردم. وقتی از یک کشور دیگر غیر از ایران به مملکت شیعه وارد شوید تازه قدرت و ارزش و ضرورتِ داشتنِ یک نظام شیعه را می فهمید. وقتی می بینید بر خلاف کشورهای دیگر (که برای یک مجلس کوچک و مخفیانه چقدر باید زحمت کشید و از جان مایه گذاشت)، چه امکانات و تسهیلاتی برای عزاداران و روزه داران فراهم می شود، تازه ارزش این تجمعات عظیم در کشور را درک می کنید.
جاسوس قدیمی و ادامه ی مزدوری
در دنیای سیاست عموما قدرتهای بزرگ کاری به کرم های کوچکی که دشمن برای ضربه زدن به جانشان می اندازد ندارند. چرا که اصلا دیده نمی شوند و ضرری نمی توانند برسانند.
به عنوان نمونه باید به برخی شخصیت های بی شخصیت و آلت دست بیگانه در لبنان نگریست که به خاطر مطرح شدن و مشتی دلار، از جاسوسی و اقدام بر ضد شیعیان هیچ ابایی ندارند. قبلا نمونه هایی را معرفی کرده بودم. مثل سید علی الامین که با همراهی با شبکه های وهابی، سخنانشان از ضدیت سیاسی به ضدیت دینی با شیعه هم رسیده!
امروز یک مزدور دیگر به نام محمد علی حسینی را که حتما نامش را شنیده اید معرفی می کنم.
رمضان در ایران اسلامی
امسال فکر نمی کردم شرایط فراهم شود و به ایران بیایم. اما به واقع سلطان جود و سخا حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء ما را طلبید و شکر خدا به ایران آمدم. سختی سفر با دو بچه کوچک کمتر از آنی بود که فکر می کردم. البته کم خوابی های قبل سفر و بعد از سفر، بخصوص به خاطر شرایط ماه رمضان و کم بودن فرصت افطار تا سحر، کمی مرا تحت فشار قرار داده است.
دل نوشته یک بی جیره و مواجب
از قدیم گفتن سواره از پیاده خبر ندارد، سیر از گرسنه.
واقعا که وضع همین است. از اولی که برای خودم وبلاگ راه انداختم و از خاطرات و مسائل لبنان نوشتم، بعضی ها فکر می کردند یک آدم علاف که چند هزار دلار از سفارت یا جاهای دیگر حقوق می گیرد، خواسته وارد عرصه جنگ نرم شود! (یا شاید برای این کار کلی هم حقوق می گیرد). اگر مطلبی می گفتم بر ضد تروریستها و یا در تایید نظام سوریه جمله ای می نوشتم، می گفتند شما مزدورها و جیره مواجب بگیرها باید هم تایید کنید! کاش من یک جیره مواجب بگیر جمهوری اسلامی ایران بودم. چون هزاران بار شرف دارد به آدمی که بی جیره و مواجب، دنباله رو دشمن خودش است و مانند بز اخفش هرچه در ماهواره بگویند تایید می کند.
درآمد نظامیان لبنان چقدر است؟
واقعا باید به حال خودمان افسوس بخوریم. چرا که سرباز مفت و مجانی میفرستیم لب مرز. چرا که یک ارتشی یا نظامی ما که جانش کف دستش است، باید اندازه یک معلم حقوق بگیرد و برای گذران زندگی و دانشگاه بچه هایش دغدغه داشته باشد.
اهانت خبرنگار به مقدسات!
خبری در رسانه ها منتشر شد که خبرنگاران با ایستادن بر جامهری، به مهرها اهانت کردند. قبل از اینکه از مهر و قداست داشتن یا نداشتن آن صحبت کنیم، باید عرض کنم عموما عکاس های حرفه ای وقتی لازم باشد از زاویه خاصی از سوژه ای عکس بگیرند، دیگه حواسشون به چیزی نیست. یعنی باباش هم اونجا باشه میره رو کله باباش تا عکس بگیره! بگذریم!
یارانه ای که آب می رود
شاید بعضی جوان ها، کوپن یا کارت بسیج اقتصادی رو یادشون نیاد. اما من هنوز یادم هست.
