در ادامه تلاش دشمن از طریق مزدوران و مواجب بگیران خارجی و داخلی اش، برای متقاعد کردن مردم و جامعه برای کنار گذاشتن قدرت دفاعی، عده ای به هر داستان و موضوعی دست می زنند تا مشکلات را گردن قدرت دفاعی بیندازند و ما را متقاعد کنند، کنار گذاشتن آن، موجب سعادت دنیوی است! کسانی که در پشت شعار نه به جنگ، در واقع نه به دفاع می گویند و می خواهند ایران مثل عراق، طعمه گروهک های وحشی مثل داعش شود، به تازگی مدعی شده اند جنگ بد است و سید حسن نصرالله هم گفته اگر می دانست جنگ چقدر هزینه دارد، نمی جنگید!! جالب است این ادعا را خود سید حسن، تنها یک ماه پس از جنگ رد کرده و پاسخ است. فقط ساده لوح های نابالغ می توانند در مقابل دشمن درنده ای که پشت دیوار منزل کمین کرده، شعار نه به دفاع را قبول کنند.

در ادامه ترجمه مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه الجزیره را می خوانید که با غسان بن جدو در سال 2006 پس از پیروزی انجام شده است. در این مصاحبه وی می گوید که کلام وی تقطیع شده است و اساسا رژیم صهیونیستی نقشه حمله را از پیش ریخته بود. سخنان دبیر کل حزب الله را بخوانید:

ترجمه لیبانیران - استفاده از متن بدون ذکر منبع مجاز نیست.

سوال: شما گفتید اگر شما یا فرماندهی حزب الله می دانست که اسیر نمودن دو سرباز اسراییلی باعث این خرابی و نابودی می شود، به آن دست نمی زدید. انگار نوعی ابراز ندامت و عذرخواهی بود؟
سید حسن نصرالله: درباره این صحبت ابهامی رخ داده و متاسفانه آن را تقطیع کرده اند. این سخن را هنگام توضیح و شرح گفتم، این سخن را گرفتند و جدا کردند و قسمت قبل و بعد آن را جدا نمودند.
برخی از گروه های سیاسی لبنانی از آن استفاده نمودند و برخی کشورهای عربی در رسانه های خود آن را ماجراجویی خوانده و گفتند آن مرد خودش اعتراف کرد.
من اساسا چنین تعبیری به کار نبردم، وقتی به این سوال جواب دادم، این را در آغاز جواب نگفتم. برگردیم و دوباره توضیح دهیم، از من پرسیدند اگر می دانستید، بعد از اینکه شرح دادم و بعداا معلوم شد و بازهم تاکید می کنم و مقالات و کارشناسان و مصاحبه ها و داده ها و اعترافات آمریکایی و اسراییلی تاکید می کنند من در ماه اکتبر در ابتدای پاییز قرار بود جنگ شود‌. ما نمی دانستیم که در اکتبر جنگ خواهد شد حتی در اکتبر نفهمیدیم، ما می دانستیم که اسراییل برای جنگ آماده می شود اما کی و کجا، با گذشت زمان معلوم می شد. و مراقب اسراییل بودیم و ادعا می کنم ما بواسطه تجارب طولانی با اسراییل در مراقبت و فهمیدن آن، دقت داشتیم.
بعداً معلوم شد اسراییل در اکتبر آماده جنگ می شده و وقتی ما عملیات کردیم، عملیات اسیر کردن دو سرباز، جو جنگ وجود نداشت و برآورد ما این بود که جنگ در کار نیست.
باز می گویم برآورد ما صد در صد درست بود و می خواهم عباراتی را بگویم و فردا کسی نیاید قسمتی از مصاحبه را تقطیع کند. راستگویان را به چالش می طلبم و کسی نیاید در لبنان و جهان عرب به مردم دروغ بگوید که اگر دو اسیر بگیرید اسراییل در پاسخ به آن جنگ با این وسعت به پا خواهد کرد. اصلا اگر کسی هم پیش بینی جنگ می کرد، در این حجم نبود. وقایع جنگ نشان می داد که ربطی به اسارت دو سرباز ندارد. در روز دوم جنگ اولمزت گفت ما می خواهیم حزب الله را نابود کنیم. در واقع چیزی که رخ داد این بود که وقتی عملیات ربودن رخ داد، در حال بررسی این بودند که آیا به آن پاسخ ریشه ای بدهند یا پاسخی محدود داشته باشند. و در نتیجه جنگی که برای اکتبر آماده شده بود، در همان اکتبر رخ دهد یا با نزدیک شدن موعد، آن را الان که عملیات ربودن انجام شده شروع کنیم و آن را بهانه کنیم.
از آنچه رخ داد پشیمان نیستیم بلکه خدا را شکر می کنیم که این نعمت بزرگ را به ما عطا کرد که ما را حفظ نمود و توفیق داد و برای ما تسهیل کرد که این عملیات اسیر گرفتن را در ۱۲ تموز انجام دهیم.
من می دانم که برخی لبنانی ها این سوال را مطرح می کنند و من به تفکر لبنانی ها احترام می گذارم و ملتهای عرب هم مطرح می کنند که من به فکر آنها احترام می گذارم و بسیاری از جمله عزیزان ما در جهان مطرح می کنند و من به فکر آنها احترام می گذارم به تفکرات و احساسات و قلب مردم احترام می گذارم و از پاسخ فرار نمی کنم. برایم دو راه می ماند، و من ترجیح می دهم، چون بین اعراب و اسراییلی ها داستان شده است (توضیح دهم). دو راه باقی می ماند، یا بگویم بله که ما حتی اگر می دانستیم عملیات باعث جنگ می شود می رفتیم و آن را انجام می دادیم، اگر بله بگویم دروغ گفته ام. اگر ما یک درصد احتمال می دادیم نتیجه اسارت دو سرباز، جنگی در این سطح است این عملیات را انجام نمی دادیم. اما مشکل برخی مردمی هستند که گوش نمی کنند، تاکید می کنم این جنگ ربطی به ربودن دو سرباز نداشت. الان جنگ در ۱۴ آب تمام شده، و ما هنوز دو اسیر را داریم.  
شهروندان عزیز، مردمان، این جنگ اصلا ربطی به این ندارد که حزب الله دو سرباز اسراییلی را اسیر نمود.
بله عملیات، باعث شد اسراییل در مقابل دو گزینه قرار بگیرد، یا پاسخی طبیعی در برابر عملیات اسارت بدهد. یا اینکه جنگی که از قبل يرای اکتبر برنامه ریخته بودند را به راه بیاندازند.
این چیزی است که حتی در رسانه های اسراییل منتشر شد. جنگ علیه لبنان پس از تماس فرماندهان دشمن با آمریکایی ها شروع شد. به آنها گفتند جنگ را آغاز کنید و این تصمیم و اجازه آمریکا بود. ما، نه من و نه برادران، سخنرانی ندامت نداشتیم. اصلا سخنرانی نداشتیم.
هیچ گاه کلمه شکست بر زبان جاری نکرده ایم. این مقاومت از روزی که ایجاد شد، شکست نداشته است در نبرد با دشمن اسراییلی شکست نخورده و نه از پشیمانی سخن گفتم نه از شکست. بلکه از روز اول، تا روز آخر یقین داشتم پیروز می شویم.

