از پنج سالی که لبنان هستم، فقط یک بار همراه استاد عزیزی به بعلبک رفتم. یکبار هم هفته گذشته به دیدن یکی از دوستان ایرانی رفتم. قرار شد یکشنبه را به بعلبک برویم. شب را در اقلیم التفاح گذراندیم. صبح زود هوای خنک و مطبوع دهکده انسان را سر حال می آورد. ابرها از نوک قله چون رودی سفید به پایین جاری شده و صحنه زیبایی پدید آورده بود. صبحانه خوردیم و از میان دهکده های جنوب، به طرف بعلبک به راه افتادیم. اول از همه از جرجوع به سمت ملیخ رفتیم. در میان راه نمادهای مقاومت و تصاویر شهدا به چشم می خورد. طبیعت زیبای جنوب بسیار چشم نواز بود. تابلویی در کنار راه نشان می داد که اصلاح و ترمیم جاده توسط ایران انجام شده است.
در بین ملیخ و لویزه، یک نفربر دشمن اشغالگر صهیونیستی که توسط مبارزان مقاومت نابود شده بود هنوز کنار جاده است تا یادآور رشادتهای دلیرمردان مقاومت باشد و مردم روزهای نا امنی را از یاد نبرند.
به عرمتی که نزدیک می شویم، جنگلها شکل خاصی به خود می گیرد. پوشش گیاهی منطقه، با درختان زیبایی مزین شده.
دهکده های مختلفی در میان راه هستند که با دیدن پرچم حزب الله یا حرکت امل ته دلتان قرص می شود که در امنیت خواهید بود.
در دهکده های مسیحی کلیساها به برگزاری مراسم روز یکشنبه مشغول بودند و عموما یک ماشین ارتشی، به نگهبانی از کلیسا ایستاده بود. در میان راه، در ورودی برخی دهکده ها، ایست بازرسی ارتش قرار داشت که بدون هیچ مشکلی رد شدیم.
هر دهکده ای پوشش گیاهی و نوع خاک متفاوتی داشت. در ورودی این دهکده تصویری از شهید سید عباس موسوی دبیکل سابق حزب الله به چشم می خورد که جمله معروف اسراییل سقوط کرد بر روی آن نوشته شده بود.
در میان دهکده های کوهستانی به سد قرعون می رسیم. سدی بسیار زیبا که به خاطر آب پاکیزه اش که عموما از آب شدن برف ها سرچشمه گرفته، منظره زیبایی را به بینندگان پیشکش می کند. در زمان پر آبی، تفریحات آبی مثل قایق سواری در این سد زیبا انجام می شود.
کم کم به قسمت هموار و صحراهایی می رسیم که باغات و زمینهای کشاورزی بقاع را تشکیل می دهد.
بسیاری از مزارع در قسمت مسیحی نشین، تاکستانهای انگور بود. و البته برای مصارف خاص!
به شتوره که نزدیک می شویم، بافت دهکده ها متعلق به اهل سنت است. برخی تندروهای جنگ افروز در این دهکده ها هر از گاهی موجب مزاحمت عابرین می شوند. دوستمان می گفت هفته پیش، امام جماعت سنی یک مسجد که با حزب الله رابطه خوبی دارد، شش جوان اهل سنت را برای دوره نظامی نزد حزب فرستاده بود. خانواده های اینها تصور کرده بودند که حزب الله آنها را در قالب سرایا المقاومه برای جنگ به زبدانی فرستاده اند. مسجد را محاصره کرده و به مسجد و امام جماعت تیراندازی کردند. بچه های سرایا المقاومه سه ساعت با آنها درگیر بودند تا متفرقشان کردند. امام جماعت زخم سطحی برداشت و جان به در برد.
به سه راهی شتوره می رسیم که دست راست به طرف سوریه و دست چپ به طرف بعلبک می رود. به جهت تعطیلی سه روزه عید قربان راه کمی شلوغ است. با عبور از چند ایست بازرسی ارتش و پلیس به بعلبک می رسیم. بعلبک شهر بزرگی است. کوه های نسبتا بلندی اطراف آنرا فرا گرفته و هنگام زمستان برف حسابی می آید و یخبندان شدیدی می شود.
قبلا خط آهنی از بیروت به بعلبک و از آنجا به سوریه می رفته که حدود پنجاه سال است به خاطر اهمال دولت لبنان بلا استفاده مانده.
شهر بعلبک یکی از شهرهایی است که کاروان اسرا پس از واقعه کربلا از آن عبور کرده اند. مسجدی به نام راس الحسین در آنجا هست که کاروانیان شبی در آن استراحت کرده اند. محل عبادت امام زین العابدین و حضرت زینب سلام الله علیهما در این مسجد به شکل محرابی ساخته شده.
یکی از دختر های امام حسین هم در اینجا از دنیا رفته که برای ایشان مرقدی ساخته اند. مزار حضرت سیده خوله امروزه زیارتگاه عاشقان اهل بیت است.
قلعه باستانی رومی بسیار زیبایی در بعلبک وجود دارد که به معبد ژوپیتر معروف است. ستونها و سرستونهای زیبا و کاخی که تقریبا سالم مانده، عقل از سر آدم می پراند که چطور این ساختمانهای به این عظمت را آن دوران با سنگ ساخته اند.
توریستهایی که به بعلبک می آیند اگر صفیحه بعلبکیه در رستورانهای کنار رودخانه نخورند واقعا ضرر کرده اند. یک زمین سرسبز بزرگ هم در کنار رودخانه و نزدیک مسجد راس الحسین هست که به آن مَرجِه می گویند. در گذشته به خاطر آنکه امام موسی صدر مردم را در آنجا جمع کرد و برای یاری محرومان قسم یاد کردند، به ساحة القسم (میدان سوگند) معروف است.
دیدگاهها (۵)
محمد
۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۲:۴۲
مورچه
۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۳
جواد پاشاپور
۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۳
جواد
۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۲:۰۲
علی «»مشهد
۲۰ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۹