مهدویت در لبنان
نیمه شعبان برای ما ایرانی ها به معنای جشن و سرور برای ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. از کودکی به یاد دارم که مردم کوچه ها را آذین می بستند و شربت و شیرینی پخش می کردند. هرچند با گذشت زمان و ورود مساجد و هیئت ها و سازمانها و موسسه هایی که به نوعی بودجه های دولتی داشتند، سهم عمده جشن نیمه شعبان را از مردم گرفتند و جلوه مردمی این جشن کم شد. با این حال در ایران شاید بیش از هر کشور دیگر نام و یاد و معارف مهدوی منتشر می شود. اما در لبنان به این شکل نبوده و نیست.
منتظران عید ولادت منجی بر شما مبارک
با عرض تبریک ولادت با سعادت منجی موعود حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت همه عزیزان و چشم انتظاران ظهورش.
دعای فوق که به دعای فرج مشهور شده همانطور که قبلا توضیح دادم دعای سلامتی امام زمان است. در این راستا توجه به دو نکته ضروری است:
ماه مبارک رمضان رو به پایان
دوستانی گلایه داشتند که چرا در مورد ماه رمضان مطلبی ننوشتید. خب به جهت دو شغله بودن و بی حالی ناشی از روزه، نتوانستم مطلبی بنویسم. البته چون قبلا مطلبی نوشته بودم و احساس می کنم کامل بود، نیاز هم به نوشتن مطلب جدید ندیدم. دوستان می توانند مطلب ماه مبارک رمضان در لبنان را مطالعه کنند. ضمن اینکه هرگاه در مورد موضوعی نیاز به اطلاعات داشتید، اول یک سرچ در قسمت سرچ وبگاه بزنید.
ضمنا مطلب رمضان ماه ضیافت الهی مطلب معنوی خوبی است. علاقمندان مطالعه بفرمایند.
امام زمان عجل الله فرجه الشریف در لبنان
تعجب نکنید. بله، امام زمان حتما در لبنان هستند. البته بهتر است بگویم، در لبنان هم هستند. قصدم روایت اتفاقات و معجزات دیده شده در جنگ نیست. می خواهم از وجود امام زمان و احترام فوق العاده به ایشان، در قلب های شیعیان لبنان بگویم.
در لبنان هم مردم شب نیمه شعبان، خیابانها را آذین بندی کرده و در فانوس های کاغذی سفید، شمع روشن می کنند. بسیار زیباست خیابانها و کوچه هایی که سرتاسر آن با نور این فانوسها نورافشانی می شود. بچه های پیشاهنگی در خیابان شکلات و آبنبات پخش می کنند و در مساجد و حسینیه ها جشن گرفته می شود.
اما این همه ی ماجرا نیست. اینها ظاهر کار است. علاقه و محبت و احترام به حضرت ولی عصر، آنقدر در شیعیان بالاست که تلاش می کنند شیعه ی منتظر واقعی باشند. به بچه ها از کوچکی احترام به امام زمان را یاد می دهند و هروقت نام آن حضرت برده می شود، به احترام، دست بر سر خود می گذارند. در تصویر زیر بچه های دو ساله مهد کودک را می بینید که برایشان جشن میلاد امام زمان گرفته اند و با خواندن دعای فرج، بچه ها دستشان را روی سرشان نگه می دارند.
دعای سلامتی امام زمان را صحیح بخوانیم
نماز ظهر را که با شیعه های دوست داشتنی ضاحیه خواندیم، روحانی مسجد برای چند دقیقه بین دو نماز سخنرانی کرد. وی در مورد دعای فرج صحبت کرد و نکته ای را تذکر داد که پس از تحقیق و بررسی در سند و اصل این دعا متوجه شدم نکته بسیار زیبا و به جایی فرموده است.
ایشان فرمود دعای فرج دعای بسیار مهمی است و نقل شده ائمه در شب بیست و سوم ماه رمضان آنرا می خوانده اند. مصدر این دعا کتاب کافی شیخ جلیل القدر محمد ابن یعقوب کلینی است که در کتاب فروع جلد چهارم صفحه 162 از کتاب روزه باب دعا به نقل از محمد بن عیسی به نقل از معصوم آورده است:
ظرفی برای او....
