گاهی آنقدر ایرانی بودن برایمان مهم می شود که ناخودآگاه سعی می کنیم تمام افتخارات را به نام خود ثبت کنیم. هرچند دیگران هم بسیاری از افتخارات و مفاخر ایرانی را به نام خود مصادره کرده اند.
در پی نظر یکی از کاربران عزیز پیرامون تشیع در ایران و لبنان به نظرم رسید در این موضوع تحقیق کنم و صحت اطلاعات خودم را بررسی کنم. اطلاعات قبلی من این بود که علمای شیعه لبنان موجب نشر تشیع در ایران شدند و تشیع در لبنان سابقه طولانی تری از ایران دارد؛ حکومتی نیست و همیشه مورد ظلم و تجاوز دیگر طوایف بوده و در این شرایط دین خود را حفظ کرده است. منبع اصلی آن جناب ابوذر بوده و در زمان قیام امام حسین علیه السلام و عبور کاروان اسرا از لبنان به سوی شام، مردم لبنان با انوار خاندان اهل بیت آشنا شده بودند.
هرچند موضوع شیعه و جدا سازی تشیع و تسنن در میان مسلمانان، بین دانشمندان و مورخان جای اختلاف دارد اما بر اساس وقایع تاریخی می توان نتیجه گیری لازم را انجام داد.
آنچه معروف است این است که تشیع در ایران در عهد صفوی فراگیر شد و شاید اجباری شد! اما در لبنان تشیع به عصر تبعید جناب اباذر غفاری از اصحاب بزرگ پیامبر بر می گردد. با هم بر اساس منابع تاریخی موضوع را بررسی می کنیم.
تشیع در ایران (ایرانیان چگونه شیعه شدند)
باید اذعان کرد تشیع در ایران به قبل از عهد صفوی بر می گردد. چرا که شاه اسماعیل یک جوان 14 ساله بود و نمیتوان پذیرفت که وی بدون حمایت شیعیان به قدرت رسیده باشد. زیرا منطقی نیست که حامیان وی از سنیها باشند و علیه مذهب خود، شاه اسماعیل را به نفع مذهب تشیع حمایت کنند. بنابراین، در ایران آن زمان شیعیان زیادی وجود داشته اند که صفویه به اتکای آنان توانسته اند قدرتی تشکیل دهند و در برابر عثمانی که یک امپراتوری پر قدرت مدعی سنی بود، بایستند و مقابله کنند و در نهایت حکومت تشکیل دهند.
ضمنا در تاریخ ثابت نشده است که صفویه با زور شمشیر شیعه را در ایران به وجود آورده باشند. (البته به صورت جزیی و موردی، اهل سنت مورد آزار صفویان واقع می شدند، چنانکه شیعیان مورد آزار عثمانیها قرار می گرفتند. روشن است که عمل هر دو حکومت نادرست و غیراسلامی بوده است)
باید بپذیریم که استقرار و نفوذ یک مذهب در میان یک قوم، امری نه دفعی بلکه به صورت تدریجی است. ما نباید به دنبال تاریخ خاص و معینی باشیم. به نظر میرسد از زمانی که اولین ایرانی به تشیع گرایش یافته تا زمانی که تشیع در ایران فراگیر شد و اکثریت ایرانیان را شیعیان تشکیل دادند، حدود 10 قرن به طول انجامیده باشد.
اتفاقاتی که طی 10 قرن اولیه اسلام در ایران به وقوع پیوست باعث فراگیری تشیع در ایران شد که به اجمال می توان آنها را اینگونه مرور کرد:
1- نخست آنکه «جناب سلمان» صحابه با وفای پیامبر و اهل بیت، فردی ایرانی و شیعی بود. در یمن نیز ایرانیانی وجود داشتند که متمایل به سمت اهل بیت بودند. یمن توسط حضرت علی (ع) و در زمان حیات رسول اکرم (ص) به اسلام ایمان آورد و اهل یمن از همان زمان با حضرت علی (ع) آشنا شدند؛ در حالی که ساحل خلیج فارس تا یمن تحت نفوذ ایران بود.
