بله، متخصص ماشین!
دو سه شب پیش با جمعی از جوانان لبنانی به قول خودشان سَهرَة کردیم؛ یعنی شب نشینی. ساعت ده شب رفتیم در یک رستوران نشستیم و تا ساعت یک نصف شب حرف زدیم. دو نفر قلیان می کشیدند و یکی سیگار. ما هم مجانی دودشان را استفاده می کردیم!
یکی از آنها در آمریکا متولد شده بود و در آنجا زندگی می کرد. پس از چندین سال، تعطیلات را آمده بود لبنان. عربی اش ضعیف نبود و قطعا از من بهتر بود. اما ماشالله انگلیسی را کاملا بومی (native) صحبت می کرد. در آمریکا کارش مهندسی اسپرت کردن ماشین است. البته در محل زندگی مشتری! (برای مرفهین بی دردی که حال ندارند به کارگاه و تعمیرگاه بروند و منتظر بمانند). از نصب باند و سیستم صوتی و قفل مرکزی و مانیتور گرفته تا شیشه دودی کردن و غیره. وضع کارش خیلی خوب است و از آن کاملا راضی است. از جوانهای بی دغدغه ای می گفت که نمی دانند با پولهای باد آورده چه کنند. زن و بچه که ندارند، پول دارند و خرج اسپرت کردن ماشین می کنند. درصد عمده شان هم مهاجران هستند. عربها و بیشتر از آنها، سیاه پوستها. از جوانی می گفت که آمده بود روی بدنه بی ام دابلیو آخرین مدل اش در طرف راست و چپ ماشین مانیتور بزرگ نصب کند تا رهگذران هم از دیدن فیلم بی نصیب نمانند! (یک ضرب المثل فارسی می گوید: تا احمق در جهان هست ماهیخوار گرسنه نمی ماند!)
یکی از جوانها از او درباره تظاهرات سیاه پوستان و مشکلاتی که به خاطر قتل سیاه پوستان و رفتار نژادپرستانه پلیس بوجود آمده سوال کرد. پاسخش جالب بود.
گفت: بله تظاهرات و درگیری هست و پلیس این سیاه پوستان را کشته. اما قصه این نیست. داستان از این قرار است که نظام حکومت آمریکا یک نظام بسته است و صاحبان قدرت و سرمایه بشدت مراقب آن هستند و نمی گذارند غریبه وارد آن شود. تمام سیاستهای آمریکا دست یهودیانی است که نسل اندر نسل جایگزین یکدیگر می شوند. نظام برای حمایت از خودش بشدت مردم را زیر نظر دارد و سیستم پلیسی مخوفی ایجاد کرده و با کوچکترین تهدیدی بشدت برخورد می کند. قضیه این تظاهرات، واقعا قتل دو سه سیاه پوست نیست. رسانه های آمریکا وقتی فلسطینی ها خانه شان در فلسطین خراب می شود و خودشان کشته می شوند ساکت می مانند اما چرا ناگهان در آمریکا سر قتل این دو سه نفر این هیاهوی رسانه ای توسط رسانه های آمریکایی ایجاد می شود؟ به این دلیل که مشکلات را از گردن حکومت باز کند و به گردن رفتارهای نژادپرستانه عده ای خاص بیاندازد. اگر پروپاگاندای رسانه ای آمریکا تظاهرات سیاه پوستان را پوشش می دهد به خاطر این است که سیاه پوستان را خام کند که دولت حامی آنهاست. آنها هم ساده هستند و به راحتی فریب می خورند. قتل های پلیس به سیاه پوستان خلاصه نمی شود. این قتل ها نژادپرستانه نیست. آنها به نیروی پلیس آموزش می دهند به محض کمترین احساس خطر، شلیک کند. دیگر مهم نیست طرف بچه ای باشد با تفنگ اسباب بازی یا بزرگسالی مست و بی سلاح. رنگ و جنس و نژاد و سن و دین هم اصلا مهم نیست. هر سال پلیس بیگناهان زیادی را می کشد. چون به پلیس یاد می دهند که تا رسید، اسلحه بکشد. دادگاه هم به حکم «احساس احتمال خطر برای افسر پلیس»، وی را تبرئه می کند. چنین نظام فاسدی، مردم را خام می کند و آنها را به جان هم می اندازد تا خودش بیرون گود باشد و مردم به نزدش بروند و او را حامی و مدافع خود قلمداد کنند (دقیقا همان کاری که با بوجود آوردن داعش در کشورهای منطقه کرد و سید حسن نصرالله هم نسبت به این نیت خبیث آنها هشدار داد و گفت مبادا دشمن اصلی خامتان کند و به بهانه مبارزه با آلت دست خودش، بیاید به عنوان مدافع شما در کشورهایتان حضور پیدا کند). این بار هم به بهانه نژادپرستی، مردم آمریب را به جان هم انداخته و حساسیت های نژادی رو برانگیخته تا مردم برای امنیت و آسایش وعدالت، دست به دامن حکومت شوند. درحالیکه قتل ها نژادی نیست و تعداد سفید پوستانی که به دلیل وحشی بودن پلیس کشته می شوند بسیار بیشتر از سیاه پوستان است.
نظامی که برای امنیت خود در سراسر جهان آدم می کشد، مگر می شود از کشتن مردم خودش ابا کند؟ هالیوود این وظیفه را به عهده دارد که نظام را حامی و مدافع مردم آمریکا نشان دهد و برخی از اشتباهات اف بی آی یا سی آی ای را خارج از آمریکا به تصویر می کشد. یعنی اگر اشتباهی جنایت کردند، آمریکایی کشته نشده باشد! عرب و مسلمان کشته شود که مهم هم نیست! و به خوبی از عهده این وظیفه برآمده است. آمریکایی ها اصلا تصور نمی کنند نظامشان آنها را بکشد و به آنها ظلم کند. برای همین اگر اشتباهی هم در سیاست خارجی یا داخلی بکند سخت نمی گیرند.

وقتی صحبتش تمام شد به این فکر کردم که چطور یک متخصص اسپرت ماشین در آمریکا حقیقت ماجرا را فهمیده اما متخصصان رسانه ای ما به راحتی آب خوردن فریب خورده و تصور می کنند الان با پخش اخبار تظاهرات (که خود رسانه های آمریکا فراهم کرده اند) به آمریکای جنایتکار ضربه می زنند! در حالیکه نمی دانند ماجرای اصلی و جنایت اصلی جای دیگری است. سرشان به پرونده کوچک و ساختگی دیگری گرم شده و نظام دشمن به حیات خود ادامه می دهد و از آب گل آلود ماهی می گیرد.
برایم جالب بود که بصیرت رهبر عزیزمان و پیروان حقیقی اش مثل سید حسن نصرالله آنقدر هست که نه تنها این امور را پیشاپیش درک کرده و خطر آن را گوشزد کرده اند بلکه اقداماتی برای مقابله با خطر انجام داده اند. آنوقت برخی مسئولین ساده دل ما (تازه آنهایی که انقلابی و وفادار به انقلاب هستند) صرفا با انجام کارهای سطحی و یا تنها با ادعا، تلاش دارند با دشمن مبارزه کنند! و خود به راحتی در فریب رسانه ای دشمن غرق می شوند.