دومین سالگرد شهادت شهید یوسف حلاوی مدافع حرم
یوسف حلاوی فرزند حلمی از روستای قعقعیة الجسر در جنوب لبنان در تاریخ 13-10-1991 به دنیا آمد. او در دهکده ای به دنیا آمد که دشمن صهیونیستی به رودخانه پایین آن یعنی نهر لیطانی چشم طمع داشت و مدتها منطقه را اشغال کرده بود. یوسف هم مانند دیگر مردم، به خاطر ظلم و ستم دشمن، از آنها بیزار بود. در سنین پایین به مقاومت پیوست و آموزشهای نظامی و عقیدتی را پشت سر گذاشت.
سفر به قلب مقاومت - روز چهارم، روز پایانی+ تصویر
امروز را به بعلبک برای زیارت سیده خوله اختصاص دادم. بعلبک برخلاف حدیقه الایرانیه و ملیتا، ون خطی مستقیم داره. لذا با سید صحبت کردم که خودم برم سید هم انگار خیلی سرش شلوغ بود، روزه هم بود با کمال میل قبول کرد. پرس و جو کردم جایی به نام مُشرّفیه تاکسی ون های بعلبک اونجا جمع بودند. سوار شدم و صندلی جلو نشستم.
دمی چند بودن در این پارسی...
مدتی است ایران هستم و فرصت نوشتن پیدا نکردم. البته بیشتر دوست دارم نوشته هایم مربوط به لبنان باشد برای همین رغبتی به نوشتن نداشتم. خب خیلی از مواقع هم اینترنت نداشتم. از اینترنت نگویم که دلم خون است. اینترنت 2 مگ شرکت م.ن اکثر مواقع به اندازه مودم 56 کیلو هم جواب نمی دهد. جالب است سرعت سنج خود این شرکت، سرعت تبادل با سرورهای داخل ایران را 2 مگ و سرعت تبادل با سرورهای خارجی را 0/3 (سه دهم مگ) نشان می دهد. اما از مودم های 56 کیلوی قدیمی هم کندتر است! البته با قیمت 2 مگ! اکثر اوقات هم واقعا قطع است. هیچ چیزی لود نمی شود حتی صفحه سایت رهبری که از سریعترین سرعت لود در ایران برخوردار است. اینترنت موبایل هم به همین وضع؛ بسیار کند است و در تمام مدتی که در شهرهای مختلف ایران و نقاط مختلف تهران بودم شاید 20 درصد مواقع علامت 3g ظاهر شد که در اکثر مواقع الکی بود و تبادلی صورت نمی گرفت. بسته ده هزار تومانی یک گیگابایت روزانه و یک گیگابایت شبانه، تنها 70 مگا بایت به من خدمات رساند که عطایش را به لقایش بخشیدم و آنرا متوقف کردم.
مجروحان و جانبازان گمنام لبنانی
روز ولادت حضرت عباس علیه السلام روز جانباز، گذشت. شاید شما یک شربت صلواتی یا شکلات و شیرینی از این مناسبت نصیبتان شده باشد. اما ما در لبنان، جانباز نصیبمان می شود. در عملیاتهای حزب الله یا درگیری های عادی روزانه ، فقط اسم شهدا مطرح می شود و تشییع مفصل و با شکوهی برایشان می گیرند. تعداد اندک آنها هم در برابر حجم درگیری و تعداد بالای دشمن، واقعا قابل تحسین است. اما هیچ وقت از جانبازان و مجروحین این عملیاتها نه اسمی برده می شود نه آماری داده می شود.
پخش شربت شهادت در لبنان
شنبه گذشته قرار بود سید حسن نصرالله صحبت کند. با انتشار خبر پیروزی های پله پله و مرحله ای در منطقه کوهستانی قلمون بین لبنان و سوریه، مردم می گفتند معلوم است سید حسن که قرار است شنبه صحبت کند، می خواهد پیروزی در این جنگ را اعلام کند. بعضی هم به شوخی می گفتند: بله، سید به جوانهای حزب الله گفته تا شنبه بزنید تمومش کنید کار رو!
