سلمونی بودم. ریش و قیچی دست یوسف بود! یوسف جوان نازنینی است که زحمت می کشد ما را کچل می کند! البته بهتر است بگویم اصلاح می کند. خلاصه او اصلاحاتچی محله است.
دو تا از رفقاش هم رو صندلی نشسته بودند. تلویزیون چیزی راجع به غزه گفت. اونا شروع کردن با هم حرف زدن. از فلسطینی ها بدی میگفتن و اینکه نمیشه بهشون اعتماد کرد. یوسف نه گذاشت و نه برداشت و گفت اصلا هیچ سنی ای قابل اعتماد نیست و از دستش در امان نیستیم خصوصا حسن! این رو به شوخی به حسن گفت.
در ادامه صحبتهای اونها، متوجه شدم حسن از خانواده ای سنی است اما خودش شیعه شده. مادرش در خواب شخص نورانی ای را دیده که به دلش برات شده پیامبر است. در خواب به او گفته بودند اسم پسرت را حسن بگذار.
حسن تعریف کرد یک بار پنج شش نفر آمدند زیر ایوان خانه ما شروع کردند فحش دادن به همه بزرگان اهل سنت از ریز تا درشت. مادرم حسابی عصبانی شده بود. بچه محل هایمان بودند. من می خندیدم. گفت چرا می خندی برو یک چیزی بگو خفه شان کن. گفتم چکار کنم؟ می خواهی خودم رو وسطشون بترکونم؟ گفت ذلیل نمیری! اصلا خودم میرم. رفت داد و قال کرد. بعد که پدرم آمد و قضیه را فهمید رفت مسجد و به حزب الله گفت چنین موضوعی شده. آمدند نشانی گرفتند و اونها رو در عرض چند دقیقه خفت کردند و آوردند. انداختند جلوی پای مادرم و گفتند از حاج خانم معذرت خواهی کنید تا بعد به حسابتان برسیم.
بعد از سین جین مشخص شد پول گرفته بودند تا بیایند فحش بدهند. نصفشان سنی بودند. از جمله یک سوریه ای. می خواستند ما را نسبت به همسایه های شیعه و محیط ضاحیه بدبین کنند و ایجاد تنفر کنند.
(ضاحیه هم سنی دارد و هم مسیحی و هیچکدام هیچ وقت از شیعیان بدی ندیدند. اما وای به روزی که یک شیعه در میان اهل سنت زندگی کند، تا تقی به توقی بخورد بیچاره اش می کنند.)
حسن تعریف کرد یک شیعه را می شناخت که در طریق الجدیده (منطقه سنی نشین بیروت متمایل به المستقبل) زندگی می کرد. با کسی مشکلی نداشت و با همسایه ها دوست بود. یک بار دوستان سنی اش آمدند خانه او را آتش زدند که زن و دو بچه اش در آتش سوختند. به همین راحتی.
دیدگاهها (۳)
یکی
۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۴
به نظرم مطلبتون یه چیزی کم داره. باید تعریفی چیزی از سنی های خوب اونجا هم می کردین که مطلب باعث به هم خوردن وحدت نشود
پاسخ:
۱ شهریور ۹۳، ۱۴:۴۸
والا وحدت رو ما به هم نزدیم
اونا به هم میزنن
فیاض
۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۰
ماجرای درگیری های جبل محسن چه بود؟ و در حال حاضر اوضاع اونجا چطوره ؟
پاسخ:
۲ شهریور ۹۳، ۱۲:۰۷
جبل محسن محل سکونت علوی های لبنان هست که از قدیم با همسایگان خود بدلیل حضور سوریه در لبنان با حالت آقا بالاسری رفتار می کردند. بدلیل درگیری های سوریه همسایگان اهل سنت آنها همراه با بالا گرفتن جو ضد سوری به آنها به عنوان همپیمان سوریه می نگرند و با آنها وارد جنگ شدند.
فعلا اوضاع تقریبا آرام است
صباح
۰۹ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۵۰
پاسخ:
۱۰ شهریور ۹۳، ۱۳:۲۹
سید حسن نصرالله جمله زیبایی دارد: قوی باش تا کل عالم به تو احترام بگذارند. واقعیت همین است. اگر قوی نباشیم، اگر مانند شیعیان عراق، چند دسته و متفرق و با یکدیگر دشمن باشیم، اگر در علم و درس و تکنولوژی در مکان مناسبی قرار نداشته باشیم، ضعیف بوده و توسط دیگران نابود می شویم. برای همین است که من به شخصه سعی می کنم فقط نقاط مثبت کشورم رو بیان کنم و حتی از نقد بر روی اینترنت خودداری کنم. با اینکه اشکالات زیادی در کشور هست و باید برای رفع آنها تلاش کنیم.