سوالی دیدم از یک استاد دانشگاه که به این مضمون گفته بود: اگر می گوییم دین برای سعادت و خوشبختی است چرا ما خوشبخت نیستیم و بی دینها خوشبختند؟ چرا سالهای سال است میلیونها مسلمان به بلاد کفر می روند اما از آنجا 20 نفر هم به بلاد ما نیامده اند؟!
از آنجا که ایشان لقب دکتر را یدک می کشند به نظرم رسید اول جوابی آکادمیک و بر اساس منطق و روش تحقیق علمی به سوال ایشان بدهم.
در تحقیقات علمی امروزه متدولوژی خاصی استفاده می شود که در علوم انسانی هم به همان شکل دنبال می شود. برای بررسی و تحقیق رابطه ی دو یا چند موضوع، دانشمندان عوامل موثر در موضوعات را کنترل و بررسی و عوامل غیر مرتبط را حذف می کنند تا نتایج روا و پایایی به دست آید. یعنی در یک تحقیق و بررسی علمی باید همیشه نتایج آزمایش یکسان باشد.
در خصوص سوال آقای دکتر باید گفت اولا شما باید موضوع سوال خود را توصیف و مشخص کنید. خوشبختی باید تعریف شود. ملاک آن چیست؟ چه عواملی در بوجود آمدن احساس خوشبختی موثرند؟ چه معیارهایی برای خوشبختی می توان در نظر گرفت؟ از طرف دیگر دین چیست؟ چه تعریفی از دین دارید؟ چه ملاکها و معیارهایی باید در شخص باشد تا به او دیندار بگوییم؟
بعد از این مرحله باید به مطرح کردن یک فرضیه اقدام کنیم. فرضیه ی آقای دکتر اینست که دین موجب خوشبختی در دنیا نمی شود. در مرحله ی بعد باید به مشاهده و تحقیق در مورد معیارها و ملاکهای مشخص شده در یک گروه آزمایشی بپردازیم. ببینیم رابطه ی فرد دیندار با خوشبختی چیست. سپس به تحلیل نتایج بپردازیم و فرضیه را تایید یا رد کنیم.
وقتی چنین آزمایشی توسط ایشان انجام نشده چطور به عنوان یک فرد آکادمیک به خود اجازه ی گفتن سخنان غیر علمی می دهد؟ در مقابل باید ذکر کرد آزمایش های زیادی در غرب انجام شده که نتیجه ی تحقیقاتشان نشان می دهد فرد دیندار و مومن احساس خوشبختی بیشتری نسبت به دیگران دارد و کمتر دچار مشکلات روانی می شود.
اما جواب منطقی به این سوال:
اولا خوشبختی چیست؟ آیا خوشبختی فقط داشتن پول و امکانات مادی است؟ چرا عموما ثروتمندان مشکلات بیشتری نسبت به فقیران دارند؟ (البته فقر هم باید تعریف شود) چرا یک کشاورز یا کارگر از دسترنج ناچیز خودش راضی است و با زن و بچه اش شاد هستند اما یک پولدار کارخانه دار از غصه ی چک و بدهی و ضرر و حرصِ سودِ بیشتر، یک خواب راحت ندارد؟
دوم اینکه دین چیست؟ آیا دین همین پوسته ای است که همه می شناسند؟ آیا دین صرفا یک سری اعمال و حرکات است؟ دین انسان را به خالق وصل می کند یا خیر؟ اگر وصل کند که دیگر هیچ مشکلی نمی ماند، چرا که انسان اراده اش تبدیل به اراده ی الهی می شود. اما اگر دین را فقط پوسته و ظاهر دین بدانیم به نظر نمی رسد که خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت تامین شود؛ همان طور که الان در جامعه ی خودمان می بینیم. دین آن چیزی است که ائمه ی ما داشتند، دین آن است که امام موسی صدر جلوی ظلم یک مسلمان به مسیحی را می گیرد، دین آنست که ما را دوست خدا کند و در آن صورت ألا إن أولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (دوستان خدا نه ترسی دارند نه غصه ای).