پ.ن: بر اساس اطلاعاتی که بعدا منتشر شد مشخص شد رژیم صهیونیستی برای نابودی حزب الله به خوبی نقشه کشیده بود. توسط جاسوسان مکان سکونت فرماندهان حزب الله و انبارهای سلاح را پیدا کرده بود و به نظر خود با یک حمله سنگین هوایی، در همان سه روز اول، ساختار حزب الله را در هم می شکست و با حمله زمینی به راحتی به پاکسازی مشغول می شد. با عملیات پیشدستانه حزب الله، معادلات این رژیم به هم ریخت. مجبور شد به سرعت و بدون آمادگی، نقشه را اجرا کند. اما در مقابل، حزب الله آماده هر نوع رویارویی بود و هیچ فرماندهی در محل سکونت خود نبود. به همین دلیل اسراییل در دقیقه اول جنگ، شکست خورد. چون اهداف عملیات کاملا بی نتیجه ماند. هر ارتشی برای حمله نیاز به استراتژی ها و تاکتیک های هجومی دارد. پس از بررسی استراتژی و تاکتیک های مورد نظر توسط ژنرالهای با سابقه، تاکتیک به نیروهای زیر دست ابلاغ می شود تا نیروهای خود را توجیه کنند و حتی مدتی صرف تمرین این تاکتیک ها می کنند. ارتش دشمن بدون هیچ آمادگی وارد معرکه ای شد که از اول معلوم بود پیروزی در آن غیر قابل دستیابی است. به همین جهت با فشار آمریکا جنگ را ادامه داد و با بمباران مناطق مسکونی به عقده گشایی پرداخت.