اخلاق امام موسی صدر در برخورد با مردم

اخلاق امام موسی صدر در برخورد با مردم

عصر نزدیکای غروب بود. بچه تب کرده بود. رفتیم دکتر.
دکتر ماجد متخصص کودکان رییس یک درمانگاه در ضاحیه است. چون از وقت اداری گذشته بود مجبور شدیم به منزل دکتر برویم که یکی از اتاق های آنرا تبدیل به مطب کرده است. کمی منتظر شدیم تا از مسجد بازگشت. بعد از معاینه بچه و توضیح کامل و تفصیلی در مورد علت بیماری و سرفه، نسخه نوشت.
سپس برای ما میوه آورد. در لبنان عموما ایرانی ها را دوست دارند. دکتر ماجد هم برای نشان دادن علاقه قلبی خود، در حین پذیرایی، از سفرش به ایران گفت. وی مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شهید چمران به ایران آمده بود. کلی از شهید چمران تعریف کرد. پرسیدم از نیروهای شهید چمران بودید؟ لو نداد. گفت من دانشجو بودم. در زمانی که به ایران آمدیم ماه رمضان بود. جو انقلابی بسیار زیبایی حاکم بود. در تمام مدت ماه مبارک که در ایران بودیم، هر شب در یکی از مساجد تهران، پای سخنرانی شهید بهشتی، شهید مفتح، سید علی خامنه ای می رفتیم. هرچند یک کلمه هم نمی فهمیدیم. ولی جو بسیار خوبی بود.
وی به الجزایر رفته و وارد رشته پزشکی شده بود. تعریف می کرد یکبار امام موسی صدر به الجزایر رفته بود. حدود 20 دانشجوی لبنانی آنجا بودند. 18 نفر آنها به دیدن امام موسی صدر در هتل محل اقامتش رفتند. شهید چمران هم همراه امام موسی صدر بود. پس از دیدار و گفتگو در سوئیتی که امام موسی صدر در آن ساکن بود، دانشجوها خواستند بروند. دیروقت شده بود. هر کسی هم از محله ای و از شهری در الجزایر آمده بود. امام موسی صدر گفت کجا می روید؟ گفتند یک جوری می رویم. خانه کسانی که در همین شهر هستند میخوابیم. امام موسی صدر نگذاشت بروند. گفت همینجا بخوابید. غیر از دو سه نفر که نزدیک بودند همگی همانجا ماندند. دکتر ماجد به اتاق شهید چمران رفت و با هم شب را سپری کردند. بقیه در سالن کوچک سوئیت امام موسی صدر روی کاناپه و زمین خوابیدند. دکتر ماجد می گفت از بین تمام این جوانها فقط دو نفر نماز خوان بودیم. بقیه بیشترشان کمونیست و چپی بودند. امام موسی صدر که برای نماز بیدار شده بود بالای سر بچه ها رفت و روی آنها که پتویشان کنار رفته بود را پوشاند.
صبح، دانشجوها با یکدیگر حرف می زند. می گفتند عجب رهبری دارید شما. رهبران ما با ما نزدیک و صمیمی نیستند. هیچوقت آنها را اینقدر از نزدیک ندیده ایم. چه برسد در اتاق خودشان به ما جا بدهند.
دکتر عقیده داشت امام موسی صدر و شهید چمران در اوایل انقلاب مورد ظلم برخی افراد معاند قرار گرفتند و آنطور که حقشان بود مطرح نشدند. شهید چمران پس از شهادتش محبوب و مشهور شد و قبل از آن حرفهای زیادی علیه وی می زدند که با شهادتش متوقف شد.
بیش از دو ساعت با دکتر گپ می زدم و او از فضل و اهمیت امام موسی صدر در ارتقای وضع محرومان و مردم لبنان سخن می گفت. او امام موسی صدر و اقداماتش را نه فقط مربوط به لبنان، که مربوط به کل منطقه می دانست. می گفت: امام موسی صدر که وقتی به لبنان آمد غیر از عبا و عمامه اش چیزی نداشت، اما به جایی رسید که برای خودش در نقش دولت و فراتر از آن اقدام می کرد. به دیدن مسئولین کشورهای مختلف می رفت تا آنها را از دسیسه های رژیم صهیونیستی و پروژه های آمریکا آگاه کند. برای همین هم از میان برداشته شد.
امام موسی صدر چه کرده بود که جوان روستای دورافتاده و ناشناخته ای در شمال مخفیانه به بیروت و جنوب می رفت تا از محضر او استفاده کند. شهید چمران چه داشت که اینطور توانست تاثیر گذار باشد. به گفته دکتر ماجد، در زمانی که پوشیدن لباس آمریکایی برای خیلی ها آرزو بود، شهید چمران، زندگی و کار و شغلش در آمریکا را رها کرد و به لبنان آمد. او ایمان یافته بود. فهمیده بود این زندگی مادی بی ارزش است و باید دنبال چیز دیگری بود و به آن هم رسید.
بیماری فرزندم بهانه ای شد تا با یکی از دستپرورده های امام موسی صدر و چمران آشنا شوم. امیدوارم باز هم اما نه برای ویزیت، ملاقاتش کنم.

