آنچه ما امروزه به نام حرکت جهانی صهیونیسم می شناسیم، تقریبا هشتاد سال از ولادت شوم آن می گذرد. این حرکت، در واقع ادامه شیطنت های سازمان یهودی قدیم است که با سازماندهی و تشکیلات پیچیده و مخفی، و نفوذ در مناصب مختلف اقتصادی و سیاسی، در نهایت به مرحله آخر رسیده و اعلام موجودیت کردند.
باید بدانیم دشمنی یهود (یهودیان، و نه دین یهود) با اسلام و خصوصا با پیامبر اعظم ما محمد ابن عبدالله صلوات الله علیهما، دشمنی دیرینه است. به ما در تاریخ گفته اند حضرت محمد صلی الله علیه و آله یتیم بوده اند. ایشان پدرش را قبل از ولادت و مادرش را در چند سالگی از دست داده است. باید کمی به عقب برگردیم و ببینیم داستان چیست؟ اصلا چرا پدر بزرگ پیامبرِ ما را عبدالمطلب (غلام مطلب) نام نهادند.
چنین روایت می شود که هاشم و عبدشمس از قدیم با هم تفاوت داشتند. تفاوتی نورانی. یکی سیادت و نورانیت داشت و دیگری حسادت و شیطنت. عبدشمس غلامی رومی (ایتالیایی) را به خانه آورد و فرزندان او درواقع، فرزندان آن غلام هستند. ابن ابی الحدید مینویسد: امیه بردهی رومی بود که عبد شمس او را خرید و به رسم عرب جاهلیت او را پسر خود خواند1.
بنابراین نژاد ابوسفیان و معاویه و یزید به رومیان (یهود) منتهی میشود، نه قریش. در این زمینه مکتوب امیرالمؤمنین علیهالسلام کافی است: لَیْسَ أُمَیَّةُ کَهَاشِمٍ وَ لَا حَرْبٌ کَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ لَا أَبُو سُفْیَانَ کَأَبِی طَالِبٍ وَ لَا الْمُهَاجِرُ کَالطَّلِیقِ وَ لَا الصَّرِیحُ کَاللَّصِیقِ2.
صریر و لصیق متقابلین هستند و اولی یعنی صیحح النسب و دومی به معنای باطل النسب است؛ یعنی بیگانهای که او را به فامیل و قبیلهای چسبانده باشند. (نامهای در جواب نامه معاویه در صحرای صفین ماه صفر سال 37 هجری)
سازمان مخفی یهود پس از ناپدید کردن حضرت عیسی و نفوذ در میان حواریون، تنها دشمنش را اسلام می دید. آنها برای مقابله با اسلام اقدامات زیادی انجام دادند.