مصطفی: امام موسی صدر سه انقلاب انجام داد. یکی انقلاب در افراد که خودم یکی از آنها بودم و مرا از جهنم کشاند بیرون و برد در بهشت. یکی انقلاب اجتماعی در لبنان. یکی انقلاب ایران. در زمانی که خیلی با امام موسی صدر همکاری های امنیتی داشتم، امام استقبال از انقلابیون ایران و کسانی که از دست ساواک فرار می کردند را به من سپرده بود. من رییس پلیس فرودگاه بودم و همه چیز زیر نظر من بود. انقلابیون زیادی از ایران نزد من آمدند مثل صادق طباطبایی، قطب زاده، بازرگان، آیة الله بهشتی، و... من اینها را استقبال می کردم و می بردم پیش امام موسی صدر. اینها که می آمدند مجلس جلوی امام طوری می ایستادند یا می نشستند که یک شاگرد با احترام جلوی معلمش می ایستد. خیلی احترام می گذاشتند برای سید.
یک بار امام موسی صدر تلفن کردند که یک عده حاجی ایرانی از مکه می آیند لبنان و از لبنان می روند ایران. یک دفترچه هایی است به تو می رسانم بده به مامورهایت هر پاسپورت ایرانی را گرفتند مهر کنند چندتا از این دفترچه ها بگذارند لای گذرنامه و بگویند این ها دفترچه های حج است. فقط به ایرانی ها بدهند. به مامورها یا کسی که سوال کرد بگو اینها راهنمای توریست است. نگران هم نباش، مشکلی برای امنیت لبنان ندارد. گفتم روی چشمم مولای من. شما بگی زنت رو طلاق بده طلاق میدم، اینها اگر مشکلی هم داشته باشه من نمی ترسم.
یک وانت پر از جزوه های انقلابی آوردند و دستور دادم پخش شود بین گیشه های ماموران گذرنامه و لای گذرنامه ی هر ایرانی تعدادی از آنها را قرار دادیم. به این طریق جزوات انقلابی از جایی که فکرش را نمی کردند وارد ایران شد.
-------------
مطالب قبلی: خاطرات سرتیپ - قسمت اول
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.