۱ ۰ ۱۰ نظر ۳۵۶۹ بار مشاهده

دیدگاه‌ها (۱۰)

ان شاء الله

سلام.
هنوزم از اینکه چند ساله عکس آقا موسی رو روی قفسه ی کتابخونه ی اتاقم گذاشتم خسته نشدم...
خوش به حال من!
واقعا چی میشد اگه یه کم زود تر به دنیا میومدم تا بتونم ببینمشون؟ :(

اگر افراد شاخص ماهی یکبار جلسه دیدار مردمی در مساجد شهر داشته باشن چقدر خوب می شد مثل اول انقلاب که آقایون در مساجد بدون واسطه حاضر می شدن ...دیشب در حسینه محل ما یادبود شهدا بود تنها دو صف برای نماز تشکیل شد و یک جماعت که مسئول برگزاری بودن برای نماز داخل نیامدن یک ماشین ایستاد تا یک چای بردارد یکی از جوونک های کت و شلواری با لحن زشتی گفت می خوای چایی بخوری سد معبر نکن اون هم گاز داد و با ناراحتی رفت نمیدونم کدوم یکی از مسئولین سپاه می خواست بیاد که اینا اینجوری جوگیر بودن...واقعا بدم آمد ،یاد صفای بسیجی های دهه شصت بخیر

به نظرم سیدمحمود طالقانی هم شخصیتی مثل امام صدر داشتن که خیلی ناشناس مونده .
لطفا از فرهنگ مردم لبنان بیشتر بنویس ،مثلا توسفرنامه کربلا خیلی خوب فرهنگ هارو مقایسه کردین .مردم اونجا مثل ایرانی هاخیلی به هم طارف می کنن یا نه خیلی رک هستن .
جریان چایی خداحافظی برا مهمون چیه.

پاسخ:

۳۰ بهمن ۹۴، ۰۹:۳۴
در قسمت فرهنگ و اداب و رسوم مطالب مختلفی از فرهنگ لبنان قرار گرفته. خصوصا در یکی از مطالب مقایسه هایی شده است.
لبنانی ها رک هستند و تعارفات ایرانی ها رو ندارند. گاهی برای ما بی ادبی به نظر می رسه. ولی خب دو رویی ما رو ندارند. چه در تعارف، چه در زندگی.
چای خداحافظی برای مهمان در لبنان؟ گودبای پارتی دارند. اما مراسم خاصی برای چای، ندیدم و نشنیدم.

