وضعیت حجاب در لبنان سیر صعودی دارد. اگر به تصاویر قدیمی لبنان بنگرید می بینید که نیم قرن پیش عامه مردم حجاب نداشتند وحجاب خصوصا چادر بسیار نادر و مربوط به زنان روحانیونی بود که در نجف درس خوانده بودند. حتی گاهی برخی روحانیون زنانشان چادری نبودند یا دختران بی حجاب داشتند.
امروز برخلاف تصور خیلی ها، در لبنان روز به روز به تعداد محجبه ها افزوده می شود و پایه این تغییر را کسی نگذاشت جز امام موسی صدر. همان که برخی اشتباها او را به تساهل و تسامح و دست دادن به خانمها متهم می کنند. امام موسی صدر با سیری آرام و رفتاری منطقی و برخوردی نرم و جذاب، زنان را به عرصه اجتماع کشاند و ارزش انسانی آنها را متبلور ساخت و عملا به آنها نشان داد زن بودن فقط در تبرج و خودنمایی نیست و حس زیبای خدمت به انسان و همنوع، در پرستاری و یتیم داری و کمک به محرومین، بسیار لذت بخش تر از حس خودنمایی است.
یکی از علتهای بی حجاب بودن مردم علیرغم سابقه دینداری در جبل عامل از قرنهای گذشته، قدرت یافتن جریانهای چپ و کمونیستی و بعثی بود. همچنین بسیاری از شیعیان به علت نبود مدرسه، در مدارس لاییک و مسیحی درس می خواندند لذا آن نسل اعتقاد چندانی به حجاب نداشت.
با تبلیغات مستمر دینی و احیای دین در لبنان، زنان خودشان به اختیار خود با حجاب می شدند. با انقلاب اسلامی ایران، که تمام جهان را متوجه خود کرد، مسلمانان و خصوصا شیعیان به کشورمان به چشم یک کشور اسلامی با نظامی اسلامی نگاه کردند و آن را پشتوانه خود دیدند. تاثیر این انقلاب آنقدر زیاد بود که نه تنها شیعیان حتی اهل سنت لبنان هم متحول شده و در یک سیر بازگشت به دین و مظاهر دینی افتادند.
هرچند چادر لبنانی در ایران مشهور است اما در لبنان چادر مرسوم نبود و چادر عربی، کم کم در لبنان زیاد شد. چادر لبنانی مشابه چادر عراقی است که با ظرافت ها و مدل متفاوتی دوخته می شود. امروزه در مناطق شیعیان آنقدر چادری هست که احساس می کنید در قم هستید. در اوایل انقلاب که سپاه پاسداران در بعلبک به آموزش حزب الله مشغول بود، برخی پاسداران تلاش های فرهنگی در مورد حجاب داشتند و به همین سبب در بعلبک برخی خانمها خصوصا همسران نیروهای حزب الله به چادر پوشیدن روی آوردند.
تا سالها، چادر نشانه حزب الله بود و قریب به یقین می شد گفت زنی که چادر پوش است همسر یا دختر یک حزب اللهی است. اما شاید ده سالی باشد که مردم عادی و حتی احزاب جدا از حزب الله و رقبای آن هم زنانشان به چادر پوشیدن روی آورده اند. هر سال جشنی برای تازه چادرپوشان گرفته می شود و صدها نفر از دختران در آن شرکت می کنند. این بدان معنا است که چادر پوشی رو به گسترش است.
به مناسبت ولادت حضرت زینب علیها سلام، روز گذشته هیئت های زنان حزب الله در مسجد حضرت زینب برای دخترانی که در سال 2017 چادری شده بودند جشنی برگزار کردند. در این جشن پس از برنامه های فرهنگی مختلف، سید هاشم صفی الدین رییس مجلس اجرایی حزب الله سخنرانی کرد و از ضرورت حفظش ارزشهای اخلاقی و دینی و تبعیت از الگوی برتر یعنی حضرت زینب سلام الله علیها سخن گفت.
