وقتی ابوحسن دستانم را فشرد قدرت یک پهلوان را حس کردم. محکم و گرم و دوستانه با من دست داد. تا بعد از اینکه از مجلس بیرون رفت نمی دانستم کیست؛ تصورم این بود که یک حزب اللهی معمولی باشد. هرچند تیپ و ظاهرش مثل عماد مغنیه بود اما لاغرتر از او بود و سبزه. داشتند با شیخ در مورد نیروها در سوریه و آموزش جوانان سوری صحبت می کردند.
شیخ برایش تعریف می کرد که بیشتر شیعیان سوریه هیچ چیزی از شیعه و احکام و اعتقاداتش بلد نبودند؛ جز اینکه اسمشان شیعه است و در مراسم ها به مجلس دفتر مراجع تقلید بروند و شام یا نهاری بخورند؛ همین. بعد از شروع فتنه در شام، وقتی حزب الله برای کمک به آنها رفت و به آوارگان کمکهای انسانی داد، با این موضوع مواجه شد و روحانیون شیعه را برای تبلیغ بین شیعیان سوریه فرستاد. آنها مردانگی و جوانمردی زیادی دارند و الان در تنور جنگ آبدیده شده اند و استعدادهای خود را بارور کرده اند.
ابوحسن که دوست صمیمی شیخ است گفت: بله حاجی، محله امام زین العابدین یه محله تو دمشق است که همشون شیعیان لات و لوت و شر بودند. اما الان خونه ای نیست که شهید نداشته باشه. واقعا امام خمینی راست گفته بود که جنگ نعمته. شیعیان بی هویت سوریه الان عوض شدند و شدند یه آدمای دیگه.
پرسیدم: میشه یه ایرانی رو بفرستید زینبیه؟ اصلا ایرانی هست اونجا؟
ابوحسن گفت: نیروی ایرانی نیست اونجا. یه تعدادی از ایرانی ها تو جبهه حلب هستند. می خواهی بفرستمت اونجا؟
گفتم پس اینایی که عکس میندازن که ما زینبیه رفتیم دفاع چیه قضیه شون؟
گفت: یه سری از شیعه های ایران و عراق بعد از اینکه درگیری ها تموم شد میان برای عکس یادگاری! حتی نیروهای تحت امر ابوعجیب چند بار تو عملیات ها شرکت داده شدند اما وسط عملیات کشیدن عقب. عراقی ها هم هستند که میان برای معروف شدن و عکس و اگر شد غنیمتی! (یاد اخراجی ها افتادم که برای زن گرفتن رفت جبهه). اما یه شیعه عراقی بود به نام عمران. این هرجا خبر می اومد که قراره عملیات بشه سریع می رفت عملیات. فرقی نداشت تو زینبیه باشه، محله دیگه ای در دمشق باشه، خارج دمشق. اینقدر شیر بود که تروریستها برای سرش جایزه ویژه گذاشته بودند و به شدت متنفر بودن ازش. حتی یک بار سه تا از نیروهای حزب الله تو یک درگیری شدید، شهید شدند و از شدت درگیری نمی شد بریم طرفشون و بدنشون رو برداریم. رفت نشست پشت یه نفربر و صاف رفت خیابونو بست و با تیربار افتاد به جون تروریستا. خیلی خطرناک بود چون کاملا بهش مسلط بودن و می تونستند با موشک بزننش. اما شروع کرد از پشت تیربار بد و بیراه گفتن به تروریستا و تیراندازی کردن. بطوری که دیگه هیچکدوم سرش رو هم بیرون نمی آورد. بقیه نیروها هم بعد از این حرکت عمران از لاک دفاعی دراومدند و بدنهای شهدا رو کشیدند عقب. اما همین عمران وقتی شهید شد، نتونستن بدنشو بیارن عقب، تروریستها هم سرشو بریدن و مثله کردن و بدنشو به صلیب کشیدند. بعد چقدر تو رسانه ها و اینترنت شادی کردن و بهش فحاشی و اهانت کردن.
گفتم: بالاخره نیرو می خواهید یا نه؟ کلی جوونهای ایرانی هستند که حاضرند بروند اما کسی حاضر نیست اونا رو ببره سوریه.