2- در دوره خلیفه دوم، وی تبعیضهایی بین عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگی خاطر ایرانیان گردید. پس از کشته شدن خلیفه دوم به دست یک ایرانی، فرزند وی چند تن از ایرانیان موجود در مدینه را به قتل رساند. اما وقتی حضرت علی(ع) به حکومت رسید اعلام کرد که بین عرب و عجم تفاوتی نیست و عرب هیچ گونه فضلی بر عجم ندارد و این باعث شد تا ایرانیان به حضرت علی(ع) گرایش پیدا کنند. همچنانکه «امام زین العابدین(ع)» با خریدن و آزاد کردن تعداد زیادی از بردگان و بندگان غیر عرب، جمعیت زیادی از موالیان در مدینه ایجاد کرد که محب اهل بیت(ع) بودند.
3- پس از شهادت حسین بن علی(ع) ایرانیان متوجه شدند از اسلام دو قرائت وجود دارد: اسلام یزیدی و اسلام حسینی. بنی امیه با آن سابقه ظلمها و اعمال تبعیضها نمی توانست در قلوب ایرانیان جایی داشته باشد و به صورت طبیعی ایرانیان به سوی امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) گرایش پیدا کردند و بعدها در سقوط بنی امیه بیشترین کمکها را نمودند. زیرا بنی عباس با شعار حمایت از آل محمد (ص) قیام کردند. اما بعد معلوم شد که این جریان نیز با جریان اهل بیت فاصله دارد.
4- در طول تاریخ، برخی از شاگردان امام جعفر صادق و سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ در ایران حضور یافتند و به طور گسترده مکتب اهل بیت(ع) را تبلیغ کرده و ایرانیان را به مذهب آنان دعوت می کردند.
5- حضور حضرت امام رضا(ع) در خراسان عامل مهم دیگری است. یکی از دلایلی که «مأمون» می خواست امام رضا(ع) را ولیعهد کند، مقابله با عرب هایی بود که از برادرش «امین» حمایت می کردند. تحلیل وی این بود که با ولایت عهدی امام رضا(ع) هم ایرانیان شیعی را به سوی خود جذب خواهد کرد و هم شیعیان عرب؛ و این باعث تقویت قدرت وی و ضعف امین خواهد شد.
6- بسیاری از امام زادگان از ظلم «منصور دوانیقی» و دیگر خلفای ستمگر به ایران آمدند و پراکندگی آنان در سراسر ایران عامل دیگری در گسترش تشیع در ایران بود. همانطور که حضور «حضرت معصومه(س)» در قم، «حضرت شاه چراغ(ع)» در شیراز و «حضرت عبدالعظیم(ع)» در ری، از دلایل مهم روی آوری مردم ایران به سمت تشیع است.
7- در عصر سلاطین شیعه ی آلبویه موجبات تبلیغ مکتب اهل بیت(ع) بیش از پیش فراهم شد و کتب مهم شیعی مثل تهذیب، استبصار، کافی و من لایحضره الفقیه در این زمان تألیف شد. بزرگانی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و سید رضی توانستند در این عصر اسلام شیعی را به مردم معرفی نمایند.
8- در دوره ایلخانان، حضور علامه حلی به مدت 10 سال در ایران و آزادی وی در بیان احکام و مهارت او در فقه و کلام و نیز تلاشهای «خواجه نصیر الدین طوسی» عامل دیگری در این زمینه است.
9- حلقه آخر این جریان تاسیس دولت صفویه و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی و حضور و دعوت از علمای شیعه از سراسر جهان اسلام است. این همه سبب شد تا بالاخره در عصر صفویه پس از طی 10 قرن، اسلام شیعی در ایران گسترش یابد و به صورت یک مکتب و مذهب فراگیر در این کشور معرفی شود.