اما اگر تاریخ را دقت کنیم می بینیم اروپایی ها پس از کسب دانش از مسلمانان، دست به تخریب و تحقیر ما زدند و گفتند شما باید از ما تبعیت کنید! ما برتریم، ما علم داریم! با پیشرفت علم و صنعت توانستند چشم عده ای را به خود جلب کنند و خود را فرمانروای زمین بدانند. با کنار گذاشتن کلیسا و دین از زندگی، انحطاط اخلاقی آنان شروع شد و به جای خوشبختی به وادی بدبختی وارد شدند (شاید قبول نداشته باشید ولی جلوتر شاید قبول کنید) در این سراشیبی برای خوشبخت شدن تلاش کردند و هر روز اختراع تازه ای کردند تا کارها را برایشان آسان کند و خوشبخت شوند! اما راه را برعکس می رفتند. آنها خوشبختی را در مادیات می جستند. برای همین به خوشبختی شرقی ها حسادت کردند و همراه با تولیداتشان، غم و غصه هایشان را هم به ما فروختند.
جناب دکتر باید دقت کنند آمار ایشان بسیار مخدوش است. ادعای ایشان در چه بازه ی زمانی و مکانی مطرح است؟ آیا ایشان از آمار مهاجرت کشوری غیر ایران خبر دارد؟ آیا ایشان از آمار مهاجرت اروپایی ها و آمریکایی ها و کانادایی ها خبر دارد؟! ایشان می داند چقدر اروپایی و آمریکایی در کشورهای عربی هست؟ در همین ایران، چقدر خارجی هستند که برای جاذبه های فرهنگی و دینی به ایران مهاجرت کرده اند؟ ایشان می گوید بیست تا نیست اما من ادعا می کنم خیلی زیاد است و نمونه های زیادی را خودم دیده ام.
اما نکته ی بسیار مهم دیگری که باید عرض کنم این است که چه کسی گفته غربی ها دین ندارند؟؟!! پس آقای بوش با رای چه کسانی سر کار آمد؟ شعار ایشان چه بود؟ غیر از این بود که بوش با شعار دینی و به رای دینداران مسیحی روی کار آمد؟
باید بدانیم دین برای خدمت به انسان آمده است. امام موسی صدر آن مرد اصلاحگر و آزاد اندیش بر این عقیده بود که ادیان برای خدمت به انسان آمده اند. پس دین نه لزوما کسی را بدبخت می کند نه لزوما کسی را خوشبخت! (اگر به دین واقعا عمل کند خوشبخت می شود اما دینی که خودمان برای خودمان ساخته ایم ما را خوشبخت نمی کند). اگر یک تعریف میانه از خوشبختی در نظر بگیریم قبول می کنیم که خوشبختی فرد نه به خاطر دیندار بودن یا دیندار نبودنش است بلکه به خاطر تلاش او و موقعیت هایی است که برای خودش بوجود می آورد. برای همین دیگر نه یک نفر را که در داخل کشور درس می خواند و در صنعت یا دانشگاه به جایی می رسد بدبخت می دانیم نه کسی را که قاچاقی و به هزار زحمت به خارج از کشور فرار کرده و برای گذران زندگی به ظرفشویی در رستوران تن داده خوشبخت می دانیم.
نکته ی قابل توجه دیگر این که سالها است زبان علم، انگلیسی است و ما از مدرسه به آموختن آن می پردازیم. با آموختن زبان، فرهنگ آن زبان هم منتقل می شود. برای همین زندگی یک ایرانی یا عرب در بلاد غربی راحت تر است تا یک غربی بخواهد به ایران بیاید. باید بررسی شود اگر غربی ها از سنین کودکی عربی یا فارسی یاد می گرفتند چند درصدشان به بلاد ما می آمدند؟ همیشه در یک بررسی علمی و منطقی باید تمام جوانب را در نظر گرفت.