هر ساله مراسمی مثل این مراسم که اقلا ششصد دختر از نو چادر پوشان در آن حضور داشتند در نقاط مختلف لبنان برگزار می شود. با توجه به این که در لبنان هیچ گاه خانواده، دختر خود را به پوشیدن حجاب یا انتخاب نوع خاصی از حجاب اجبار نمی کنند این تعداد چادری نشان می دهد که فعالیت های فرهنگی حزب الله برخلاف تلاش دشمن در شبیخون فرهنگی آن هم در فضای باز و بی در و پیکر رسانه ای در لبنان، به خوبی عمل کرده است.
دیدگاهها (۸)
م.ز
۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۱
اگر در ابتدای انقلاب اسلامی در ایران به همین شکل عمل شده بود الان با این حجم از بدحجابی و یا بی حجابی مواجه نبودیم.
افراط و تفریط همیشه نتیجه معکوس داده. دشمن داره قدم به قدم جلو میاد ولی ما میخوایم یه دفعه همه چیز رو تغییر بدیم.
متأسفانه متولیان فرهنگی دنبال کارهای زودبازده هستند تا سرمایه گذاری درازمدت
مهران
۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۱۲
پاسخ:
۹ بهمن ۹۶، ۰۱:۰۳
پیشی
۰۷ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۵
سميرا
۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۰
ما اگه مي خواهيم حجاب رواج پيدا كنه، بايد همه رو آزاد بگذاريم در انتخابش. البته نه آزاده آزاد. حد بالا و پايين تعيين كنيم تا هركي دوست داشت هر نوع حجابي رو كه در شان و مقام خودشون ميدونه و ميبينه رو انتخاب كنيم. اما بعدش بياييم درباره ي زيبايي هاي حجاب بگيم.
من خودم چادري نيستم. بد حجاب هم نيستم. از سوي خانواده هم اجباري به نوع پوششم نشد. خدا رو شكر الان از حجابم راضي هستم.چون زور بالا سرم نبود. موقع ازدواجم حجابم خوب بود و مانتويي كه مي پوشيدم از زانوهام بود. اما اولين باري كه با همسرم بيرون رفتم، منو برد به يه مانتو فروشي و دست گذاشت روي به مانتوي نسبتا بلند. مانتو زيبا بود اما من عادت نداشتم به پوشيدن مانتو به اون بلندي. اما بعد كه پوشيدم خوشم اومد. البته لازم به ذكر هم هست كه اين اقدام همسرم بنا به خواسته ي مادرش بود كه چون مثلا خانواده شهيد هستند، من هم بايد قبول مي كردم. اما موضوع همين جا تمام نشد. بعد از چند روز مادر همسرم من رو مجبور كرد كه چادر سر كنم. داغون شدم. من اصلا چادر سر كردن بلد نبودم و فقط اين كار رو انجام دادم ولي بدون رضايت قلبي. اعتراض هم كه كردم، مادر همسرم گفت: شما هم كه ماشين خريديد تو هم مانتويي بشو.
بعد از يه مدت چادر رو برداشتم چون برام سخت بود. چون توي دوران عقد مادر همسرم براي جراي رفت تهران و دخترش كه اونجا زندگي مي كرد با اينكه چادري بود مثلا، اما مانتويي مي اومد و مي رفت.
اجبار به پوشيدن چادر هيچ ارزشي نداره. من هم بدون اعتراض همسرم چادر رو برداشتم. و جالبه الان هم هر دو خواهرش تقربا چادر رو گذاشتن كنار با حدود 45 سال سن.پس حجاب اونها هم واقعي نبوده.
اين هم تجربه ي من.
