مطلب زیر برگرفته از سایت تبیان است و مسئولیت صحت اطلاعات به عهده نویسنده مطلب می باشد.
مطلب را از منبع اصلی بخوانید: تبیان
مطلب را از منبع اصلی بخوانید: تبیان
تحقیق و تألیف: سید محمد مهدى خادمى
مقدمه
در سال 1921 لبنان که نام منطقه «جبل لبنان» بود و فعلاً «استان جبل» یک استان از پنج استان لبنان مى باشد بر همه پنج استان لبنان اطلاق گردید. در لبنان 15 طایفه مذهبى در کنار هم زندگى مى کنند که اهم این طوایف عبارتند از:
1- مارونى
2- سنى
3- درزى
4- کاتولیک
5- ارتودکس
6- پروتستانها
7- لاتین ها و غیره
8- شیعیان
1- مارونى
2- سنى
3- درزى
4- کاتولیک
5- ارتودکس
6- پروتستانها
7- لاتین ها و غیره
8- شیعیان
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه تاریخى ظهور شیعه در لبنان
آنچه که بین لبنانى هاى شیعه مشهور مى باشد: شیعه با ورود ابوذر غفارى وارد لبنان شد و هم اکنون مسجدى به نام اباذر در جبل جنوب لبنان وجود دارد.
بزرگترین پایگاه فکرى، عقیدتى، جبل عامل در جنوب لبنان، لبنانى است که متفکرین و نویسندگان و علماء و آثار علمى زیادى به عالم هدیه کرده است.
شهید اول: شهید ثانى، شیخ بهاءالدین عاملى: سید صدرالدین صدر، محقق کرکى و همچنین کتب و آثار علمى و فراوانى را نام برد.
زمانى تشیع سرتاسر لبنان را فراگرفته بود، تمام ساکنین این منطقه شیعه بودند، جز معدودى اهل سنت که در بیروت زندگى مى کردند و معدودى مسیحى که حوالى جبیل در شمال بیروت سکونت داشتند مابقى ساکنین این منطقه اى که امروز لبنان نامیده میشود شیعه بودند. لبنان که تاریخ، فرهنگ و تمدن ثروتمندى دارد، بعد از انتشار اسلام در منطقه خاورمیانه فرهنگ و تمدنش منحصراً به فعالیتهاى شیعیان جبل عامل اختصاص مى یابد و تاریخ کتب و دانشمندان و ادباى بزرگ و جهانى شیعه درخشنده ترین صفحه افتخاراتش مى باشد. بعلاوه این منطقه را همانند سرچشمه فرهنگ و اخلاق و دیندارى درآورد.
بعد از دوران نکبت بار بنى امیّه و بنى عبّاس، و صلاح الدّین ایّوبى، و کشتارهاى بیرحمانه او از شیعیان لبنان، و خلاصه فشارهاى هشت قرن «ایوبیان و عثمانیان و تعصبهاى وحشیانه حکمرانان متعصب عثمانیان در طول هفتصد سال رفته رفته و علیرغم پایدارى قهرمانانه شیعیان و علماء آنان، اوضاع عمومى زندگى آنانرا بحرانى و راکد ساخت و جنوب لبنان را که روزى مشرق معلومات و مرکز فرهنگ اسلامى بود و در هر شهر و روستایى عالمى یا مؤلفى دیده مى شد و همه به نقل بعضى از تواریخ در هر روستا بیش از هشتاد مجتهد زندگى مى کردند بکلى از علم و تمدن و فرهنگ اسلامى و شیعى تهى شد، مدرسه هاى دینى و کتابخانه هاى فراوان خراب گردید، دانشمندان و بزرگانشان را تار و مار و زندانى و گاهى به قتل مى رساندند مناطق آنان را از جوانان و کشاورزان خالى ساخت و غالباً آنها را به جنگهاى فرساینده و بى نتیجه اى مثل جنگ با یمن مى فرستادند و کسى که از جنگ سر باز مى زد مجبور بود مالیاتى در حدود 75 لیره طلا بدهد و چون این مبلغ غالباً تأمین نمى شد یا به جنگ مى رفتند و کشته مى شدند و یا زمینهاى خود را به فئودالها و به مزدوران دولت عثمانى مى فروختند و یا زمینهاى آنان را تملک مى کردند و بخصوص این فشارهاى ظالمانه در هنگامى که دولت عثمانى از دولتهاى شیعه ایران شکست مى خورد شدّت مى یافت و آخرین بقایاى کتابخانه ها و کتابها و علماء هم در زمان حاکم عثمانى بنام احمد جزّار سوخته شد و نانوائى و تنورهاى شهر عکّار شاهد سوختن آن کتابها بود.
