جنگ 33 روزه ی سال 2006 که یادتون هست؟ حزب الله لبنان در ماه تموز یعنی جولای سال 2006 یک عملیات زیبا و موفقیت آمیز انجام داد که اسمش وعده ی صادق بود و دو سرباز اسراییلی رو اسیر گرفتند. سید حسن نصرالله قبلا وعده داده بود از طریق اسیر گرفتن سربازان اسراییلی، اسرای لبنانی در بند این رژیم را آزاد کند. سید هم که هیچ وقت حرف بی اساس نمی زنه، عملیات کردن و موفق هم شدن. غافل از اینکه اسراییل داشت نقشه ی دم مار رو اجرا می کرد و خودشو برای جنگ آماده می کرد. نقشه ی دم مار یعنی باید مار را از دم هدف گرفت و دمش را تکه تکه قطع کرد تا آخرش به سرش رسید. هدف اسراییل حمله به لبنان و نابودی مسئولین و مراکز حزب الله بطور کامل بود و بعد حمله به سوریه و قطع کردن قسمت بزرگتر دم ایران در منطقه. در نهایت هم خود ایران. با عملیات وعده ی صادق، تمام محاسبات صهیونیستها به هم خورد و مجبور شدند بدون آمادگی، نقشه ی خود را اجرا کنند.
تخریب خانه های مردم |
اسراییل قصد داشت با ورود به لبنان خود را به بقاع رسانده و نیروهای رزمی ویژه ی حزب الله و امکانات آنها را نابود کند. بدست آوردن این اطلاعات به کمک یک جاسوس در حزب الله انجام شده بود. نقشه ی حزب الله برای مقابله با هجوم احتمالی اسراییل، بر تاکتیک های خاصی تکیه داشت که سرعت حرکت اسراییل را در جنوب کم کند. به لطف خدا معجزه ای شد و همان ده پانزده نفری که در هر دهکده برای کند کردن حرکت اسراییل مسئولیت داشتند، توانستند حرکتش را کاملا سد کنند! برای دور زدن و یافتن مسیر جایگزین، اسراییل مجبور شد به وادی الحجیر وارد شود و در آنجا بود که جهنم وادی الحجیر دوباره برای آنان تکرار شد.
در وادی الحجیر موشک اندازها تانکهای اسراییل را منهدم کردند |
نقشه کاملا با شکست مواجه شد و فقط برای از بین بردن روحیه ی مردم لبنان، خانه هایشان را در ضاحیه بمباران کردند. اگر اسراییل موفق می شد به بقاع برسد آنجا را اشغال می کرد و حزب الله را در آن منطقه نابود می کرد و می توانست به جهت استراتژیک بودن ارتفاعات، کوچکترین تحرک در جنوب لبنان، سوریه و فلسطین را زیر نظر بگیرد.
با اشغال ارتفاعات بقاع، دمشق و جنوب لبنان و حتی فلسطین تحت کنترل قرار می گرفت |
این کل قصه ی جنگ 2006 بود و اهداف و نتایج آن. با شکست اسراییل، نوچه های آمریکا در داخل لبنان سعی کردند از راه های مختلف حزب الله را تحت فشار قرار دهند: اتهام قتل رفیق حریری، دادگاه بین المللی قتل حریری، شبکه ارتباطی حزب الله، و ...
باز هم راه به جایی نبردند.
مرحله ی دوم عملیات اصلی، بدون دستیابی به اهداف مرحله ی اول به اجرا درآمد: حمله به سوریه.
با این تفاوت که به جای اسراییل، سلفی های خون آشام تکفیری (که من به آنها زامبی می گویم)، وظیفه ی نابودی سوریه را به عهده گرفتند. این بار قطر و سعودی و امارات هزینه های این جنگ را تامین کردند و ترکیه هم وظیفه ی پشتیبانی و عبور و مرور تروریستها را به عهده گرفت. سلفی های لبنان هم بیکار نبودند و با ارسال نفرات و تسهیل رفت و آمد تروریستها در خوش خدمتی به اسراییل فروگزار نکردند! حتی رییس پیشین نیروهای انتظامی لبنان در این کار دست داشت که به علت مخالفت جناح 8 مارس با تمدید مسئولیتش بعد از بازنشستگی، از شغل خود برکنار شد. نخست وزیر لبنان هم در اعتراض به برکناری سرتیپ اشرف ریفی، استعفا کرد و دولت از هم پاشید. او هم در کمک به سلفی های تروریست ید طولایی دارد.
نیروهای عراقی مدافع حرم |
حزب الله که از آغاز مراقب جریان بود و سعی داشت کمک های فکری و تاکتیکی به ارتش سوریه بدهد، از درگیری ها نگرانی نداشت. اما بعد از تهدیدات خون ریزهای سلفی و عملی کردن قسمتی از تهدیدات، پیرامون تجاوز به دختران شیعه و حرم های مقدس، حزب الله به جوانان خود اجازه ی حضور در یگانهای مدافع حرم را صادر کرد. با ورود جوانان خبره ی حزب الله، مناطق حرم ها تحکیم شد و ارتش که تلفات زیادی دیده بود متوجه شد تاکتیک های حزب الله بسیار مفید و کم هزینه است. لذا غرورش را کنار گذاشت و از حزب الله کمک خواست. با به کارگیری تاکتیکهای حزب الله و روشهای آنان برای مقابله با تک تیراندازان و مین های شبکه ای و دیگر ابزارهای کشنده، ارتش توانست در مناطق زیادی پیشروی کند. با محاصره ی القُصِیر که دژ مستحکم تروریستها و مرکز استراتژیک پشتیبانی و انبار سلاح آنان به شمار می آمد شیخ های سلفی ماهواره ای (بخوانید مهره های اسراییل) تمام تلاش خود را برای اغفال و ارسال هرچه بیشتر جوانان فریبخورده به سوریه کردند. با پیروزی ارتش سوریه و مشارکت حزب الله در این عملیات، آه از نهاد همگی آنان برآمد و خشم آنان برانگیخته تر شد.
شروع کردند به فحاشی و تکفیر و تهدید و ننه من غریبم بازی! محمد سلام یکی از سلفی های لبنانی است گفت اگر خود پیامبر با حزب الله باشد ما با او دشمن خواهیم بود! از ته قلب گفت! معلوم بود نظرشان همین است. وقتی حرف رسول خدا رو بعد از فوتشان زمین گذاشتند و حلالش را حرام و حرامش را حلال کردند دیگر چه اسلامی برای اینها باقی می ماند؟؟؟
در این چند روز سناریوی آنها عوض شده و سعی دارند از راه تظاهرات و فشارهای دیپلماتیک، به حزب الله فشار بیاورند. دیروز سعی کردند مقابل سفارت ایران تجمع کنند که با ممانعت طرفداران سوریه و بستن راه توسط ارتش ناکام ماندند. البته در قطر و مصر در مقابل سفارت لبنان به نشانه ی اعتراض تظاهرات کردند.
درگیری سر خیابان سفارت ایران در بیروت |
حزب الله همیشه در میدان نبرد پیروز بوده و قدرتش روز به روز افزایش یافته. اما به سبب آنکه نمی تواند مانند دیگر گروه ها دست به اعمال کثیف و خبیثانه بزند، در عرصه ی سیاست خیلی وقتها نتوانسته پیروز شود. باید دید اوضاع به چه سمتی پیش می رود.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.