ام نادر را باید بشناسید. در مطلبی که روز انفجار سفارتمان در بیروت نوشتم گفتم با نگرانی و عجله به سمت سفارت رفت. دو پسرش نادر و طارق در همان نزدیکی کار می کردند. وقتی تلفنشان جواب نداد با نگرانی و بغض به آنجا شتافت.
ام نادر خانم لبنانی بلند قد، لاغر و مسنی است که در موسسه امام موسی صدر چای و قهوه سرو می کند. وقتی به محل انفجار رسید با پیکر پسرش طارق مواجه شد. اینکه بر او چه گذشت را نمی دانم اما فقط بگویم از آن زمان تا کنون هنوز داغ دلش فروکش نکرده.
ام نادر با دختر و پسرانش زندگی می کرد. خانه ی آنها یا بهتر بگویم اتاق آنها یکی از خانه های کوچک دست ساز لب دریا است که در هنگام بلبشو و نبود نظارت دولت در سالهای پس از جنگ در ساحل ساخته شده. وقتی به آنجا می روی خانه ات هرچقدر فقیرانه باشد، می فهمی فقیر نیستی. بیغوله هایی که لب ساحل ساخته شده و هر بارندگی، آب داخل منزل می آید. بعضی که که وضعشان بهتر است رنگی به دیوار زده اند و کف خانه را کاشی کرده اند.
طارق پس از انفجار اول، از محل کارش بیرون دویده تا ببیند چه خبر است اما انفجار دوم او را طعمه خود کرد. نادر هم پس از انفجار به طبقه پایین دویده تا از برادرش خبری بگیرد. وقتی می گویند رفت بیرون، همانطور که با گوشی حرف می زد از ساختمان بیرون دوید و انفجار دوم همان لحظه رخ داد. ترکش انفجار به گوشی خورد و خودش سالم ماند. تنها کمی جراحت سطحی برداشت.
حالا نادر و ام نادر و همسر طارق با سه فرزندش در غم فراق طارق، به سوگ نشسته اند. پیراهن سیاهی که محرم تنشان بود بر تنشان ماند و پیراهن سیاه خونی و پاره طارق، تا روز قیامت و دیدار مولایش حسین علیه السلام بر تنش خواهد ماند.
پیراهن سیاه هایی که از تن در نیامد
سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ب.ظ
محمود علوی
اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.
دستهبندی
-
آشنایی با لبنان
(۷۲۰)-
فرهنگ و آداب و رسوم
(۹۸)-
غذای لبنانی
(۱۲)
-
-
اقتصاد و تجارت
(۱۳۴) -
سیاست
(۲۶۳) -
مقاومت
(۳۷۷) -
مذاهب و طوایف
(۶۵) -
توریسم
(۳۵)
-
-
اخلاق و دین
(۲۱۳) -
امام موسی صدر
(۹۲) -
دنیای دیجیتال
(۲۷) -
راهنمای ایرانیان در لبنان
(۷۶) -
شخصی - درباره ما
(۵۶) -
اخبار
(۳۴۷) -
ایران
(۷۹) -
سفرنامه و لبنان گردی
(۲۸)
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.