عملیات شبانه حزب الله در بازپس گیری سراقب موجب وحشت دشمنان آن شده است
درگیری آزادسازی دوباره سراقب بشدت مورد توجه رسانه ها و تحلیلگران صهیونیست قرار گرفته است.
پایگاه عبری Netsiv نوشت درگیری سراقب باید مورد توجه اسراییل قرار گیرد.
درگیری آزادسازی دوباره سراقب بشدت مورد توجه رسانه ها و تحلیلگران صهیونیست قرار گرفته است.
پایگاه عبری Netsiv نوشت درگیری سراقب باید مورد توجه اسراییل قرار گیرد.
اسوشیتدپرس نوشت پس از انهدام پهپاد آمرکایی در بامداد روز گذشته، عصر دیروز آمریکا قصد داشت حملاتی علیه ایران انجام دهد. اما رییس جمهور آمریکا عقب نشینی کرد.
در مورد هواپیمای گمشده مالزی، خبر جالب و عجیبی در برخی سایتهای اجتماعی عرب زبان منتشر شد که در روزنامه البناء هم به چاپ رسید. خبر ناموثق و بدون هیچ سند و مدرکی ارائه شده اما پاک شدن کل اخبار آن روز از آرشیو روزنامه شک و شبهه زیادی را برایم برانگیخت. موفق شدم نسخه ذخیره شده ی آن را پیدا کنم و آنرا ترجمه کنم.
نشر این مطلب در صورت ذکر نام مترجم بلامانع است.
درباره ناپدید شدن هواپیمای مالزی چه می گویند
وقتی نیروهای آمریکایی تصمیم گرفتند از افغانستان خارج شوند قرار شد به همراه سربازان، تجهیزات هدایت و کنترل پرواز پهپادهایش را هم خارج کند. طالبان توانست با اجرای کمین بر سر راه کاروان نظامی ای که از یکی از بزرگترین پایگاه های آمریکا خارج می شد، دو نفر از نیروهای ویژه را کشته و به غنایمی از اسلحه و تجهیزات دست پیدا کند، از جمله دستگاه کنترل پرواز که مجموعا 20 تن وزن لوازم آن بوده و در 6 صندوق بسته بندی شده بود. این داستان حدود یک ماه پیش در فوریه سال 2014 اتفاق افتاد.
گروگان گرفته شدن مرزبانها در تمام دنیا سابقه دارد و فقط مربوط به ایران نیست. اما تلاشهای دیپلماتیک و پاسخ نظامی به این پدیده، امری است که قضیه گروگانگیری را تحت الشعاع قرار می دهد.
مثلا در سال 2006 وقتی حزب الله لبنان در عملیات وعده صادق چند سرباز اسراییلی را لب مرز به اسارت گرفت، رژیم اشغالگر قدس با وحشیگری تمام، یکی از بزرگترین جنگ های منطقه در چند سال اخیر را آغاز کرد که البته بعدها معلوم شد برای جنگ از قبل برنامه داشته اند و عملیات حزب الله مجبورشان کرد زودتر از موعد در حالی که رودست خورده بودند وارد جنگ شوند.
وقتی دولتی ضعیف مثل لبنان نمی تواند از حقوق خود دفاع کند، دشمنش هرچه بخواهد انجام می دهد.
اگر کشور را ضعیف کنند یا ضعیف جلوه بدهند نتیجه این می شود که برای احقاق حق خودمان، نمی توانیم قدمی برداریم. پاکستان ایران را تهدید می کند که اگر وارد خاک این کشور شویم فلان و بهمان می کند!
هنوزموشک باران پادگانهای منافقین در عراق توسط ایران را یادم نرفته . وقتی قوی باشیم می توانیم و انجام می دهیم. هیچ کس هم نمی تواند بگوید چرا.
دیروز صبح که از خواب بلند شدم و به گوشی موبایل نگاه کردم، دیدم پیام آمده که یبرود آزاد شد! اول باور نکردم تا اینکه از رادیو هم خبر را شنیدم. یبرود شهری در منطقه قلمون و در همسایگی لبنان بود که محل تجمع و عبور و مرور تروریستها به لبنان به شمار می رفت. حدود یک ماهی بود که ارتش سوریه با کمک نیروهای خط شکن حزب الله آنرا محاصره کرده بودند و آماده هجوم نهایی بودند.
