دوباره بازهم غدیر شد ولی هنوز هم نیامدی

دوباره بازهم غدیر شد ولی هنوز هم نیامدی

چند روز پیش بازدید کننده ای برایم پیغام گذاشته بود و عنوان کرده بود که مسیحی است و از من گله کرده بود که چرا به بردن تورهای ایرانی به مناطق مسیحی اعتراض کرده ام. (در این مطلب)

خوشحال شدم که یک دوست مسیحی دیگر پیدا کردم و فکر کردم مانند بقیه، انسان محترم و بافرهنگی است. اما پس از پاسخ محترمانه ی من، به ناگاه با حالتی عجیب به من حمله کرده و هر دروغ و تهمتی از دهانش در می آمد به من و کشورم و مسلمانان نثار کرد و خلاصه ما از هیچ اتهامی نبود که بی نصیب بمانیم.

اتهام و دروغ در طول تاریخ به مسلمانان و حتی پیامبر زده شده و تازگی ندارد و ناراحت کننده هم نیست. اما چیزی گفت که بسیار تعجب کردم. گفته آیا در ایران مرجع مذهبی بزرکی دارید که کاردینال باشد و یا همطراز ماربطرس الراعی باشد. خیر.

حالا فهمیدم چرا می گویند لبنانی ها خود را از همه برتر می دانند. این همه دانشمندان و عالمان دینی ایرانی تالیفات و نتایج چشمگیر داشته اند و همواره دشمنان اسلام از علمای اسلام بیم داشته اند را ندیده گرفته و یک کاردینال محلی را که نصف مسیحیان لبنان هم تابع وی نیستند برتر از تمام علمای ما می داند.

جالب است که می گوید جهان خود به وضوح دید لبنانی ها بافرهنک تر هستند یا ایرانیها و علی الخصوص شماها.
هروقت شخصیت بزرکی همجو بابابندیکتوس16 از ایران بازدید کرد میتوانید کمی به خود افتخارکنید.

کافی است نگاهی به تاریخ دو کشور بیاندازیم تا ببینیم چه کسانی با فرهنگ هستند. ایرانی هایی که سالها یگانه قدرت دنیای متمدن بودند و سالها مهد ادب و فرهنگ و هنر و صنعت و علم بودند یا لبنانی هایی که در طول تاریخ مورد هجوم و مستعمره ی روم و عثمانی و سوریه و فرانسه و اسرائیل بودند؟ افتخاراتشان بازمانده هایی از روم باستان است و علمای مسلمانی که خب قطعا مورد افتخار این آقا نیستند. بازدید پاپ - که یک مقام تزیینی است و حتی نمی تواند جلوی همجنس بازی و سقط جنین را بگیرد و آنرا غیر قانونی کند- از لبنان چه افتخاری دارد؟ مردمی که به بزرگان دیگر کشورها افتخار کنند مردم بافرهنگی هستند یا مردمی که وقتی رئیس جمهورشان به کشوری می رود به افتخارش (مردم و نه سازمانهای دینی) جشن می گیرند و به خیابان می ریزند؟ افتخار از آن کشوری است که تصاویر رهبر فقیدش هنوز در اقصی نقاط دنیا موجود است. افتخار ما امام خمینی است که شاه امریکایی را با دست مردم از صفحه ی روزگار محو کرد و نظامی درافکند که 34 سال است خار چشم مستکبران اسلام ستیز است. نمی خواستم از امام خمینی خرج کنم، افتخار ما نوجوان 13 ساله ای است که با معرفت و علم و اعتقاد و آزادانه جانش را برای دفاع از میهن و مردم و دینش فدا کرد. افتخار ما دانشمندان جوانی هستند که با تمام سختی ها و تحریمها می توانند نانوسکوپی بسازند که ریاست جمهوری و دانشگاه لبنان برای تصاحب آن کشمکش می کردند و هنوز در دانشگاه لبنان خاک می خورد و کسی بلد نیست با آن کار کند. افتخار ما دین ما است. دینی که به خاطرش چشممان باز شد و واقعیت دنیا را درک کردیم و مجاهدت می کنیم و به خاطرش کشته می شویم. ما را می کشند چون شیعه هستیم.