بزرگترین پایگاه فکرى، عقیدتى، جبل عامل در جنوب لبنان، لبنانى است که متفکرین و نویسندگان و علماء و آثار علمى زیادى به عالم هدیه کرده است.
شهید اول: شهید ثانى، شیخ بهاءالدین عاملى: سید صدرالدین صدر، محقق کرکى و همچنین کتب و آثار علمى و فراوانى را نام برد.
زمانى تشیع سرتاسر لبنان را فراگرفته بود، تمام ساکنین این منطقه شیعه بودند، جز معدودى اهل سنت که در بیروت زندگى مى کردند و معدودى مسیحى که حوالى جبیل در شمال بیروت سکونت داشتند مابقى ساکنین این منطقه اى که امروز لبنان نامیده میشود شیعه بودند. لبنان که تاریخ، فرهنگ و تمدن ثروتمندى دارد، بعد از انتشار اسلام در منطقه خاورمیانه فرهنگ و تمدنش منحصراً به فعالیتهاى شیعیان جبل عامل اختصاص مى یابد و تاریخ کتب و دانشمندان و ادباى بزرگ و جهانى شیعه درخشنده ترین صفحه افتخاراتش مى باشد. بعلاوه این منطقه را همانند سرچشمه فرهنگ و اخلاق و دیندارى درآورد.
بعد از دوران نکبت بار بنى امیّه و بنى عبّاس، و صلاح الدّین ایّوبى، و کشتارهاى بیرحمانه او از شیعیان لبنان، و خلاصه فشارهاى هشت قرن «ایوبیان و عثمانیان و تعصبهاى وحشیانه حکمرانان متعصب عثمانیان در طول هفتصد سال رفته رفته و علیرغم پایدارى قهرمانانه شیعیان و علماء آنان، اوضاع عمومى زندگى آنانرا بحرانى و راکد ساخت و جنوب لبنان را که روزى مشرق معلومات و مرکز فرهنگ اسلامى بود و در هر شهر و روستایى عالمى یا مؤلفى دیده مى شد و همه به نقل بعضى از تواریخ در هر روستا بیش از هشتاد مجتهد زندگى مى کردند بکلى از علم و تمدن و فرهنگ اسلامى و شیعى تهى شد، مدرسه هاى دینى و کتابخانه هاى فراوان خراب گردید، دانشمندان و بزرگانشان را تار و مار و زندانى و گاهى به قتل مى رساندند مناطق آنان را از جوانان و کشاورزان خالى ساخت و غالباً آنها را به جنگهاى فرساینده و بى نتیجه اى مثل جنگ با یمن مى فرستادند و کسى که از جنگ سر باز مى زد مجبور بود مالیاتى در حدود 75 لیره طلا بدهد و چون این مبلغ غالباً تأمین نمى شد یا به جنگ مى رفتند و کشته مى شدند و یا زمینهاى خود را به فئودالها و به مزدوران دولت عثمانى مى فروختند و یا زمینهاى آنان را تملک مى کردند و بخصوص این فشارهاى ظالمانه در هنگامى که دولت عثمانى از دولتهاى شیعه ایران شکست مى خورد شدّت مى یافت و آخرین بقایاى کتابخانه ها و کتابها و علماء هم در زمان حاکم عثمانى بنام احمد جزّار سوخته شد و نانوائى و تنورهاى شهر عکّار شاهد سوختن آن کتابها بود.
حضور اجتماعى شیعه در ساختار سیاسى لبنان
شیعیان %13 مردم لبنان را بوجود مى آورند. منطق اصلى سکونتشان در جنوب (جبل عامل) و شرق (بعلبک، حرمل، مشغره) و بیروت (شیاح، برج البراجنه، شوفیات و نبعه) و کوهستانهاى شمال (منطقه جبیل) مى باشد و فعلاً در بیروت و صیدا براى کار و تجارت تعداد زیادى از شیعیان سکونت دارند و در طرابلس، مضافاً بر وجود دو روستاى کاملاً شیعى رفته رفته بر تعدادشان افزوده شده است.