وقتی طرح هدفمند سازی یارانه ها در دستور کار قرار گرفت، هدف این بود که کسی با مصرف بیشتر، یارانه ی بیشتری نگیرد. یعنی یک شهروندی که پولدار است و خانه ی بزرگی دارد و هر اتاقش کولر گازی دارد برای چی باید برقِ ارزان و با سوبسید دریافت کند؟ درحالیکه شهروند فقیر که دو اتاق بیشتر ندارد و فقط به اندازه دو لامپ و یک تلویزیون و یخچال مصرف برق دارد، سوبسید ناچیزی به او تعلق بگیرد.
وقتی سربازها گروگان گرفته می شوند
گروگان گرفته شدن مرزبانها در تمام دنیا سابقه دارد و فقط مربوط به ایران نیست. اما تلاشهای دیپلماتیک و پاسخ نظامی به این پدیده، امری است که قضیه گروگانگیری را تحت الشعاع قرار می دهد.
مثلا در سال 2006 وقتی حزب الله لبنان در عملیات وعده صادق چند سرباز اسراییلی را لب مرز به اسارت گرفت، رژیم اشغالگر قدس با وحشیگری تمام، یکی از بزرگترین جنگ های منطقه در چند سال اخیر را آغاز کرد که البته بعدها معلوم شد برای جنگ از قبل برنامه داشته اند و عملیات حزب الله مجبورشان کرد زودتر از موعد در حالی که رودست خورده بودند وارد جنگ شوند.
وقتی دولتی ضعیف مثل لبنان نمی تواند از حقوق خود دفاع کند، دشمنش هرچه بخواهد انجام می دهد.
اگر کشور را ضعیف کنند یا ضعیف جلوه بدهند نتیجه این می شود که برای احقاق حق خودمان، نمی توانیم قدمی برداریم. پاکستان ایران را تهدید می کند که اگر وارد خاک این کشور شویم فلان و بهمان می کند!
هنوزموشک باران پادگانهای منافقین در عراق توسط ایران را یادم نرفته . وقتی قوی باشیم می توانیم و انجام می دهیم. هیچ کس هم نمی تواند بگوید چرا.
لبنان یا تهران؟ مساله این است
یه موقع هایی اینقدر سختی و فشار تو کشور غریب آدمو اذیت میکنه که با خودش میگه اصلا برا چی اومدی اینجا. البته لبنان برای من خیلی هم غربت نیست اما در هر حال وقتی قانون اون کشور آدم رو شهروند عادی محسوب نکنه و بیمه و خدمات نداشته باشه ولی مجبور باشه کل مالیاتها و پرداختها رو مثل بقیه (حتی بیشتر) انجام بده، خب خیلی زور میاد به آدم.
بارها با خودم فکر کردم برای چی باید لبنان رو به ایران ترجیح بدم. اگه از اهداف معنوی و بلند مدت و شخصی چشم پوشی کنم و مانند یک جوان عادی نگاه کنم و مزایا و معایب زندگی در لبنان رو در کفه ترازو بگذارم، قطعا باید بلند شم برگردم ایران؛ شک نکنید.
خیلی از جوانهای ایرانی که از اوضاع ایران راضی نیستند، شاید معیارهای زیر رو در نظر داشته باشند:
اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.
دستهبندی
-
آشنایی با لبنان
(۷۲۰)-
فرهنگ و آداب و رسوم
(۹۸)-
غذای لبنانی
(۱۲)
-
-
اقتصاد و تجارت
(۱۳۴) -
سیاست
(۲۶۳) -
مقاومت
(۳۷۷) -
مذاهب و طوایف
(۶۵) -
توریسم
(۳۵)
-
-
اخلاق و دین
(۲۱۳) -
امام موسی صدر
(۹۲) -
دنیای دیجیتال
(۲۷) -
راهنمای ایرانیان در لبنان
(۷۶) -
شخصی - درباره ما
(۵۶) -
اخبار
(۳۴۷) -
ایران
(۷۹) -
سفرنامه و لبنان گردی
(۲۸)