مسیح می آید
محمد ابراهیم
کلبه کوچک تا نیمه زیر برف پنهان شده بود. نور اندکی که از آتش شومینه و چراغی نفتی که از سقف آویزان بود، فضای کلبه را تا حدی روشن کرده بود. ماریا در حالیکه پتوی کهنه اش را دور خود پیچیده بود پشت پنجره کز کرده بود و به ریزش آرام دانه های درشت برف در دل تاریکی شب چشم دوخته بود. صدای پدر او را به خود آورد. نمی دانم این برف کی قرار است بند بیاید؟ سوختمان دارد تمام میشود و هیچ کس هم نیست که بیاید و به این ده کوره دور افتاده سر بزند. مادر که داشت برای این که خودش را سرگرم کند بافتنی میبافت گفت: درب خانه به سختی باز می شود خوب شد امروز صبح هیزم ها را آوردیم داخل. ماریا لبخندی زد و دوباره به دور دست ها خیره شد.
اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.
دستهبندی
-
آشنایی با لبنان
(۷۲۰)-
فرهنگ و آداب و رسوم
(۹۸)-
غذای لبنانی
(۱۲)
-
-
اقتصاد و تجارت
(۱۳۴) -
سیاست
(۲۶۳) -
مقاومت
(۳۷۷) -
مذاهب و طوایف
(۶۵) -
توریسم
(۳۵)
-
-
اخلاق و دین
(۲۱۳) -
امام موسی صدر
(۹۲) -
دنیای دیجیتال
(۲۷) -
راهنمای ایرانیان در لبنان
(۷۶) -
شخصی - درباره ما
(۵۶) -
اخبار
(۳۴۷) -
ایران
(۷۹) -
سفرنامه و لبنان گردی
(۲۸)