اینکه در دو روز گذشته سیل پرنده های انتقال تاکتیکی آمریکا به منطقه سرازیر شده بود، انتظار هر عملیات و حتی جنگ را بوجود می آورد الا ترور فرمانده عملیات نظامی ایران سردار شهید سلیمانی.
نت را که روشن کردم خبر تکان دهنده را دریافت کردم. جای شکی نماند که خبر درست است. واکنشهای احساسی دوستان و یاوه گویی دشمنان بعد از چند روز تمام خواهد شد اما تحلیل واقعی از این جریان و پیش بینی آینده ساده نخواهد بود.
حاج قاسم سلیمانی آن مرد خاکی و دوست داشتنی که خار چشم استکبار و صهیونیسم بود، علیرغم تحریم و قرار گرفتن در لیست سیاه تروریسم آمریکا، برای مقابله با تروریسم ساخته دست مستکبران در کشورهای منطقه، از خواب و خوراک خود گذشته بود. همیشه بین طرفهای درگیر چیزی به نام قواعد درگیری وجود دارد. حتی بین فلسطین و صهیونیستها یا بین حزب الله و رژیم اشغالگر. هر دو می دانند قواعد درگیری به چه شکل است. خروج از این قواعد به معنی مبارزه طلبی و جنگ طلبی است و فقط وقتی اتفاق می افتد که توازن قوا به هم خورده باشد.
حرکت حاج قاسم در عراق که سالها برای مبارزه با داعش زحمت کشید بصورت بسیار عادی و بدون اقدامات امنیتی بود. ترور حاج قاسم در این زمان، نشان از آن دارد که آمریکا تصمیم محکمی در متوقف کردن فعالیت خارجی ایران دارد و از تحریم به نتیجه دلخواه نرسیده است. همچنین سرمایه های داخلی آنها نتوانسته اند به میزان لازم خرابکاری کنند و آشوب و شورش به راه بیاندازند.
تلاش سازماندهی شده و مهندسی شده آمریکا برای خارج ساخت عراق از دست ایران هم به نتیج مطلوب نرسید و برعکس باعث شد وجدان بسیاری از عراقی ها بیدار شود و دشمن اصلی را بشناسند. ضربه ای که در آتش زدن سفارت آمریکا به آبروی آن رژیم وارد شد قابل تحمل نبود و آمریکا تصمیم گرفت برخورد محکم و عملی داشته باشد.
معتقدم خون شهید سلیمانی که پس از بیست و چند مجاهد حزب الله عراق در راه خدا ریخته شد، تغییرات شگرفی به همراه خواهد داشت و بساط ظلم استکباریون استعمارگر را از منطقه بر خواهد چید.
شروع کار از اینجا مشخص است که گروه های مختلف مقاومت در عراق و فلسطین در حال ابراز تبریک و تسلیت و تهدید و وعده و وعید هستند و مقتدی صدر هم اکنون ارتش جیش المهدی را دوباره فعال کرد.
روز سیاه آمریکا فرا رسیده است. اما آنها سعی دارند با انداختن کار به گردن ترامپ از پاسخگویی شانه خالی کنند. بزودی معلومشان خواهد شد.
اشتباه استراتژیک آمریکا در این بود که قاسم سلیمانی متعلق به فقط حزب اللهی ها یا انقلابی ها نبود. همه مردم او را دوست داشتند و وی را فرمانده تامین امنیت کشور می دانستند. حتی برخی که ضد نظام بودند علاقه خاصی به وی داشتند. عده ای هم که از دست دولت به تنگ آمده بودند، حاج قاسم را بهترین گزینه برای ریاست جمهوری و نجات کشور از چنگال فاسدان می دانستند. باز هم آمریکا طبق محاسبات زمینی و دنیایی، با یک تیر چند نشان زد و تصور کرد خیالش از عراق، سوریه، لبنان و کشورهای دیگر راحت خواهد شد. اما مطمئن باشید اتفاقاتی برخلاف محاسبات آنها رقم خواهد خورد.