 در تمام جهان همین است؛ افغانستان و عراق و پاکستان و بنگلادش و پاراچنار مظلوم و بحرین و سوریه. در طول تاریخ هم همین بوده. از کربلا که سخت تر نمی شود؛ ولی دیدیم برنده ی میدان کربلا کیست. بترسند صهیونیست ها و اعوانشان از اینکه کربلایی برای شیعیان لبنان ایجاد کنند که مطمئنا فقط با 72 نفر روبرو نیستند ولی نتیجه همان می شود که آن 72 تن کردند. مولای ما علی علیه السلام که خلیفه ی بر حق نبی است فردا روزی در غدیر برای چندمین بار و رسمی تر از قبل به عنوان ولی امر مسلمانان بعد پیامبر معرفی شد. حدیثش آنقدر مستند و متواتر است که فقط 110 صحابی رسول الله آنرا نقل کرده اند. کارشکنان که نمی توانستند سندیت قضیه را کتمان کنند مجبور شدند بگویند ولایت علی دوست داشتن علی است. اما آیا اگر پیامبر فرموده بود با علی و شیعیانش دشمن باشید بیشتر از این می توانستند به علی و اولادش و ما شیعیان علی ستم روا کنند؟ نه. ما که مهر شیعه روی پیشانیان خورده یعنی مهر کشتنمان را روی صورتمان زده ایم. ما را می کشید؟ دست بسته نیستیم اما مظلومیم و انتقام جو نیستیم. آخرسر صاحب ما، فرزند علی پهلوان عرب، فرزند حسین خون خدا، ظهور می کند و بدا به عاقبت ستمکاران. دیگر خیلی ظهور نزدیک شده است. بویش را حس می کنم. از بوی خون ما بوی ظهور به مشام می رسد. از بوی محاصره شدنمان بوی ظهور می شنوم و از شنیدن صدای قدمهای مشرکان که با شمشیرهای آویخته روز به روز بیشتر به دورمان حلقه می زنند صدای ظهور مهدی فاطمه را می شنوم. خدایا برسان نجات بخش ما را. تا کی ما را بکشند؟ تا کی با فریب و نیرنگ به ما تهمت بزنند؟ تاکی؟ خسته شدیم. پیامبر هم خسته شد؛ وقتی از طائف باز می گشت، با بدنی خونین و پاهایی خسته روی زمین نشست. اما گفت سفرم موفق بود! یک نفر را مسلمان کردم. یا ابا صالح، دندان شکسته ی پیامبر انتظار ظهور تو را می کشد، زخم فرق علی، سرخی صورت فاطمه، دست ورم کرده و سینه ی شکسته اش، جگر قطعه قطعه ی حسن در طشت و سر حسین بر نیزه هنوز انتظار ظهور تو را می کشند. پدرانت که همگی به ناحق کشته و مسموم شدند منتظر تو هستند. شیعیانت که به جرم شیعه بودن هنوز در نقاط مختلف دنیا کشته می شوند منتظر تو هستند. کجایی که ما هنوز در بیعت غدیریم. کجایی ای عزیز که با ذوالفقار علی و عمامه ی رسول بیایی و دل غمزده ی ما را به ظهورت شاد کنی. کجایی که مسیح پشتت نماز گزارد تا جای هیچ بهانه ای برای اهل شک باقی نماند. کجایی که  منافقان کلیددار کعبه را به بند کشی تا همه ی مسلمانان آزادانه در مکه حج بگزارند و دیگر کسی محل شکافته شدن کعبه را پنهان نکند. هنوز منتظرم از میان شورشیان سوریه سفیانی برخیزد و بگوید من همان سفیانی معروف هستم. نیمی از ما را بکشد تا فدای قدمهای مبارک تو شویم. من حاضرم مرا بکشند تا تو ظهور کنی. اما دوست دارم لحظه ی آخر تو را ببینم که سوار بر مرکبت از راه می رسی و قاتلان را تار و مار می کنی. پیاده شوی و سرم را در آغوش بگیری و مسیح هم دست با برکتش زخمهای من را التیام بخشد. دوباره جان می گیرم. با فکرش هم جان می گیرم. می خواهم بلند شوم، کاری بکنم؛ چه انتظار سختی است. گفتی در انتظار من دعا کن، دعا می کنم. چرا نگفتی در انتظار من آماده شو، ترسیدی به اتهام قیام و آشوب ما را بگیرند و بکشند؟ آری، حتما می دانستی وقتی شیعه را بی بهانه می کشند، سلاح بر دست گرفتن و آماده شدن، بزرگترین جرم و بهانه برای کشتن ما است. حیف که تا به حال سلاح در دست نگرفته ام، حیف که تا به حال خودسازی نکرده ام، وقتی تو بیایی من به چه دردت می خورم؟ من به چه دردت خواهم خورد؟

می گویند شجاعت و زور بازویت مانند علی، حیدر کرار است. می گویند ضرب دستت به علی و عباس رفته. وقتی موسی یک سیلی اش کسی را کشت تو لازم نیست سیلی بزنی، بگذار ما بزنیم. می گویند تمام نیروهای طبیعی و غیر طبیعی گوش به فرمان تو اند. پریروز طوفانی در امریکا آمد و همه چیزشان را به هم ریخت. کوسه در خیابان شنا می کرد و آب بود که مشت قدرتمند خود را به دیوارهای پوشالی کشور قدرتمندان می کوفت. فکر کنم این هم مثل مانورهایی است که ما برگزار می کنیم. اگر باد و باران و سیل و زلزله و جانوران و حتی اراده ی افراد به دست تو است چه باک از سلاح های دشمنان و بمب های اتمی و شیمیایی آنها. 

 غدیر فردا است ولی کاش امروز ظهور بود. امروز جمعه است، باید فریاد بزنم؟ جمعه. روزی که تو خواهی آمد. روز انتقام تمام ستمدیدگان تاریخ. روز شادی ما و روز وحشت و خذلان دشمنان خدا. اگر در غدیر نبودیم حدیث غدیر را شنیده ایم، اگر دست به دست علی ندادیم از دست پدرانمان ایمان به ولی را گرفته ایم. ولی آیا دستمان به آستان پرمهرت خواهد رسید؟ باشد که دعای مومنان حقیقی مستجاب شود و تو بیایی. دیگر خسته شده ایم. باید بیایی و حدیث غدیر را با صدا و نوای رسول خدا برایمان بخوانی. تشنه ی صدای پر مهرت هستیم که صدای محمد و علی و حسن و حسین از آن به گوش می رسد. دیگر وقت آن شده تا در تقویم ها بنویسند جاء الحق و ذهب الباطل، ان الباطل کان زهوقا.

به مناسبت عید غدیر، عید الله الاکبر و برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات.

۰ ۰ ۰ نظر ۲۹۹۱ بار مشاهده

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

LIBANIRAN

اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.

پربیننده ترین مطالب
پیوندها