روضة الشهیدین، بهشت شهدای لبنان
روضة الشهیدین، در دهه های 70 میلادی یک بوستان جنگلی بود که جزو زمینهای شهرداری بیروت به حساب می آمد. این بوستان با 400 هزار متر مربع مساحت، پوشیده از درختان صنوبر بود و زمین های بازی دایره شکل و زمین اسب سواری داشت. اما امروزه تبدیل به قبرستانی از طوایف و ادیان مختلف شده است که بیش از 2000 نفر از آنها عبارت شهید بر قبرشان می درخشد.
اینجا بهشتی است که پس از 38 سال از افتتاح آن به عنوان قبرستان توسط امام موسی صدر، تبدیل به محل زیارت و فاتحه خوانی روزانه مردم شده است. صبح عید فطر و عید قربان، فرزندان بر سر قبر پدران و پدربزرگان خود می روند و هدیه همیشگی آنها فاتحه و دعا است که با دسته های گل و عود و بخور همراه است.
عملیات موفق حزب الله در شبعا
ظهر آمدم سوار ماشین شوم دیدم راه را بر روی من بسته اند. در لبنان خیلی عادی است که ماشین را بدجور پارک کنند و بروند. البته عموما یا شماره تلفن میگذارند یا همان مغازه های روبرویی در حال خرید هستند و با بوق زدن، پیدایشان می شود. دیدم شیشه باز است و خانم مسنی سمت راست راننده نشسته و سیگار می کشد. سلام کردم گفتم ببخشید من می خواهم رد شوم. گفت بیا خودت ماشین را جابجا کن. رفتم جلوی در، بعد ترسیدم در را باز کنم همسرش پیدایش شود و شاکی بشود. گفتم حاج آقا طول دارند؟ گفت: حاجی نیست. دخترم راننده است، خودت بیا ماشین رو روشن کن. گفتم با اجازه. در را باز کردم و نشستم. عجب ماشینی بود. قبلا از این جیپ های چیروکی سوار شده بودم اما این یکی خیلی مدل بالا و جدید بود. کلی فرق داشت با مدلهای قدیمی. تمیز و شیک و پر امکانات بود. ماشین را روشن کردم و ترسان لرزان آرام آرام عقب رفتم. کوچه تنگ بود و مجبور شدم بروم جلوتر و دور بزنم. در این میان حاج خانم که داشت سیگار می کشید و فنجان قهوه اش هم در دستش بود گفت: دیدی چه کردند؟
برای مادر جهاد
زینب (سلام الله علیها)،
و چه می دانی که زینب(سلام الله علیها) کیست،
زینب در کربلا و اسارت خاموش نشد،
بلکه نوری برافروخت که اسلام راستین را به همه نشان داد.
لبنان،
و چه می دانی که لبنان چیست،
لبنان با جنگ و اشغال و فتنه گم نشد،
بلکه گروهی را پرورش داد که بازوی توانمند اسلام راستین شدند.
شهید،
و چه می دانی شهید کیست،
آنکه زندگی راحت و همسر و فرزندانش دست و پای او را نبست،
بلکه آزادانه امنیت و افتخار و سربلندی برای مردمش آفرید،
همسر،
و چه میدانی همسر شهید یعنی چه،
آنکه شوهرش همیشه از او دور بوده اما از شوهرش دور نیست،
بلکه با صبر و تشویق و روحیه اش، همسرش را به دستان ملائک می سپارد.
آری، همسر شهید. همان ها که رنج و سختی و محرومیت های مادی و معنوی، نتوانست آنان را از راه زینب(سلام الله علیها) باز دارد و همان ها که اجازه دادند شوهران و فرزندانشان بال در بال ملائک برکشند و با فداکاری و ایثارشان، افتخار و سربلندی و امنیت برای دیگران فراهم کنند.