دختر مسلمان

۳۰ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۶
سلام
لبنان رو خیلی دوست دارم و همیشه یکی از آروزهامه بتونم مدتی در اونجا زندگی کنم ! نمیدونم شاید چون دیگه خسته شدم از زندگی میون مردمی که هرروز بیشتر از روز قبل از یاد خدا غافل هستن! هر روز بیشتر از دیروز به دنیا دل میبندن... کاش میشد برگشت به همون دوران باصفایی که دکتر ماجد ازش به خوبی یاد میکنه...ببخشید میتونم ازتون بخوام که در مورد امام موسی صدر و دکتر چمران بیشتر بنویسید؟ این دو شخصیت رو خیلی دوست دارم حتی با وجود اینکه اصلا سنم به این چیزا قد نمیده. خدا قوت

پاسخ:

۳۰ بهمن ۹۴، ۰۹:۳۵
سلام
اگر قول بدید مطالب که در مورد امام موسی صدر قبلا منتشر کردم بخونید بله، باز هم می نویسم.

داستان های بیشتری از شهید چمران و موسی صدر بذار...
من همه رو خوندم و میخونم
خصوصا شخصیت شهید چمران رو خیلی علاقه دارم

سیدمرتضی موسوی خامنه

۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۷
سلام علیکم و الرحمة الله :)

خسته نباشید حاج محمود.

هنوز هیچ خبری از وجود نورانی امام (حفظة الله تعالی) نشده ؟

قذافی هم کشته شد .... بدتر شده اوضاع.ظاهرا شهرهای مهم لیبی به دست دواعش افتاده.

پاسخ:

۳۰ بهمن ۹۴، ۲۰:۳۷
علیکم السلام
خیر
متاسفانه دولت لیبی همکاری نمیکنه. ضمن اینکه همه جا سلطه نداره. از طرف دیگه درگیر مشکلات داخلی و تروریسم و چند دستگی هست.

تمام مطالب فرهنگی تونو خوندم اما فکر می کنم یه چیزایی کمه. متاسفانه شما بچه مثبت هستین وبا بچه مسجدی ها و همون دانشجو مثبت ها می پلکین ، اهل قلیون و شلوغی (امور یومیه لبنانی ها) هم نیستین . ولی بد نیست یه سری به این قهوه خونه ها و بر وبچ کوچه بازار بزنی .
به نقل از دوستان :برا بار دوم چایی برات میارن یعنی خیلی محترمانه رفع زحمت بفرمایید.
در ضمن این آقای دکتر ماجد و ازقبل می شناختین. 
انشالله که دیگه گذرتون به دکتر نیفته.

پاسخ:

۳ اسفند ۹۴، ۰۸:۵۷
درسته قلیون نمی کشم. اما با قلیون کشها زیاد توی لبنان نشستم laugh
فرق لبنان با ایران در همینه که آدمها تفاوت زیادی ندارن. اکثریت اونایی که توی قهوه خونه قلیون میکشن رو می تونی توی مسجد هم ببینی.
در مورد چای، عرض کنم اینطور نیست. لبنانی ها تا وقتی چای بخوری چای میاورند! اما قاعده ی کلی اش این است که اقلا دو بار در طول گعده چای بیاورند.
دکتر رو از دو سه دفعه قبل که درمانگاه رفته بودیم می شناختیم.

ابو خالد یا بهتر بگم ابوالتناقض میشه بفرمایید برای چی به دکتر چمران علاقه دارید ؟

چون شما همش میگی فقط سیف الاسلام حالا چی شد که به دکتر چمران ما علاقمند شدی؟


یاسر نیکوبیان

۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۴۴
سید اصغر جان این همکلاسی های ما هم سالی به دوازده ماه بساط ارگیلشون به راهه (حتی یادمه شبی که سید در مورد شهید قنطار سخنرانی داشت و احتمال جنگ بود ، قلیون به دست پای لپ تاپ بودن و وسط سخنرانی سید هیجانی می شدن و یه مدلایی شعار می دادن)
اما همشون عشق مقاومتن
بعضا خانواده شهدای گنده حزبن
و باز بعضا تو نبرد های سخت سوریه شرکت کردن



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

LIBANIRAN

اطلاعات و اخبار مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری پیرامون لبنان
برای اطلاعات بیشتر به صفحه درباره پایگاه مراجعه فرمایید.

پربیننده ترین مطالب
پیوندها