تشیع در لبنان (سیری در تاریخ و جغرافیای لبنان)
پس از شکست هراکلیوس فرمانده رومى در زمان دومین خلیفه مسلمانان، سپاهیان اسلام این منطقه را به تصرف خویش در آوردند و بدین ترتیب سرزمین شام (فلسطین، لبنان و سوریه) تحت حکومت اسلام قرار گرفت. در زمان عثمان، یکى از بزرگترین اصحاب رسول اکرم(ص) یعنى ابوذر غفارى به این سرزمین تبعید شد، او لحظه اى در شام آرامش نداشت و نمى توانست تحمل کند که خلفاى حاکم به نام اسلام بر علیه قرآن و سنت نبوى حرکت مى کنند لذا ابوذر خشمگین مى غرید و بر رفتار و اعمال آنان اعتراض مى کرد و خلافکاریهاى کارگزاران عثمان را براى مردم افشا مى نمود. البته دلیل اصلى تبعید ابوذر از مدینه به شام انتقادهاى شدیداللحن او بر شیوه حکومتى عثمان به خاطر فاصله گرفتن وى از موازین اسلامى و سیره خاتم رسولان بود. وقتى به شام هم رفت مشاهده کرد معاویه (والى و نماینده ی عثمان)، این جرثومه فساد، شهوت و نفاق و هواپرستى به عنوان فرمانرواى مسلمانان بر مردم ستم مى کند و با نیرنگ و تزویر و خیانت در تحکیم پایه هاى حکومت خویش مى کوشد. ابوذر لحظه اى از اوضاع خود را غافل نگه نمى داشت و همواره امر به معروف و نهى از منکر مى نمود و با زبان گویا و رسایش مردم خفته در خواب غفلت را بیدار مى کرد. معاویه که نتوانست از راه تهدید و تطمیع و نقشه هاى خام خود ابوذر مومن و وارسته را خاموش کند، وى را به جنوب لبنان (جبل عامل) تبعید کرد. او هم هر کجا که مى رفت، منادى فضائل دودمان پیامبر بود (مجالس المومنین, قاضى نورالله شوشترى, ج 1, ص 217 به بعد - تنقیح المقال, علامه ممقانى, ص 200 به بعد. تاریخ یعقوبى, ج2, ص 140 - الغدیر, علامه امینى, ج8, ص 292 - 300 و نیز مراجعه کنید به کتاب ابوذر الغفارى, علامه سید محسن امین جبل عاملى).
بسیاری از منابع تاریخی، جناب ابوذر را مصدر تشیع منطقه لبنان و سوریه می دانند (تاریخ الشیعة 149- حلب و التشیع17) - (السید محسن الامین : خطط جبل عامل، ص 65-66).
نتیجه
تشیع در هر دو کشور بواسطه انوار الهی خاندان نبوت منتشر شد. هرچند شاید در لبنان از لحاظ زمانی کمی جلوتر بود یا نزدیکی بیشتری به اهل بیت و وقایع تاریخی آنان مانند عبور کاروان اسرا داشت. اما در ایران کوششها و کمکهای علمای لبنانی الاصل در تبلیغ تشیع و سازماندهی آن از طریق حکومت صفوی غیر قابل انکار است.
انقلاب اسلامی ایران هم یکی از مهم ترین نقاط تاریخی در این زمینه است. بطوریکه مسلمانان زیادی تازه بعد از انقلاب بزرگ ایران با تشیع آشنا شدند و در این باره تحقیق کردند و شیعه شدند. ضمن آنکه انقلاب ایران دوباره حامی بزرگی برای شیعیان در دنیا بوجود آورد که باعث دلگرمی و الگو گیری آنان است.
امیدوارم همه ی ما در راه اهل بیت علیهم السلام باشیم و الگوی مناسبی برای دیگران ارائه دهیم.
دیدگاهها (۱)
احسان
۲۶ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۲