🔹برخی تا کنون خطری را که به فضل خدا و خون شهدا از بیخ گوششان رد شد احساس نکردند و همتشان را گذاشته اند برای تهمت و افترا و زخم زبان هایی که به طور مستقیم به گوش خانواده شهدا می رسد و دل آن ها را می شکند. بعضی اوقات شیطان به ذهنمان القا می کند ای کاش این خطر رفع نمی شد و به جان و مال و خاک و ناموس چنین پدیده هایی مسلط می شد تا کمی عظمت چنین جانفشانی هایی را و چنین فداکاری هایی را احساس کنند،  اما خدا را شکر می نماییم که ما را از چنین طرز تفکری نهی کرده و نجات داده.

🔹مدتی پیش ویدیویی را دیدم که مادر شهیدی با چشمان گریان گلایه می کند که به او می گویند پسرش برای پول به سوریه رفته و آنجا شهید شده. به این مادر عزیز می گویم خدا را شکر کن که در ایران هستی و برخی به اصطلاح ایرانی که چنین سخنانی را به زبان می آورند به همین قدر کفایت کرده و ارزش ها و اخلاقشان فقط تا همین حد سقوط کرده.

🔹خانواده های شهدای لبنانی فارغ از اینکه باید آتش دشمنان خود، از جمله فحاشی ها و تهمت های مذهبی و ناموسی را نه فقط از طرفدارانشان بلکه از سران آن ها و نخبه هایشان تحمل کنند، باید آتش خودی ها را نیز با سینه سپر کنند.

🔹اخیرا بعضی ها که به اصطلاح هم پیمان هستند حرف هایی را به زبان می آورند که انسان تعجب می کند. دوماه پیش بود که یک خبرنگار لبنانی سخنی گفت با این مضمون که ما به شیعیان لبنان منت می گذاریم که در جنگ سی و سه روزه آن ها را در مناطق خودمان پناه دادیم و به آن ها نان و غذا دادیم. چند نفر بعد از او نیز چنین اظهارات شاذی را کردند و بازهم قضیه تمام شد. اما انگار همه ی آن ها چنین اعتقاد و طرز تفکری دارند، روز گذشته نماینده ی پیروز آن ها در انتخابات نیز چنین سخنانی را نیز بر زبان آورد که خشم دوست داران مقاومت و اهالی شهدا را بر افروخت. هرکسی به طرز خودش به این سخنان واکنش نشان داد اما سخنان یکی از رزمندگان مقاومت اسلامی جالب بود که قسمتی از آن را برای شما بیان می کنیم:

🔹... فرزندان و مردان آن مردمانی که تو از آنان سخن می گویی جنگی را به جای تو سپری می کردند که علیه دشمنان وطن و انسانیت و برای دفاع از کشور و شهر تو و شرف و ناموس تو بود، و پناه دادن و خدمت به خانواده ها و مردمانشان کم ترین وظیفه ملی و اخلاقی تو می باشد. اگر شهر خودت را دوست داری صدای گنجشک هایی را می شنیدی که برای شهدای آزادسازی همان شهر از اشغال صهیونیست ها زیباترین کلمات عشق را می سرایند. در همین اواخر همه ی دنیا ما را می دیدند که چگونه کلیسای شهر معلولا را آزاد می کردیم و مقابل قداست و پاکدامنی حضرت مریم سر خم می کردیم و دعا و برکت وی را جویا می شدیم. امروز کسی آمد که که برای نان و غذایی که به ما داده چنان منتی می گذارد که انگار دست گداییمان را پیش دروازه های شهری دراز کرده ایم که اگر خون ما نبود الآن مستعمره ای اسرائیلی بود. از این رو که من رزمنده ای از رزمندگان مقاومت اسلامی هستم بر خود عهدی اخلاقی و وجدانی و ملی و عربی و قومی و انسانی و اسلامی می بندم که از خاک و وطن و کشور و شهر و شرف و ناموس و کرامت و انسانیت خود دفاع کنم و از خانواده و همسر خودم عذر می خواهم که از آن ها بخواهم منزل خویش را که مورد هدف دشمنان است در هر جنگ پیش رو ترک نکنند و نفس خود را برای شهادت زیر سقف همان منزل تسکین دهند تا شخص دیگری در آینده نیاید و برای نانی که به ما داده بر ما منت بگذارد.