م.ز
۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۴۶
سلام
من اصلا موافق آزادی حجاب نیستم و اسمی هم نبردم! حرفم اینه که اوایل انقلاب برخوردهای سختگیرانه ای با افراد بد حجاب میشده به جای اینکه ذره ذره این قانون رو تو کشور نهادینه کنن پونس میکردن تو چشم و پیشونی زنان و دختران بدحجاب (همین اکبر گنجی که الان اپوزیسیون شده و لندن نشین هست اول انقلاب کارش همین بوده) خب نتیجه اش همین شد که چند سال بعد این عقده سر باز کرد و عده ای عمدا و برای مخالفت با حکومت بنای بدحجابی و بی حجابی گذاشتن.
از اون طرف تو دولت خاتمی به اسم آزادی و ... کم کم فضای ولنگاری باز شد و سیاست تسامح و تساهل آقایون کار رو به اینجا کشوند که میبینید
این دولت هم که دم انتخابات همچین مردم رو ترسوند که میخوان تو پیاده روها دیوار بکشن!!! (حالا بماند که خودشون اول انقلاب دستور دادن هیچ خانم بی حجابی رو تو مراکز دولتی و نظامی راه ندن!)
در کنار قانون باید فرهنگ سازی کرد و برای همه گیر شدن قانون هم کار فرهنگی لازمه. چطور واسه قوانین راهنمایی و رانندگی و مصرف آب و برق و گاز این همه تبلیغات و برنامه سازی میشه ولی برای حجاب نه؟!
ضمنا همه بدحجاب ها یه تفکر و نیت ندارن.باید بینشون فرق گذاشت و در برخورد با اونا محتاط بود. عده کمی از اونها واقعا قصد عناد و مخالفت با دین و حکومت رو دارن. برخوردهای گشت ارشادی همیشه جوابگو نیست و بعضا نتیجه عکس میده.
خیر الامور اوسطها
ابو محمد
۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۸
سميرا
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۴۷
حجاب خوبه اگه واقعا يه سري از خانم ها فكر نكنن كه خانم كم حجاب و بدحجاب از لحاظ طبقه ي اجتماعي از اونها بالاتره. چند روز پيش دخترم رو داشتم مي بردم مهد. خانمي كه اون هم دوقلوهاش رو آورد مهد از يه پيكان بسيار قراضه پياده شد و بچه ها رو تحويل مهد داد. اما حالا بگم از ظاهر اون خانم. صبح ساعت 8 و نيم با آرايش بسيار زننده كه نميدونم كي وقت كرده با وجود دوتا بچه دوقلوي شيطون اينجوري به خودش برسه. واقعا هركي اون خانم رو دور از اون پيكان ببينه فكر ميكنه عجب باكلاس هستش و معلوم نيست كجاي شهر زندگي ميكنه. اما واقعيت امر اين نيست. بي حجابي نبايد كلاس باشه و خانم با حجاب و نه حتما چادري احساس كم بيني و كمبود كنه.
با صحبت جناب م . ز هم كاملا موفق هستم و هر بد حجابي لزوما انسان بد و لاابالي و بي اعتقادي نيست. چه بسا كه توي خيلي از مراسم مذهبي خانم هايي رو ميبينيم كه حجاب خوبي ندارند و از ته قلب و وجود توي اون مراسم شركت مي كنند.
و همچنين موافقم كه اين بدحجابي ها زمان برادر خاتمي رواج پيدا كرد. چون براي يه عده ساده لوح آزادي يعني نداشتن حجاب و عقب بردن روسري. آزادي يعني آرايش غليظ؟!! يعني روابط آزاد دختر و پسر؟!! نه.
بايد آموزش داد و به قول جناب م.ز بايد فرهنگ سازي كرد. فرهنگ سازي نه اجبار با گشت اخلاق و ارشاد.
كشور ما فقط اسمش اسلاميه. چيزي از اسلام واقعي باقي نمونده.
به قول امام خميني(ره): اي علماي اسلام، به داد اسلام برسيد.
سپاس
پیشی
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۰