این همه سال از لبنان و مسائل مختلف آن مطلب زدیم، هر کسی واکنشی داشت. یکی می گفت به شما چه از مشکلات لبنان می نویسید! خوب است یک لبنانی از مشکلات ایران بنویسد؟ چرا در لبنان دخالت می کنید؟ بروید از خواننده ها و طبیعت لبنان بنویسید!
یکی می گفت چرا از لبنان می نویسید؟ از کجا پول می گیرید که لبنان را توی سر ما بزنید؟ ما اینهمه فقیر داریم!
شکر خدا، کم کم ایران دارد به مرحله لبنان شدن نزدیکتر می شود! مسئولین بی کفایت تر و غربزده تر و سرمایه دار تر می شوند. امور اقتصادی دارد در انحصار ژنهای خوب می افتد. خدمات تقریبا مفت مثل آب و برق و تلفن و موبایل و اینترنت که نسبت به لبنان خیلی ارزان بود، کم کم مثل لبنان گران تر، بی کیفیت تر و کمیاب تر می شود! آن وضع آب مملکت است که در شهرهای بزرگ تهدید به جیره بندی می کنند، و آن هم وضع برق مملکت که از 6000 مگاوات اضافی، به جایی رسیدیم که می گویند جیره بندی خواهیم داشت. شخصیت های مختلف و مسئولین، سرشان به دعواهای داخل حکومت گرم است و موقع انتخابات یک شعاری برای مردم ساده می دهند و بعد دوباره سوار ماشین گرانقیمت خودشان، به ویلای خود می روند. وضع بیمارستان ها و بیمه دقیقا مثل لبنان و کشورهای گرانقیمت دارد می شود و فقیر باید جلوی بیمارستان بمیرد.
مشکلتان همین بود؟ می خواستید اینطوری مثل خارج شوید؟ هسته ای و موشک را بدهید به کدخدا تا بگذارد زندگی آمریکایی پیدا کنید؟ زندگی آمریکایی را باید در لبنان ببینید. سالها فقر و محرومیت و درد و جنگ.
لبنان به برکت مقاومت، با بدبختی و محرومیت مبارزه کرد و مردم خصوصا در مناطق جنوب، کاستی های دولت را خودشان جبران می کنند و زندگی بهتری از اهل بیروت دارند. اگر محرومان لبنان از انقلاب ایران الگو نگرفته بودند، هنوز درگیر جنگ، محرومیت، بی برقی، بی آبی و مظلومیت بودند. اینکه چرا عده ای اصرار دارند نقاط قوت خود را بنا بر خواست دشمن، کنار بگذارند، جای تعجب دارد و باید به عقل و تحلیل و اطلاعات انها شک کرد.
لبنان شدنتان مبارک! عشاق کدخدا سریعتر به دنبال هویج بدوید! حالا مانده تا به سوریه شدن برسید.