استعمار فرانسه بر حسب آماری که بین سالهاى 30-1920 تهیه کرده است عدد مسیحیان را اکثریت بشمار آورده و لذا رئیس جمهور و رئیس ارکان ارتش را حق آنها دانسته است و بعد سنّى ها را در ردیف دوم و بعد شیعه ها را در ردیف سوم قرار داده و لهذا نخست وزیر و اکثریت وزراء از بین مسیحیان و سنى ها انتخاب شده و ریاست مجلس از بین شیعه انتخاب مى گردد و به موجب قانون اساسى تا قبل از تغییر در (طائف) شیعیان داراى 19 نماینده در مجلس بودند که یکى از آنان رئیس مجلس مى باشد و یک پنجم کارمندان دولت و 15 کابینه دولت هم متعلق به آنان است هر چند این حق در سازمانهاى دولتى حتى یکبار هم عملى نشده است.
از سال 1943 پس از استقلال لبنان فرصتى گرانبها براى شیعیان بدست آمد که عقب ماندگى هاى خود را با فعالیتهاى همه جانبه جبران کنند.
در 41 سال قبل سال 1959 پس از هجرت امام موسى صدر فعالیت گسترده تشکیلاتى جهت ارتقاء سطح فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى نظامى، شیعیان لبنان بوجود آمد و لهذا کشاورزى با وضع مدرنى در جنوب و بقاء رشد پیدا کرد، مهاجرت به آفریقا، کشورهاى عربى، آمریکاى جنوبى وسعت یافت و این مهاجران آبادانى فراوانى در بیروت و جنوب ایجاد کردند عدد فارغ التحصیلان شیعى در مدت ده سال از یک نفر به پنجاه نفر رسید اکنون شیعیان یک قدرت اساسى و در حال رشد، یک نهضت مترقى و آینده ساز لبنان (و حتى کشورهاى عربى و اسلامى هستند) و چون عدد آنها %13 مردم لبنان و بزرگترین مذاهب را بوجود مى آورد و استعدادهاى افراد، قابل تقدیر بلکه موجب وحشت دشمنان اسلام است. بیش از 60% زمینهاى لبنان، بخصوص زمینهاى حاصلخیز در اختیار آنهاست. (اعداد ذکر شده مورد تایید نیست و قطعا تغییر کرده است-نویسنده سایت)
شیعیان در زمان حاضر داراى سازمانهاى رسمى همانند: مجلس اعلایى شیعیان، حزب الله، حرکت امل، حوزه علمیه لبنان و داراى جرائد و کانالهاى تلویزیونى مختلفى مى باشند.
استعمار فرانسه بر حسب آماری که بین سالهاى 30-1920 تهیه کرده است عدد مسیحیان را اکثریت بشمار آورده و لذا رئیس جمهور و رئیس ارکان ارتش را حق آنها دانسته است و بعد سنّى ها را در ردیف دوم و بعد شیعه ها را در ردیف سوم قرار داده و لهذا نخست وزیر و اکثریت وزراء از بین مسیحیان و سنى ها انتخاب شده و ریاست مجلس از بین شیعه انتخاب مى گردد و به موجب قانون اساسى تا قبل از تغییر در (طائف) شیعیان داراى 19 نماینده در مجلس بودند که یکى از آنان رئیس مجلس مى باشد و یک پنجم کارمندان دولت و 15 کابینه دولت هم متعلق به آنان است هر چند این حق در سازمانهاى دولتى حتى یکبار هم عملى نشده است.
از سال 1943 پس از استقلال لبنان فرصتى گرانبها براى شیعیان بدست آمد که عقب ماندگى هاى خود را با فعالیتهاى همه جانبه جبران کنند.
در 41 سال قبل سال 1959 پس از هجرت امام موسى صدر فعالیت گسترده تشکیلاتى جهت ارتقاء سطح فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى نظامى، شیعیان لبنان بوجود آمد و لهذا کشاورزى با وضع مدرنى در جنوب و بقاء رشد پیدا کرد، مهاجرت به آفریقا، کشورهاى عربى، آمریکاى جنوبى وسعت یافت و این مهاجران آبادانى فراوانى در بیروت و جنوب ایجاد کردند عدد فارغ التحصیلان شیعى در مدت ده سال از یک نفر به پنجاه نفر رسید اکنون شیعیان یک قدرت اساسى و در حال رشد، یک نهضت مترقى و آینده ساز لبنان (و حتى کشورهاى عربى و اسلامى هستند) و چون عدد آنها %13 مردم لبنان و بزرگترین مذاهب را بوجود مى آورد و استعدادهاى افراد، قابل تقدیر بلکه موجب وحشت دشمنان اسلام است. بیش از 60% زمینهاى لبنان، بخصوص زمینهاى حاصلخیز در اختیار آنهاست. (اعداد ذکر شده مورد تایید نیست و قطعا تغییر کرده است-نویسنده سایت)
شیعیان در زمان حاضر داراى سازمانهاى رسمى همانند: مجلس اعلایى شیعیان، حزب الله، حرکت امل، حوزه علمیه لبنان و داراى جرائد و کانالهاى تلویزیونى مختلفى مى باشند.