می دانیم بسیاری از مشکلات کشورمان و دیگر کشورهای شرقی به سبب توطئه ها و نقشه های شوم استکبار است. پس اگر کشورهای مسلمان آفریقایی و عربی که منابعشان توسط غرب به غارت می رود بدبختند به سبب دینشان نیست، به سبب این است که مظلوم واقع شده اند. اگر ما هم ظلم ستیزی نداشتیم و جلوی آنها کوتاه می آمدیم وضعی بهتر از آنها نداشتیم. (حالا یکی نیاد بگه نه خیر زمان شاه فلان بود و بهمان بود! دیگه همه میدونن پیشرفت و توسعه ایران با وجود تحریمها صدها برابر زمان شاهه. اون موقع عموم مردم رفاه نداشتند و فقط وابستگان به دربار امکانات خوبی داشتند، درست مثل کشورهای عربی و شاه و امیرهای مفت خورشون)
از نتایج احساس بدبختی و نبودن احساس خوشبختی می توان به آمار بالای قتل و سرقت و تجاوز و از همه مهم تر خودکشی و بیماریهای روانی حاد اشاره کرد. مشکلات روانی در غرب بطور قابل توجهی بیشتر از مجامع شرقی دیندار است. پس احساس خوشبختی شرقی ها بیشتر از غربی ها است. (البته باید توجه کرد بالا رفتن این آمارها در ایران زنگ خطری است که نشان می دهد تهاجم فرهنگی و شیفتگی به غرب و مادیات باعث شده جوانانِ بسیاری، بدون آنکه تولید و کار جوان غربی را داشته باشند انتظار امکانات آنها را دارند و در صورتی که به دست نیاورند دچار سرخوردگی شده و ممکن است دست به جنایت بزنند)
پس متوجه شدیم اولا تمام پیش فرضهای جناب دکتر غلط است. دوم آنکه سخنشان بسیار غیر علمی و عامیانه است و به نظر می رسد درک درستی از دین و جامعه ی خود ندارد. اگر ایشان فقط جوانهایی را دیده که خوشبختی را در اینترنت آزاد و ماشین آخرین مدل و کلوپ شبانه و غیره می دانند بدا به حالشان که جوانهای دانشمند و با اراده و پر استعداد کشورمان را ندیده که دستاوردهایشان موجب شادی دوستان و خشم دشمنان است. (در این مورد توضیح نمی دهم چون هم خیلی اطاله کلام شد و هم قبلا مطالبی عرض کرده ام). بهتر است ایشان در اطرافیانش دقت کند و فقط دور جوانان نا امید و ناله کن نگردد! (من نمی دونم کدوم سرهنگی به این دکترا داده!)
دیدگاهها (۵)
مرصاد انداز
۲۲ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۲
حسین
۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۱:۲۹
فقط نتیجه گیریو یکمی اصلاح کن
امیرحسین
۲۴ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۰
فقط ادعا میکنید ایران پیشرفتس. ما که از پیشرفت فقط حرف و کری شنیدیم. معلمای ما چند جا کار میکنند تا بتونند شکمشونو سیر کنن
فاطمه
۱۹ دی ۰۰ ، ۱۵:۱۱
سلام به همگی
خب حالا بعد ۸ سال هنوزم این حرفو میزنید؟؟😂😂 ایا بازم تایید میکنید که ایرن خوشبخت ترینه؟؟
ما مسلمانیم
کی گفته ما مسلمانیم؟؟
دوستی که مقاله رو نوشتی امیدوارم تو این ۸ سال حقایق رو دیده باشی.
پاسخ:
۲۹ دی ۰۰، ۱۱:۵۰
افشین
۰۴ شهریور ۰۱ ، ۰۵:۲۱
هووووو
پر کرده بودم یه دل سیر فقط ....
ولی بیخیال
خستم، خیلی خستم
فقط همینو بگم که
کار داریم ما عزیزان کار داریم
ما حداقل ده هزار سال کار داریم
قبلاً فکر میکردم دویست سیصد سال کار داریم