گفت: خب قرار اینه که ایرانی تو سوریه نباشه. اما نیازی هم نیست. الان وضع نظام خیلی خوبه و سوری ها هم دارن آموزش می بینند. حتی حزب الله هم کمتر نیروی رزمی داره در سوریه.
وقتی ابوحسن رفت فهمیدم مسئول کل امن وقائی در سوریه است. حالا این امن وقائی مثل پلیس پیشگیری ماست یا کار دیگه داره نمیدونم.
دیدگاهها (۶)
مریم
۱۶ آذر ۹۳ ، ۲۰:۵۷
پاسخ:
۱۷ آذر ۹۳، ۱۶:۵۶
سهیل
۱۳ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۳۰
پارسا
۱۴ اسفند ۹۳ ، ۰۷:۴۲
"ما نمی دانستیم بانو جان، که حرمت پایگاه تجمع یاران آخرالزمانی امام زمان علیه السلام خواهد شد"
حق ماموریتی که بچه های سپاه و بقیه ی رزمنده های مقاومت به واسطه ی مجاهدت ها و مردانگیشون دریافت می کنن و ما ازش محرومیم، سربازی امام زمام علیه السلام و تقربشون در درگاه الهیه.
در سوره ی مبارکه ی واقعه که بسیار بهش علاقمندم می خوندم:
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۱۲﴾
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾
وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ ﴿۱۴﴾
و همیشه برام سوال بود این گروه اندک از آخرین که از مقربان درگاه الهی اند چه کسانی هستند؟؟؟
و این روزها احساس می کنم شاید بخشی از پاسخ سوالم رو دریافته باشم ...
خوشا به حال گلچین شده ها و صدها بار غبطه به حق ماموریت هایی که ما ازش محرومیم.
پاسخ:
۱۴ اسفند ۹۳، ۱۷:۲۳
عابرپیاده
۳۰ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۴
دوست عزیز . بنده به شخصه از محتوای پستهای شما و اطلاعات ذیقیمتی که در اون ارایه میدید استفاده میکنم لذا کمال تشکر رو از شما دارم !هرچند به عنوان کسی که موظف به تحلیل درست آنچه اطراف ما درجریانه سعیم براینه که کانال های مختلفی برای کسب اطلاعات داشته باشم ولی همونطورکه در پاسخ خانم مریم فرمودین اطلاعات این قبیل یادداشتهای شما بعلت قدیمی بودن ، تحلیلی یکسویه از ماوقع جاری منطقه ارایه میده لذا پیشنهاد میکنم برای پیشگیری از این قبیل آسیبها ، اصلاحیه ای برای این قبیل پستها بنویسید بخصوص که تنها سه ماه پس از دعوی این فرمانده محترم لبنانی ، معاونان ابوعجیب و همینطورفرمانده عراقی مدافعان حرم ، ابوشهد الجبوری ،به شهادت رسید ! لذا باید به برخی دوستان حق داد درمورد صحت برخی اطلاعات منقول در این وب به شما خرده بگیرند! والبته با عنایت به حسن نیتی که در تمام پستهای شما مشهوده ، و البته میزان مخاطبی که دارید حساسیت بیشتر شما در این قبیل موارد جزو ضروریاته کار شماست!
تحت لوای عباس علی برقرار باشید!
پاسخ:
۳۱ فروردين ۹۴، ۱۲:۵۹
بله تذکر به جایی هست. البته از آنجایی که وقت نمی کنم مطالب گذشته را بازبینی کنم و ضرورتی هم در این کار نمی بینم لازم است دوستان، خودشان به تاریخ نوشته ها دقت کنند. البته هنوز هم صحت اطلاعات گذشته پابرجاست هرچند شرایط عوض شده. موارد زیادی هست که قابل ذکر نیست چون به نوعی تف سربالاست و به ضرر جریان مقاومت هست.
ابو مصعب
۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۴
حسین
۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۱۳
پاسخ:
۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۰۰
60 درصد خاک سوریه دشت و صحرا و بیابانهایی است که دست تروریستهاست.