احزاب شیعى در لبنان
الف)حرکت امل: مولود مجلس شیعى لبنان
باظهور امام سید موسى صدر در سال 1959 نامبرده دست به یک سلسله اقداماتى جهت تشکل شیعه و تقویت طائفه شیعه در لبنان زد:
اگر به تاریخ بعد از استقلال لبنان توجهى شود مى بینیم دو گروه مسیحى و سنى ها همیشه سعى داشتند که با استفاده از شیعیان کفّه ترازوى خود را در صحنه سیاسى لبنان قوّت ببخشند بدون اینکه سهمى براى آنان قائل باشند:
تقریباً 95% افراد حزب کمونیست لبنان را جوانان طائفه شیعه تشکیل داده بود. نکته اى جالب اینکه تقریباً همه جنگندگان مسلمان در لبنان همان شیعیان بودند تقریباً همه جنگندگان در احزاب چپ آنروز، مانند حزب کمونیست، حزب تقدم اشتراکى جنبلاط و حتى گروههاى سیاستمداران سنى از جوانان طوائف شیعه بودند و روح جنگجوئى در بین طائفه شیعیان بشدت وجود داشت و این امر مربوط به زیر بناهاى فکرى و دینى و تاریخى و محرومیّت بیش از حدّ آنها بوده است.
متأسفانه اهل سنّت نیز شیعه را به حساب نمى آورند از یک طرف هنگام رأى گیرى شیعه را جزء مسلمانان به حساب مى آورند و از نتایج آراء به نفع خود استفاده مى کردند ولى از طرف دیگر هنگام تقسیم منافع یکباره شیعه را رافضى و حیوان و پست به شمار مى آورند و حقوقشان را پایمال مى کردند و مارونى هاى مسیحى قدرت اول لبنان را با اشغال ریاست جمهورى و ریاست ارتش و 14 کابینه با اینکه اقلیّتى بیش نبودند و در حقیقت همه چیز لبنان را بین خود و سنى ها تقسیم کرده بودند. در تاریخ 13/1/1959 (طائفه اسلامى سنى ها) داراى مجلس ویژه بخود گردیده بود و طى اعلام قانون دیگرى که در تاریخ 13/7/1962 صادر گردیده بود طائفه درزى نیز مجلس و پناهگاهى براى حفظ شئون و موقعیت و صیانت از موجودیت خویش تأسیس نموده بود و در این بین تنها اکثریت مردم لبنان یعنى شیعیان بودند که نه پناهگاه سیاسى داشتند نه نظامى لهذا امام موسى صدر به دنبال تلاشهاى فراوانى موفق گردید در تاریخ 16/5/1967 تأسیس مجلس شیعه را براى دفاع از حقوق شیعه به امضاء ریاست جمهور برساند و در تاریخ 23/5/1369 میلادى این مجلس با اهداف ذیل تأسیس گردید:
1- تنظیم شئون طائفه اى شیعه و بهسازى هر چه بیشتر اجتماعى و اقتصادى شیعیان.
2- قیام و اقدام به یک موقعیت و موقف کامل اسلامى چه از نظر فکرى و چه از نظر علمى و چه از نظر مبارزه و جهاد.
3- اقدام اساسى به جهت عدم تفرقه میان مسلمانان و سعى در وصول به وحدت کامل.
4- همکارى با همه طوائف مذهبى لبنان و کوشش براى حفظ وحدت کشور.
5- توجه و ممارست نسبت به مسئولیتهاى ملى و وطنى و صیانت از استقلال و آزادى لبنان و حفاظت از سرزمین و مرزهاى کشور.
6- مبارزه پیگیر با جهل و فقر و تخلفات و ستم اجتماعى و فساد اخلاقى.
7- یارى و مساعدت و پشتیبانى از مقاومت فلسطین و مشارکت با دولتهاى مترقى براى آزاد سازى سرزمینهاى اشغالى فلسطین.