ام مصطفی،
همسرِ حاج عماد،
مادرِ جهاد،
او که پس از شهادت همسرش، پیش از دفن، در قبر او خوابید،
او که پس از شهادت فرزندش عماد، قطره اشکی جلوی دیگران نریخت و ناله ای نکرد و لبخند از لبانش محو نشد.
سه ساعت در قبر جهاد، همان جا که همسرش عماد هم دفن بود، دراز کشید. با اصرار بیرونش آوردند.
و چگونه دل بکند از همسر، و از فرزند....
سرت به سلامت ام مصطفی، قلب پاک ات به سلامت، خدا پشت و پناهت که از این پس از عیال الله هستی. نمی گویم خدا صبرت بدهد، چرا که داده؛ نمی گویم اجرت بدهد، چرا که می دهد؛ می گویم دعا کن صاحبمان بیاید، دعا کن ما هم بتوانیم جلوی مولایمان سربلند باشیم. دعا کن ما هم به مقام بزرگانی که از دامنت پر کشیدند برسیم.
عملیات قنیطره و پیامهای آن
سه هفته پیش رسانه های رژیم اشغالگر صهیونیستی بطور واضح پرونده تسلیح جولان توسط حزب الله و ایران را مطرح کرده و از خطرات آن برای امنیت صهیونیستها پرده برداشته بودند. در این میان بطور واضح اسم چند نفر برده شده بود. جهاد مغنیه و سمیر قنطار و طباطبایی.
آنها ادعا کرده بودند آموزش و سازماندهی گروه های مسلح سوریه ای به دست حزب الله با هدف باز کردن جبهه تازه ای بر ضد صهیونیستها در حال انجام است و این ماموریت بدست فرماندهان حزب الله دنبال می شود.
باید بدانیم حادثه عملیات نظامی رژیم صهیونیستی بر ضد هدفی در سوریه با دقت و از روی قصد انجام شده است. در این کاروان حاج ابوعیسی و محافظ وی، تنها افرادی بودند که مستقیما نیروی حزب الله بودند. او حدود سه سال بود که در سوریه انجام وظیفه می کرد. در این بازدید، وی در حال توجیه نیروها وفرماندهی جدید برای تحویل منطقه به آنان بود. جهاد و سه نفر از نیروها، هرچند از نیروهای حزب الله بودند اما مستقیما با سپاه در ارتباط بوده و زیر نظر سپاه فعالیت می کردند. هلیکوپتر اسراییلی از نزدیک ترین پایگاه نظامی، بلند شده و موشک هایش را شلیک کرده و دوباره در پایگاه به زمین نشسته است. حتی وارد آسمان سوریه هم نشده بود. هرچند رژیم صهیونیستی پس از عملیات اعلام کرد فرمانده حزب الله که مسئول حمله به صهیونیست ها در جنگ آینده بود را کشته است و نام ابو علی طباطبایی را مطرح کرد اما قضیه فراتر از این است.
اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.
دستهبندی
-
آشنایی با لبنان
(۷۲۰)-
فرهنگ و آداب و رسوم
(۹۸)-
غذای لبنانی
(۱۲)
-
-
اقتصاد و تجارت
(۱۳۴) -
سیاست
(۲۶۳) -
مقاومت
(۳۷۷) -
مذاهب و طوایف
(۶۵) -
توریسم
(۳۵)
-
-
اخلاق و دین
(۲۱۳) -
امام موسی صدر
(۹۲) -
دنیای دیجیتال
(۲۷) -
راهنمای ایرانیان در لبنان
(۷۶) -
شخصی - درباره ما
(۵۶) -
اخبار
(۳۴۷) -
ایران
(۷۹) -
سفرنامه و لبنان گردی
(۲۸)