دیشب در مراسم احیا در تهران شرکت کردم و از اینکه به برکت انقلاب اسلامی، امکان برگزاری مراسم های بزرگ و حتی چند صد هزار نفری آسان و مهیا شده است خدا را شکر کردم. وقتی از یک کشور دیگر غیر از ایران به مملکت شیعه وارد شوید تازه قدرت و ارزش و ضرورتِ داشتنِ یک نظام شیعه را می فهمید. وقتی می بینید بر خلاف کشورهای دیگر (که برای یک مجلس کوچک و مخفیانه چقدر باید زحمت کشید و از جان مایه گذاشت)، چه امکانات و تسهیلاتی برای عزاداران و روزه داران فراهم می شود، تازه ارزش این تجمعات عظیم در کشور را درک می کنید.
رمضان ماه ضیافت الهی
صحبت هایی از استادی بزرگ و گمنام پیرامون ماه رمضان
ماه رمضان ماه ضیافت الهی است. اما آیا برکات این ماه به همه می رسد؟
پایی که وارد بهشت شد
هشام جوانی جنوبی بود که از من چند سالی کوچکتر بود. کشاورز زاده ای ساده و پاک و با صفا. وقتی شنیدم پایش قطع شده و در بیمارستان است با خودم گفتم خوب است به دیدنش بروم.
از جلوی بیمارستان رد می شدم که عزمم را جزم کردم بروم داخل، از جلوی نگهبان مسلح سیاهپوش که داشت با یکی روبوسی می کرد رد شدم. وارد شدم، جلوی اطلاعات ایستادم. خانمی با حجاب لبنانی نشسته بود و داشت با تلفن حرف میزد. بعد از چند ثانیه تلفنش تمام شد و پرسید چه کار دارم. گفتم فلانی در کدام اتاق است. در کامپیوترش سرچ کرد و شماره اتاق را گفت. سوار آسانسور شدم و رفتم بالا. اتاق را پیدا کردم و داخل شدم. سلام و روبوسی کردیم. برای مزاح گفت الان تو نماینده جمهوری اسلامی هستی دیگه؟ خندیدم و پیشانی اش را بوسیدم.
برادر بزرگش هم آنجا بود. وقتی چند تا از فامیلهایشان که آنجا بودند داشتند با هشام خداحافظی می کردند آرام به من گفت: برادرم خیلی روحیه اش خوب است. محکم محکم است.
واقعا هم محکم بود. بی هیچ ناله یا نگرانی یا ترس. انگار که فقط بیماری ساده ای باشد. نه اشکی نه آهی نه ترسی نه بهتی نه هیچ نگرانی از آینده. شنیده بودم که به فامیلهایشان سفارش کرده اند کسی برای همدردی تسلیت نگوید. هر کسی هم می آمد و وارد می شد می گفت «سلامتک، سلامة قلبک» و برای او ودیگر جوانها دعا می کرد. با وجود این جوانها و این ایثارگری و فداکاری و بزرگمنشی، دیگر خجالت می کشم در دعاها و زیارت ها بگویم یا لیتنا کنا معکم. چرا که ادعایی بیش نیست. جوانهایی با این سن کم برای دفاع از اهل بیت جان می دهند و جانباز می شوند و من ....
پ.ن: خواستم بنویسم پایی که جا ماند اما دیدم نه، پا به مقصد رسید و بدن جا ماند.
اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.
دستهبندی
-
آشنایی با لبنان
(۷۲۰)-
فرهنگ و آداب و رسوم
(۹۸)-
غذای لبنانی
(۱۲)
-
-
اقتصاد و تجارت
(۱۳۴) -
سیاست
(۲۶۳) -
مقاومت
(۳۷۷) -
مذاهب و طوایف
(۶۵) -
توریسم
(۳۵)
-
-
اخلاق و دین
(۲۱۳) -
امام موسی صدر
(۹۲) -
دنیای دیجیتال
(۲۷) -
راهنمای ایرانیان در لبنان
(۷۶) -
شخصی - درباره ما
(۵۶) -
اخبار
(۳۴۷) -
ایران
(۷۹) -
سفرنامه و لبنان گردی
(۲۸)