بدنبال تأسیس مجلس شیعى لبنان امید و آرزوى شیعیان توجه امام موسى صدر و مجلس شیعیان گردید و براى اولین بار شیعیان مرکز و شخصیتى براى خود یافتند.
اما این مجلس جدید (مجلس شیعیان) که اولین سازمان منظم و قانونى شیعه در تاریخ بود مدت سه سال پس از تأسیس خود را براى به دوران مطالعه، آمارگیرى و اکمال سازمان داخلى مجلس گذراند و دراین مدت همه فعالیتهاى این سازمان جدید از حدود بحث، انتقاد و سخنرانى و ملاقاتها تجاوز نمى کرد و چون این روش اجتماعى، بى فایده اى خود را اثبات کرد، موسى صدر در اوایل سال 73 این تلاش عمومى را به صورت یک مبارزه توده اى درآورد که بنام حرکة المحرومین نامگذارى شد. در خلال سالهاى 1973 تا 1975 و به دنبال شعله ور شدن جنگ داخلى 19 ماهه لبنان و تصمیم اسرائیل و حامیان آن به تقسیم لبنان با تشکیل یک دولت مارونى و نژادى همچون اسرائیل و بعد از شکسته شدن هم زیستى مسلمانان و مسیحیان و درگیرى و جنگ شدید بین فلسطینى ها و ارتش لبنان و به دنبال شهادت پانزده هزار شیعه لبنانى و آواره شدن بیش از یکصد هزار شیعه از ششصد هزار آواره لبنانى و به اشغال بخش عظیمى از شهرکها و روستاهاى جبل عامل (مناطق شیعه نشین) توسط اسرائیل و مزدوران سعد حدّاد و بعد از مسطح شدن مارونى هاى مسیحى و کتائب و نیروهاى چپ لبنان از حزب کمونیست تا حزب تقدم اشتراکى و جبهه التحریر وابسته به بعث عراق و نیروهاى فلستینى فتح، و جبهه الشعبیه نایب حواتمه و قیادة العامه احمد جبرئیل فقط شیعیان که اکثریت لبنانى ها را تشکیل مى دادند در این میان بى پناه بوده و در این جنگهاى داخلى و هجوم اسرائیل یا مناطق مسکونى آنها سپر حفاظت دیگران بود و جنگ و خونریزى خود را در مناطق شیعه نشین انجام مى دادند و یا با مظلومیّت تمام توسط راست و چپ قلع و قمع مى گردیدند و جنگجویان شیعى هم در سایر تشکلات براى آنها مى جنگیدند لهذا امام موسى دید اکنون که حصول و وصول به عدالت اجتماعى براى همه محرومان به وسایل مسالمت آمیز امکان پذیر نیست باید با زور و قدرت حقوق از دست رفته محرومین را مطالبه کرد بخصوص در وضع خاص لبنان که هر حزب و دسته اى براى خود قدرت نظامى و میلیشیائى دارد طائفه شیعه براى دفاع از حقوق خود نیاز به یک سازمان نظامى قوى دارد تا به اسم اسلام اصیل و شیعه، نه در قالب احزاب چپ و گروه هاى فلسطینى به نبرد با اشغالگران اسرائیلى و متجاوزین به حقوق شیعیان بپردازند و در حقیقت براى هدف ذیل:
باظهور امام سید موسى صدر در سال 1959 نامبرده دست به یک سلسله اقداماتى جهت تشکل شیعه و تقویت طائفه شیعه در لبنان زد:
اگر به تاریخ بعد از استقلال لبنان توجهى شود مى بینیم دو گروه مسیحى و سنى ها همیشه سعى داشتند که با استفاده از شیعیان کفّه ترازوى خود را در صحنه سیاسى لبنان قوّت ببخشند بدون اینکه سهمى براى آنان قائل باشند:
تقریباً 95% افراد حزب کمونیست لبنان را جوانان طائفه شیعه تشکیل داده بود. نکته اى جالب اینکه تقریباً همه جنگندگان مسلمان در لبنان همان شیعیان بودند تقریباً همه جنگندگان در احزاب چپ آنروز، مانند حزب کمونیست، حزب تقدم اشتراکى جنبلاط و حتى گروههاى سیاستمداران سنى از جوانان طوائف شیعه بودند و روح جنگجوئى در بین طائفه شیعیان بشدت وجود داشت و این امر مربوط به زیر بناهاى فکرى و دینى و تاریخى و محرومیّت بیش از حدّ آنها بوده است.