در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها سلام، دوبار کمر تکفیری ها شکست: اول اینکه کمر مفتی اعظم سعودی که از سرسخت ترین دشمنان کینه اهل بیت بود و ازدواج پسرش را در روز عاشورا برگزار کرد به سبب لیز خوردن در منزلش شکست. دوم اینکه با شکست مفتضحانه تروریستهای سلفی در یبرود، کمر همه آنها شکست. به امید پیروزی نهایی و انتقام مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف از زامبی های بی مغز.
دیروز در جنوب بودم و صدای تیر و ترقه بابت خوشحالی مردم از پیروزی را نشنیدم. اما آنقدر این ابراز شادمانی زیاد بود که در اخبار هم نشان دادند. از این حرکت ناراحت شدم. هرچند می خواهم سر به تن زامبی های تکفیری قلب خور نباشد اما به هر حال آنها مسلمانند (هرچند ظاهری) و این ابراز خوشحالی ها صحیح نیست. باید ناراحت هم باشیم که نتوانسته ایم آنها را جذب کنیم، اما دشمن توانسته آنها را تحت تاثیر قرار دهد و به جای مبارزه با دشمن، به جان ما بیاندازد. داستان حضرت نوح و ابلیس را در پینوشت بخوانید.
از آن گذشته، دیروز روز شهادت حضرت فاطمه زهرا بود. حتی اگر کل دشمنان اهل بیت نابود شوند جای شادمانی ندارد، این روز روز ماتم اهل بیت است و روز شادمانی نیست. هرچند توجه و کرامات حضرت فاطمه زهرا و اهل بیت باعث پیروزی بود اما ابراز شادمانی در این روز از نظر من که جایز نبوده و جالب نیست.
در این یک ماه، حزب الله با تصرف قله ها و تپه های مشرف به یبرود، شهر را زیر نظر گرفت و به کمک پهپادها کار شناسایی دقیق محل تجمع مسلحین را به انجام رساند. با گلوله باران مواضع تروریستها توسط موشکهای برکان خسارات زیادی به تروریستها وارد شد و رعب و وحشت به دل آنها افتاد. پریشب با اعلام شروع عملیات آزادسازی یبرود، و ورود ارتش و نیروهای خط شکن به بعضی از محله های یبرود، تروریستها که شعار احفر قبرک فی یبرود را سر داده بودند فرار را بر قرار ترجیح دادند. سرعت آزاد سازی
نشان از فرار و عدم مقاومت تکفیری ها دارد، درحالیکه به نظر می آمد یبرود به جهت موانع طبیعی جغرافیایی و سنگر بندی در این سه سال، درگیری و جنگ سخت تری از القصیر داشته باشد و تعداد شهدا به بیش از 100 نفر برسد. خبرها حاکی از آن بود که تعداد نیروهای خط شکن حزب الله فقط 250 نفر بوده و هر نفر فرماندهی یک تیم چهارنفره از سوریه ای ها را بر عهده داشته است. این تیم های 5 نفره که با فرماندهی نیروهای نخبه حزب الله با نظارت آنلاین بر میدان نبرد
لبنان هر روز شاهد تجاوزات زمینی و هوایی و دریایی رژیم اشغالگر قدس است. ارتش این کشور هم به قول سید حسن نصرالله فقط یک پلیس مسلح است! یعنی کاربرد داخلی دارد، نه دفاعی. کارشان هم شده بازتاب و ثبت گزارش تجاوزات اسراییل. (نمونه ی این گزارش در سایت ارتش لبنان)
یکی
از خوانندگان عزیز سوالی پرسیده بودند که قبلا در ذهن خودم آمده بود و
شاید سوال خیلی از دوستان باشد. آیا قدرت نیروهای ایرانی از همه بیشتر است؟
ایران که حزب الله را بوجود آورده پس حتما خودش خیلی قویتر است و اگر
ایرانی ها در سوریه بودند کار دو روزه تمام شده بود.
بررسی و مقایسه
قدرت دو نیروی نظامی با یکدیگر خیلی مشکل است. چه برسد مقایسه کشور
قدرتمندی مثل ایران با گروه مقاومت حزب الله یا ارتش کشور سوریه. مقایسه در
مقیاس کشورها به سبب وجود مولفه های دیگری مثل قدرت مانور سیاسی و اقتصادی
و برگ برنده های پنهانی و آشکار آن کشور، بسیار سخت است. با این حال سعی
می کنم عوامل مختلف و تاثیرگذاری که به نظرم می رسد ذکر کنم و قضاوت را به
خودتان بسپارم.