متأسفانه اهل سنّت نیز شیعه را به حساب نمى آورند از یک طرف هنگام رأى گیرى شیعه را جزء مسلمانان به حساب مى آورند و از نتایج آراء به نفع خود استفاده مى کردند ولى از طرف دیگر هنگام تقسیم منافع یکباره شیعه را رافضى و حیوان و پست به شمار مى آورند و حقوقشان را پایمال مى کردند و مارونى هاى مسیحى قدرت اول لبنان را با اشغال ریاست جمهورى و ریاست ارتش و 14 کابینه با اینکه اقلیّتى بیش نبودند و در حقیقت همه چیز لبنان را بین خود و سنى ها تقسیم کرده بودند. در تاریخ 13/1/1959 (طائفه اسلامى سنى ها) داراى مجلس ویژه بخود گردیده بود و طى اعلام قانون دیگرى که در تاریخ 13/7/1962 صادر گردیده بود طائفه درزى نیز مجلس و پناهگاهى براى حفظ شئون و موقعیت و صیانت از موجودیت خویش تأسیس نموده بود و در این بین تنها اکثریت مردم لبنان یعنى شیعیان بودند که نه پناهگاه سیاسى داشتند نه نظامى لهذا امام موسى صدر به دنبال تلاشهاى فراوانى موفق گردید در تاریخ 16/5/1967 تأسیس مجلس شیعه را براى دفاع از حقوق شیعه به امضاء ریاست جمهور برساند و در تاریخ 23/5/1369 میلادى این مجلس با اهداف ذیل تأسیس گردید:
1- تنظیم شئون طائفه اى شیعه و بهسازى هر چه بیشتر اجتماعى و اقتصادى شیعیان.
2- قیام و اقدام به یک موقعیت و موقف کامل اسلامى چه از نظر فکرى و چه از نظر علمى و چه از نظر مبارزه و جهاد.
3- اقدام اساسى به جهت عدم تفرقه میان مسلمانان و سعى در وصول به وحدت کامل.
4- همکارى با همه طوائف مذهبى لبنان و کوشش براى حفظ وحدت کشور.
5- توجه و ممارست نسبت به مسئولیتهاى ملى و وطنى و صیانت از استقلال و آزادى لبنان و حفاظت از سرزمین و مرزهاى کشور.
6- مبارزه پیگیر با جهل و فقر و تخلفات و ستم اجتماعى و فساد اخلاقى.
7- یارى و مساعدت و پشتیبانى از مقاومت فلسطین و مشارکت با دولتهاى مترقى براى آزاد سازى سرزمینهاى اشغالى فلسطین.
بدنبال تأسیس مجلس شیعى لبنان امید و آرزوى شیعیان توجه امام موسى صدر و مجلس شیعیان گردید و براى اولین بار شیعیان مرکز و شخصیتى براى خود یافتند.
اما این مجلس جدید (مجلس شیعیان) که اولین سازمان منظم و قانونى شیعه در تاریخ بود مدت سه سال پس از تأسیس خود را براى به دوران مطالعه، آمارگیرى و اکمال سازمان داخلى مجلس گذراند و دراین مدت همه فعالیتهاى این سازمان جدید از حدود بحث، انتقاد و سخنرانى و ملاقاتها تجاوز نمى کرد و چون این روش اجتماعى، بى فایده اى خود را اثبات کرد، موسى صدر در اوایل سال 73 این تلاش عمومى را به صورت یک مبارزه توده اى درآورد که بنام حرکة المحرومین نامگذارى شد. در خلال سالهاى 1973 تا 1975 و به دنبال شعله ور شدن جنگ داخلى 19 ماهه لبنان و تصمیم اسرائیل و حامیان آن به تقسیم لبنان با تشکیل یک دولت مارونى و نژادى همچون اسرائیل و بعد از شکسته شدن هم زیستى مسلمانان و مسیحیان و درگیرى و جنگ شدید بین فلسطینى ها و ارتش لبنان و به دنبال شهادت پانزده هزار شیعه لبنانى و آواره شدن بیش از یکصد هزار شیعه از ششصد هزار آواره لبنانى و به اشغال بخش عظیمى از شهرکها و روستاهاى جبل عامل (مناطق شیعه نشین) توسط اسرائیل و مزدوران سعد حدّاد و بعد از مسطح شدن مارونى هاى مسیحى و کتائب و نیروهاى چپ لبنان از حزب کمونیست تا حزب تقدم اشتراکى و جبهه التحریر وابسته به بعث عراق و نیروهاى فلستینى فتح، و جبهه الشعبیه نایب حواتمه و قیادة العامه احمد جبرئیل فقط شیعیان که اکثریت لبنانى ها را تشکیل مى دادند در این میان بى پناه بوده و در این جنگهاى داخلى و هجوم اسرائیل یا مناطق مسکونى آنها سپر حفاظت دیگران بود و جنگ و خونریزى خود را در مناطق شیعه نشین انجام مى دادند و یا با مظلومیّت تمام توسط راست و چپ قلع و قمع مى گردیدند و جنگجویان شیعى هم در سایر تشکلات براى آنها مى جنگیدند لهذا امام موسى دید اکنون که حصول و وصول به عدالت اجتماعى براى همه محرومان به وسایل مسالمت آمیز امکان پذیر نیست باید با زور و قدرت حقوق از دست رفته محرومین را مطالبه کرد بخصوص در وضع خاص لبنان که هر حزب و دسته اى براى خود قدرت نظامى و میلیشیائى دارد طائفه شیعه براى دفاع از حقوق خود نیاز به یک سازمان نظامى قوى دارد تا به اسم اسلام اصیل و شیعه، نه در قالب احزاب چپ و گروه هاى فلسطینى به نبرد با اشغالگران اسرائیلى و متجاوزین به حقوق شیعیان بپردازند و در حقیقت براى هدف ذیل:
1- مقابله با اسرائیل
2- خنثى سازى توطئه تقسیم لبنان
3- دفاع از مناطق شیعه نشین، شیعیان سلاح بدست گرفته وافواج مقاومت لبنانى یابه طور اختصار «امل» به عنوان جناح نظامى حرکت المحرومین در سال 1975 علنى و تشکیل گردید که اداره بخش تشکیلات و سازماندهى حرکت امل را شهید بزرگوار دکتر چمران بر عهده داشت و در دفتر سیاسى آنروز حرکت اشخاصى همچون حسین الحسنى (رئیس سابق مجلس) تا نبیه برى، احمد اسماعیل، عاکف حیدر و غیره شرکت داشتند لازم به تذکر است که مجلس شیعى لبنان و حرکت امل آنروز شامل اکثر بزرگان و زعماء شیعه و از جمله سید عباس موسى، شهید شیخ راغب حرب، سید حسن نصرالله و شیخ نعیم قاسم و ابوعلى دیرانى و سید حسین موسوى رهبر امل اسلامى و ابو یحیى رهبر مقامت مؤمنه شرکت داشتند و تا زمان امام موسى حدود 130 نفر از بهترین جنگجویان امل در نبرد با اسرائیل به شهادت رسیدند ولکن به دنبال مفقود شدن امام موسى و پیروزى انقلاب و بازگشت دکتر چمران در سال 1979 به ج ،ا،ا، جریان انحرافى در حرکة امل خود را نمودار نمود و کسانى که شاید دستهاى پنهان استعمار آنها را براى بهره بردارى مناسب داخل تشکیلات و همچنین مجلس شیعى لبنان نموده بود این دو حرکت اصیل را از راه اصلى منحرف نموده و اولین ضربه اساسى را بر شیعه پس از غیبت امام موسى در صحنه لبنان با ایجاد اختلاف در داخل این دو تشکیلات نمودند.
قطاً در زمان فعلى ما حرکة امل فقط در اسم و بهره بردارى سیاسى از موسى صدر دنباله روى مى کند والّا دستهاى اکثریت رهبران این حرکت به خون شیعیان آلوده گشته، و اکنون این حرکت در داخل در واقع دنباله کامل سیاستهاى غربى و در فعالیتهاى خارجى که توسط شعبه علاقات خارجیه آنها در بین لبنانى هاى مقیم خارج، انجام مى گیرد اکثریت کارى که به عهده دارند اختلاف انگیزى بین شیعه لبنانى، تقویت روح ملى گرائى لبنانى و تلاش در جهت تشکیلات تبلیغى مرکب از همه اقشار لبنان از مسیحى و سنى، درزى و شیعى مى باشد و در اطاعت از ولایت فقیه و روحانیون در حد صفر بوده و در واقع دین را جداى از سیاست مى دانند.
البته اکنون به دنبال چند دوره ملاقات آقاى نبیه برى با مقام معظم و مسئولین ج ،ا،ا برخورد ظاهرى این حرکة با ج ،ا،ا بسیار مؤدبانه و سنجیده تر از سابق مى باشد و با ذکاوت دبیرکل حزب اللّه جناب آقاى سید حسن نصراللّه و نشستهاى ماهانه بین قیاده و رهبرى حرکة امل و حزب اللّه فعلاً پیش بینى هیچگونه درگیرى نظامى بین طرفین در آینده نزدیک نخواهد شد و همکارى داخلى آنها خصوصاً در عرصه انتخابات مجلس و انتخاب ریاست مجلس و غیره روز بروز در حالت رشد و ترقى مى باشد.
------------------------------------------
تذکر اینجانب: بدبینی و بدگویی نویسنده به امل هرچند تمام آن غلط نیست اما سیاه نمایی موجود به جهت آن است که آنها یک حزب شیعه مستقل هستند و گوش به فرمان رهبر ایران نیستند. همان تعصبهای خشک و نابجایی که در ایران هر کس را که سینه چاک رهبر نباشد جزو آدم و مسلمان به حساب نمی آورند، اینجا هم به جای حمایت کل شیعه و وحدت بخشی به آنان باعث بروز جنگ میان حزب الله و امل شد و مسئولیت این جنگ و قتل جوانان شیعه طبق نظر لبنانی ها بر عهده ایران است که به جای رفتار پدرگونه فعلی برای این دو بچه خویش، به جانبداری از حزب الله پرداخت. هم اکنون هم بودجه های کلانی به حزب الله پرداخت می شود اما به امل کمک چندانی نمی شود و شهدای آنان را هم تحت تکفل نمی گیرند. شاید بودجه یک سال امل به اندازه بودجه یک پایگاه حزب الله باشد. این درد جوانان و مسئولان امل است که هیچ وقت به گوش ایرانیان نخواهد رسید.
قطاً در زمان فعلى ما حرکة امل فقط در اسم و بهره بردارى سیاسى از موسى صدر دنباله روى مى کند والّا دستهاى اکثریت رهبران این حرکت به خون شیعیان آلوده گشته، و اکنون این حرکت در داخل در واقع دنباله کامل سیاستهاى غربى و در فعالیتهاى خارجى که توسط شعبه علاقات خارجیه آنها در بین لبنانى هاى مقیم خارج، انجام مى گیرد اکثریت کارى که به عهده دارند اختلاف انگیزى بین شیعه لبنانى، تقویت روح ملى گرائى لبنانى و تلاش در جهت تشکیلات تبلیغى مرکب از همه اقشار لبنان از مسیحى و سنى، درزى و شیعى مى باشد و در اطاعت از ولایت فقیه و روحانیون در حد صفر بوده و در واقع دین را جداى از سیاست مى دانند.
البته اکنون به دنبال چند دوره ملاقات آقاى نبیه برى با مقام معظم و مسئولین ج ،ا،ا برخورد ظاهرى این حرکة با ج ،ا،ا بسیار مؤدبانه و سنجیده تر از سابق مى باشد و با ذکاوت دبیرکل حزب اللّه جناب آقاى سید حسن نصراللّه و نشستهاى ماهانه بین قیاده و رهبرى حرکة امل و حزب اللّه فعلاً پیش بینى هیچگونه درگیرى نظامى بین طرفین در آینده نزدیک نخواهد شد و همکارى داخلى آنها خصوصاً در عرصه انتخابات مجلس و انتخاب ریاست مجلس و غیره روز بروز در حالت رشد و ترقى مى باشد.
------------------------------------------
تذکر اینجانب: بدبینی و بدگویی نویسنده به امل هرچند تمام آن غلط نیست اما سیاه نمایی موجود به جهت آن است که آنها یک حزب شیعه مستقل هستند و گوش به فرمان رهبر ایران نیستند. همان تعصبهای خشک و نابجایی که در ایران هر کس را که سینه چاک رهبر نباشد جزو آدم و مسلمان به حساب نمی آورند، اینجا هم به جای حمایت کل شیعه و وحدت بخشی به آنان باعث بروز جنگ میان حزب الله و امل شد و مسئولیت این جنگ و قتل جوانان شیعه طبق نظر لبنانی ها بر عهده ایران است که به جای رفتار پدرگونه فعلی برای این دو بچه خویش، به جانبداری از حزب الله پرداخت. هم اکنون هم بودجه های کلانی به حزب الله پرداخت می شود اما به امل کمک چندانی نمی شود و شهدای آنان را هم تحت تکفل نمی گیرند. شاید بودجه یک سال امل به اندازه بودجه یک پایگاه حزب الله باشد. این درد جوانان و مسئولان امل است که هیچ وقت به گوش ایرانیان نخواهد رسید.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.